-
نوشتهشده در ۲۰ بهمن ۱۳۹۷، ۱۴:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Saahaar مدعی خواست که از بیخ کندریشه ما
غافل از انک خدا هست در اندیشه ما -
@Saahaar مدعی خواست که از بیخ کندریشه ما
غافل از انک خدا هست در اندیشه مانوشتهشده در ۲۰ بهمن ۱۳۹۷، ۱۴:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmissgoli016 اي نسيم سحر آرامگه يار كجاست
منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست -
missgoli016 اي نسيم سحر آرامگه يار كجاست
منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست@Saahaar تا درون آمد غمش از سینه بیرون شد نفس
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را -
نوشتهشده در ۲۰ بهمن ۱۳۹۷، ۱۴:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mohammad-666 از خدا جوييم توفيق ادب
بي ادب محروم ماند از لطف رب -
@Saahaar بیستون بر سرراه است مباد از شیرین
سخنی گفته و غمگین دل فرهاد کنید -
نوشتهشده در ۲۰ بهمن ۱۳۹۷، ۱۴:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mohammad-666 در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند
-
@Saahaar دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد
گویا بخواب شیرین فرهاد رفته باشد -
نوشتهشده در ۲۰ بهمن ۱۳۹۷، ۱۴:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mohammad-666
در اين دنيا كسي بي غم نباشد
اگر باشد بني آدم نباشد -
@Saahaar دنگ...، دنگ ....
ساعت گیج زمان در شب عمر
میزند پی در پی زنگ
-
@mohammad-666 گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را -
نوشتهشده در ۲۰ بهمن ۱۳۹۷، ۱۹:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66
از هجوم کرکسانِ شوم قلب من گرفت
بلبلان قرقاولان کبکان هزاران را چشد؟ -
dlrm در دلم دردیست بی آرام و هستی سوز
راز سرگردانی این روح عاصی را
با تو خواهم در میان بگذاردن امروزنوشتهشده در ۲۰ بهمن ۱۳۹۷، ۱۹:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@shiima زنده شودهرکه پیش دوست بمیرد
مرده دل است انکه هیچ دوست نگیرد -
نوشتهشده در ۲۰ بهمن ۱۳۹۷، ۱۹:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima تا یار مرا ربوده از هستی خویش
واقفم نیم از بلندی و پستی خویش -
-
lnz شب بر روی شیشیه های تار
مینشست آرام چون خاکستری تبدار
باد نقش سایه ها را در حیاط خانه هر دم زیر و رو میکرد
پیچ نیلوفر چو دودی موج می زد بر سر دیوارنوشتهشده در ۲۰ بهمن ۱۳۹۷، ۱۹:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@shiima رفت از بر من انکه مرا مونس جان بود
دیگر به چه امید در این شهر توان بود