-
نوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۵:۱۶ آخرین ویرایش توسط dlrm انجام شده
@mahsaaaaa82
نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد %(#ff6600)[بیگانه دیدیم آشنایان را] -
@mahsaaaaa82
نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد %(#ff6600)[بیگانه دیدیم آشنایان را] -
dlrm از گریه کسی ندیده خاموش مرا
در جان و دل و دید فراموش نه ای
از بهر خـدا مکن فراموش مرانوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۵:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@shiima آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره میآیی نیست -
نوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۵:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mahsaaaaa82
تا عهد دوست خواست فراموش دل شدن
غم می رسد به وقت و وفا می دهد به دل -
نوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۵:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mahsaaaaa82 تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت -
نوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۵:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت
خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت -
نوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۵:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mahsaaaaa82 تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم...
-
نوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۵:۲۱ آخرین ویرایش توسط dlrm انجام شده
@shiima
می چرانم به غزل چشم غزالان وطن
مرتعی سبز به دامان تلی ساخته ام- تا به ابد تا به ابد:)
-
dlrm مزن تیر خطا آرام بنشین و مگیر از خود
تماشای شکاری را که از دست تو خواهد رفت
خدافففففظنوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۵:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@mahsaaaaa82
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آئی که نیستم- موفق باشی عیزدل
- موفق باشی عیزدل
-
نوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۵:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima
نفسی داشتم و ناله و شیون کردم
بی تو با مرگ عجب کشمکشی من کردم -
dlrm من بودم و دوش آن بت بنده نواز
از من همه لابه بود از وی همه ناز
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید
شب را چه کنم حدیث ما بود دراز
نوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۵:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@shiima زان ماه که خورشید از او شرمنده ست
بی شرم بود مرد چه بی شرمی ها -
نوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۵:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@miss-besharati از درد تو هیچ روی درمانم نیست
درمان که کند مرا که دردم هیچ است
-
dlrm من بودم و دوش آن بت بنده نواز
از من همه لابه بود از وی همه ناز
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید
شب را چه کنم حدیث ما بود دراز
نوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۵:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@shiima
ز آب دیده چنان آتشم کشید زبانه
که خاک غم به سرافشان چو گرد باد دویدم -
@miss-besharati مرا غرض زنماز آن بود که پنهانی
حدیث درد فراق تو باز بگذارم -
نوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۵:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@miss-besharati
مارا همه شب نمی برد خواب:)
ای خفته ی روزگار....
دریاب