-
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۷:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima
یار آنجا و من این جا، وه! چه باشد گر فلک
یار را این جا رساند، یا برد آنجا مرا :disappointed_but_relieved_face: -
@shiima
یار آنجا و من این جا، وه! چه باشد گر فلک
یار را این جا رساند، یا برد آنجا مرا :disappointed_but_relieved_face: -
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۷:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima
يار مرا می نهلد تا که بخارم سر خود
هيکل يارم که مرا می فشرد در بر خود -
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۷:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima
باز باران با ترانه با گوهر های فراوان میخورد بر بام خانه:))
-
dlrm هر که در آتش سودای تو امروز بسوخت
ظاهر آنست که فـــردا بــود ایمن ز عذاب -
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۹:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 با رشته ي زلف توام امشب سر راز است
افسوس که شب کوته و اين رشته دراز است -
@shiima تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش -
نوشتهشده در ۱۳ دی ۱۳۹۷، ۹:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 شربتی از لعل لبش نچشیدیدم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت -
Mahdi2001 تا شدم حلقه به گوش در میخانۀ عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم -
نوشتهشده در ۱۳ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 مايه عيش مدام دگرانت بينم
ساقي مجلس عام دگرانت بينم
تو چه داني که شدي يار چه بي باکي چند
چه هوسها که ندارند هوسناکي چند -
@saraa-66 مايه عيش مدام دگرانت بينم
ساقي مجلس عام دگرانت بينم
تو چه داني که شدي يار چه بي باکي چند
چه هوسها که ندارند هوسناکي چندایهام درد عاشقی را دوایی بهتر از معشوق نیست
شــربت بیمــــاری فـــرهـــــاد را شیـریـن كنید -
نوشتهشده در ۱۳ دی ۱۳۹۷، ۱۴:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب,داشتن سر عجب است
میدونم با د شروع نشد ولی همینه که هست -
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب,داشتن سر عجب است
میدونم با د شروع نشد ولی همینه که هست@javadm328 تکیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیارت
تاج کاووس ربود و کمر کیخسرو -
نوشتهشده در ۱۳ دی ۱۳۹۷، ۱۵:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66
وهم و شک و ظلم و ظالم در غبار
همگی جمعیم در این میخانه عالم
خیلی وقت بود شعر بی وزن و قافیه نگفته بودم دلم خواست گفتم -
@saraa-66
وهم و شک و ظلم و ظالم در غبار
همگی جمعیم در این میخانه عالم
خیلی وقت بود شعر بی وزن و قافیه نگفته بودم دلم خواست گفتمنوشتهشده در ۱۳ دی ۱۳۹۷، ۱۶:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328
مکن از خواب بیدارم خدارا
که دارم خلوتی خوش با خیالش -
نوشتهشده در ۱۳ دی ۱۳۹۷، ۱۶:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
dlrm
شاید امشب در میخانه روم
جامی بگیرم و پیکی می خورم -
dlrm
شاید امشب در میخانه روم
جامی بگیرم و پیکی می خورمنوشتهشده در ۱۳ دی ۱۳۹۷، ۱۶:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328
مرا امید وصل تو زنده می دارد
وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک -
dlrm کشتند بشر را که سیاست این است
کردند جهان تبه که حکمت این است -
نوشتهشده در ۱۳ دی ۱۳۹۷، ۱۷:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟
وعده ی وصل اگر دهد طاقت اتظار كو؟