-
نوشتهشده در ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۲۰:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دوستان شب خوبی داشته باشید
خوب بخوابید
http://photos03.wisgoon.com/media/pin/photos03/images/o/2016/11/5/23/236x232_1478375010183217.png
یاعلی
فعلا -
نوشتهشده در ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۲۲:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بچه ها
کسی هس اینجا جلسات تکوار رو دیده باشه و الان نتیجه گرفته باشه؟؟؟؟؟؟ -
نوشتهشده در ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۲۲:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دوستان
انتهای شب همه بخیر
-
نوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۲:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
http://photos03.wisgoon.com/media/pin/photos03/images/o/2016/11/5/17/236x236_1478354716989708.jpg
سلام دوستان صبحتون بخیر
روزخوبی داشته باشید.
http://www.wisgoon.com/media/pin/images/o/2014/1/236x157_1389409895792306.jpg -
نوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۲:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سلام صبح بخیر
رویا اون چیزی نیست که تو خواب می بینی
بلکه رویا اون چیزیه که نذاره بخوابی . . .
بیدار شید حرکت کنید . -
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۷:۱۳ آخرین ویرایش توسط sky daughter انجام شده
داستان کوتاه سرباز آمریکایی
سرباز قبل از اینکه به خانه برسد با پدر و مادر خود تماس گرفت و گفت:
پدر ومادر عزیزم جنگ تمام شده و من می خواهم به خانه برگردم؛ ولی خواهشی از شما دارم.
رفیقی دارم که می خواهم او را با خود به خانه بیاورم.پدر و مادر او در پاسخ گفتند: ما با کمال میل مشتاقیم که او را ببینیم. پسر ادامه داد :
ولی موضوعی است که باید در مورد او بدانید؛ او در جنگ بسیار آسیب دیده و در اثر برخورد با مین یک دست ویک پای خود را از دست داده است، و جایی برای رفتن ندارد و من می خواهماجازه دهید او با ما زندگی کند.پدرش گفت: ما متاسفیم که این مشکل برای دوست تو به وجود آمده است. ما کمک میکنیم تا او جایی برای زندگی در شهر پیدا کند.
پسر گفت: نه؛ من می خواهم که او در خانه ما زندگی کند آنها در جواب گفتند:
نه؛ فردی با این شرایط مو جب دردسر ما خواهد بود.ما فقط مسئوول زندگی خودمان هستیم و اجازه نمی دهیم او آرامش زندگی ما را بر هم بزند. بهتر است به خانه بازگردی و او را فراموش کنى ،دراین هنگام پسر با ناراحتی تلفن را قطع کرد و پدر و مادر او دیگر چیزی نشنیدند.چند روز بعد پلیس نیویورک به خانواده پسر اطلاع داد که فرزندشان در سانحه
سقوط از یک ساختمان بلند جان باخته و آنها مشکوک به خودکشی هستند.
پدر و مادر آشفته و سراسیمه به طرف نیویورک پرواز کردند و برای شناسایی جسد پسرشان به پزشکی قانونی مراجعه کردند.
با دیدن جسد؛ قلب پدر و مادر از حرکت ایستاد.
پسر آنها یک دست و پا نداشت ! -
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۷:۱۶ آخرین ویرایش توسط sky daughter انجام شده
بی سوادی فضیلت نیست!
در راهروی هواپیما پیش می روم تا به صندلی ام برسم. جلوی من یک خانم عرب دنبال صندلی اش می گردد. مهماندار صندلی اش را به او نشان می دهد و می گوید: "اجلس!" به مهماندار هواپیما می گویم که ایشان خانم هستند و به جای اجلس باید بگوید "اجلسی" ، مهماندار با بی اعتنایی می گوید: "خوب! اجلسی!" که یعنی " چه فرقی می کند حالا؟!"
من با خودم فکر می کنم وقتی بیشترین مسافران خارجی پروازهای مشهد عرب هستند نباید این شرکت های هواپیمایی حداقل سی کلمه اولیه و ضروری را به مهمانداران شان بیاموزند؟!
روی صندلی ام که می نشینم مسافر بغلی ام از مهماندار دیگری می پرسد: "چرا اینقدر تأخیر داشت این پرواز؟" ، مهماندار جواب می دهد: "از مقصد تأخیر داشت" ، منظورش از "مقصد" همان "مبدأ" است! می فهمم که مشکل بلد نبودن زبان خارجی ها نیست، زبان رایج خودمان هم مهجور است!
