-
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۳:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته
آسمان پر باران چشم هایم
بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه
بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد
وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟
-
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۳:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حالا که رفتنی شده ای !
باشد قبول لااقل این نکته را بدان
آهن قراضه ای که چنان گرم گرم گرم در سینه می تپید دلم بود
نا مهربان ............. -
دوست دارم با شما باشم، اجازه میدهی؟
تو رئوفی من گدا باشم، اجازه میدهی؟
شامل لطف رضا باشم، اجازه میدهی؟
با تو یک شب کربلا باشم، اجازه میدهی؟زائرت هرکس شود، ختمبهخیرش میکنی
پاش بیفتد اگر، حر را زهیرش میکنی -
ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﻣﺸﮑﯽ ﻭ ﻭﺭﻕ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﮎ ﺑﻮﺩ
ﻧﻘﺶ ﺩﻭﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﯽ ﻫﻮﺍ ﮔﺮﻓﺖﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﻭ ﺷﮑﺴﺘﻢ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺗﺮ ﺷﺪﻡ
ﺁﺷﻮﺏ ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﻣﺮﺍ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﮔﺮﻓﺖﻓﺮﯾﺎﺩ ﻫﺎﯼ ﯾﺦ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ ﺩﺭ ﮔﻠﻮ ﺷﮑﺴﺖ
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻨﺎﯼ ﺳﺮﮐﺶ ِ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﭘﺎگرفت -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۳:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به مجــــــــنون گفت روزی عیب جویی
که پیدا کن به از لیــــــــــــــــــــلی نکویی
که لیلی گرچه در چشم تو حوری است
به هر جزئی زحسن او قصـــــــــــوری است
ز حرف عیب جو مجــــــــــنون برآشفت
در آن آشــفتگی خنـــــــــــدان شد و گفت
:اگر در دیده ی مجـــــــــــــنون نشینی
به غیر از خوبی لیــــــــــــــــــــلی نبینی
تو کی دانی که لیلی چون نکویی است
کزو چشـــــمت همین بر زلف و رویی است
تو قد بینی و مجــــــــــــــنون جلوه ناز
تو چشــم و او نگاه نـــــــــــــــــــــاوک انداز
تو مو بینی و مجــــــــــــنون پیچش مو
تو ابـــــــــرو، او اشـــــارت هــای ابـــــــــرو
دل مجــــــنون زشکّر خنده، خون است
تو لــب می بینی و دنــدان که چون اوست
کسی کاو را تو لیـــــــــلی کرده ای نام
نه آن لیــــــــــــلی است کز من برده آرام
اگر می بود لیــــــــــــــــلی بد نمی بود
تــــرا رد کــــــــــــــردن او حـــــــد نمی بود...........
-
چون چشم تو دل میبرد از گوشه نشینان
همراه تو بودن گنه از جانب ما نیستروی تو مگر آینه لطف الهیست
حقا که چنین است و در این روی و ریا نیست -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۳:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نذر کردم تا بیایی هرچه دارم مال تو
چشم های خسته پر انتظارم مال تو
یک دل دیوانه دارم با هزاران آرزو
آرزویم هیچ ، قلب بیقرارم مال تو ! -
میان عاشق و معشوق فرق بسیار است
چو یار ناز نماید شما نیاز کنید -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۳:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ﺑﺎﺩ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺧﺮﺍﺑﻢ ﮐﺮﺩﯼ
یک ﺯﻧﺪﻩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﺮﺩﻩ ﺣﺴﺎﺑﻢ ﮐﺮﺩﯼ
ﺑﺎ ﺷﻮﻕ ﮐﺒﻮﺗﺮﺍﻧﻪ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ
ﻫﺮﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻡ ﺟﻮﺍﺑﻢ ﮐﺮﺩﯼ.......... -
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت...
به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۳:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ ﺗﻼﻃﻢ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﺎ ﺧﯿﺰﺵ ﻣﻮﺟﻬﺎ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻮﺭ ﺍﺳﺖ
ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﭼﮑﺎﺭ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭﺩ.......... -
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
فی بعدها عذاب فی قربها السلامهگفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم
و الله ما راینا حبا بلا ملامه -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۳:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ترسم که تو هم یار وفادار نباشی
عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی
من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم
تو از دل من هیچ خبردار نباشی
-
از خون دل نوشتم نزدیکِ دوست نامه
اِنّی رَأیْتُ دَهْرَاً مِنْ هِجْرِکَ الْقیامهدارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۳:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مثل باران چشمهایت دیدنی است ٬ شهر خاموش نگاهت دیدنی است
زندگانی معنی لبخند توست ٬ خنده هایت بی نهایت دیدنی است...
-
ای در دل من میل و تمنا همه تو
وندر سـر من مایه سودا همه توهرچنـــــد به روزگار در مینگرم
امروز هـمه تویی و فردا همه تو -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۳:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آبان هوایش غرق دلتنگیست
عطرِ تو را در مشتِ خود داردفهمیده خیلی دوستت دارم
هِی پشت هم با عشق میبارد... -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۳:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تورا
از تو گفتم با دلم ، کوتاه آمد؛ گریه کرد
.
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود، در دلِ سنگش اثر نکرد! -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۳:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مطلب ما بی دلان از چشم بستن خواب نیست
در به روی آرزوی خام می بندیم ما -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۳:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
میان شیشه و سنگ است خصمی دیرین
دل مرا و ترا چون توان به هم پیوست ؟