Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
کاش میگفتی چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست …
تو را دوست دارم و این دوست داشتن حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته می کند …
زندگی رقص دل انگیز خطوط لب توست
دقیقههای من با تو غرق خوشحالیست کنار چشم تو بودن چه خوب احوالیست
دیشب آن طرز نگاه پر از احساسِ تو را… قاب کردم زدمش بر در و دیوارِ دلم… !!!
تو آن شعری که من جایی نمی خوانم،که می ترسم به جانت چشم زخم آید چو می گویند تحسینم #تمام
شب بر همه ی عزیزان خوش
از طرفی چشم تو از طرفی پاکی ام اخ که پیشانی ات
در کوی خرابات نگاری دیدم عشقش به هزار جان و دل بخریدم بوئی ز سر دو زلف او بشنیدم دست طمع از هر دو جهان ببریدم
تورا دوست دارم بدون آن که علتش را بدانم محبتی که علت داشته باشد یا احترام است یا ریا …
چه شد در من نمی دانم فقط دیدم پریشانم فقط یک لحظه فهمیدم که خیلی دوستت دارم …
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
یکی درد و یکی درمان پسندد یک وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
شاعرم٬ گوهر فروشم٬ مهر یاران میخرم همچو دریا می خروشم ناز جانان میخرم می نویسم تا غزل٬ بر وصف یار مهربان می برم بر منزل اش٬ دل را چه آسان میخرم
عاقل همه را به .....خود بسپارد . شبتون خوش
از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح بوی زلف تو همان مونس جان است که بود
تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم حال اگر چه هیچ نذری عهده دار ِ وصل نیست یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم
عطر یاست کوچه ی صبح رابهاری میکند عـاشق دیوانه را از خواب فراری میکند میشود سرمست زعطرت هم زمین هم آسمان ابـر عشق با عـطر تـو بـر دشت زاری میکند
چارهٔ دل، عقل پر تدبیر نتوانست کرد خضر این ویرانه را تعمیر نتوانست کرد
در کنار خاک، عمر ما به خون خوردن گذشت مادر بیمهر خون را شیر نتوانست کرد....
️دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود