-
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 از قصه شب ترا خبر نيست
چون گوش تو هيچ گوش کر نيست -
ایهام تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک -
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۵:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66
کو جوانی که ز سودای غمت پیر نشد
کو وجودی که ز جان در طلبت سیر نشد -
@shiima از ناز چه می خندی بر دیده که می گرید؟
این دیـده زمانی نیــز خندیده که می گرید -
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۷:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 دوســـت دارد یار این آشفتگــــی
کوشـــش بیهوده به از خفتگــــی -
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۷:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima
یار آنجا و من این جا، وه! چه باشد گر فلک
یار را این جا رساند، یا برد آنجا مرا :disappointed_but_relieved_face: -
@shiima
یار آنجا و من این جا، وه! چه باشد گر فلک
یار را این جا رساند، یا برد آنجا مرا :disappointed_but_relieved_face: -
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۷:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima
يار مرا می نهلد تا که بخارم سر خود
هيکل يارم که مرا می فشرد در بر خود -
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۷:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima
باز باران با ترانه با گوهر های فراوان میخورد بر بام خانه:))
-
dlrm هر که در آتش سودای تو امروز بسوخت
ظاهر آنست که فـــردا بــود ایمن ز عذاب -
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۹:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 با رشته ي زلف توام امشب سر راز است
افسوس که شب کوته و اين رشته دراز است -
@shiima تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش -
نوشتهشده در ۱۳ دی ۱۳۹۷، ۹:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 شربتی از لعل لبش نچشیدیدم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت -
Mahdi2001 تا شدم حلقه به گوش در میخانۀ عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم -
نوشتهشده در ۱۳ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 مايه عيش مدام دگرانت بينم
ساقي مجلس عام دگرانت بينم
تو چه داني که شدي يار چه بي باکي چند
چه هوسها که ندارند هوسناکي چند -
@saraa-66 مايه عيش مدام دگرانت بينم
ساقي مجلس عام دگرانت بينم
تو چه داني که شدي يار چه بي باکي چند
چه هوسها که ندارند هوسناکي چندایهام درد عاشقی را دوایی بهتر از معشوق نیست
شــربت بیمــــاری فـــرهـــــاد را شیـریـن كنید