از یک آژانس هواپیمایی بلیط می خرم، بلیط را برایم ایمیل می کنند، عنوان فارسی ایمیل غلط املایی دارد، از دو کلمه عنوان یکیش غلط است! متن بلیط به زبان انگلیسی است و در اولین نگاه من سه غلط املایی دارد! به صادر کننده بلیط تلفن می زنم و می گویم متن بلیط غلط دارد، می گوید " ما این متن را از روی متن فلان شرکت هواپیمایی ترکیه ای برداشته ایم" . می گویم: "سرکار خانم، مرجع درستی واژه های انگلیسی که شرکت های ترک نیستند، شما متن را در نرم افزار word هم که بزنید غلط ها را به شما نشان می دهد!" ، با عصبانیت پاسخ می دهد: " شما چه کار به غلط های متن بلیط دارید، اسم شما و تاریخ و ساعت پروازتان که درست است!"
دوستی دارم که مهندس مکانیک است و بسیار باهوش و دقیق اما هر وقت برایم پیامک میزد (با حروف فارسی) در هر پیامکش حداقل یک غلط املایی داشت! بررسی کردم دیدم دچار "خوانش پریشی" (dyslexia) است و خودش خبر ندارد! چطور می شود یک نفر تا مدرک کارشناسی پیش برود و "خوانش پریشی" اش کشف نشده باشد؟! وقتی غلط گویی و غلط نویسی برایمان عادی شود طبیعی است که درجات خفیف و حتی متوسط خوانش پریشی را تشخیص ندهیم!
من هم ممکن است کلمات زیادی را غلط بنویسم ولی به غلط نویسی افتخار نمی کنم و وقتی کسی غلط هایم را تذکر دهد خوشحال می شوم که سوادم بیشتر شده است. همین امروز از صفحه آخر روزنامه همشهری یاد گرفتم که "خوار و بار" ترکیب غلطی است و "خواربار" درست است.
این که بی سوادی را عیب ندانیم و با لجاجت بر بی سوادی خود اصرار کنیم یک بیماری فرهنگی است. شاید ذهن من زیادی "سیاست زده" شده است ولی من فکر می کنم وقتی یک مقام اجرایی یک کشور به "مدرک دانشگاهی" بگوید "کاغذ پاره"، بی سوادی را تبدیل به یک فضیلت کرده است! بیایید علیه "فضیلت بی سوادی" ایستادگی کنیم، از گویندگان و نویسندگان "منبع" طلب کنیم و غلط های گفتاری و نوشتاری شان را تصحیح کنیم. بیایید "تن ندهیم" به هر چه "عادی" می شود.
هفته تان پر از ایستادگی کارشناسانهدکتر محمدرضا سرگلزایی _ روانپزشک
-
نوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۸:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۹:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۹:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فااطمه
سلام -
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۹:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آخ جووووووووون
ما ناهار خورش کرفس داریییییم
-
نوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۹:۴۲ آخرین ویرایش توسط masoud انجام شده
-
داستان کوتاه سرباز آمریکایی
سرباز قبل از اینکه به خانه برسد با پدر و مادر خود تماس گرفت و گفت:
پدر ومادر عزیزم جنگ تمام شده و من می خواهم به خانه برگردم؛ ولی خواهشی از شما دارم.
رفیقی دارم که می خواهم او را با خود به خانه بیاورم.پدر و مادر او در پاسخ گفتند: ما با کمال میل مشتاقیم که او را ببینیم. پسر ادامه داد :
ولی موضوعی است که باید در مورد او بدانید؛ او در جنگ بسیار آسیب دیده و در اثر برخورد با مین یک دست ویک پای خود را از دست داده است، و جایی برای رفتن ندارد و من می خواهماجازه دهید او با ما زندگی کند.پدرش گفت: ما متاسفیم که این مشکل برای دوست تو به وجود آمده است. ما کمک میکنیم تا او جایی برای زندگی در شهر پیدا کند.
پسر گفت: نه؛ من می خواهم که او در خانه ما زندگی کند آنها در جواب گفتند:
نه؛ فردی با این شرایط مو جب دردسر ما خواهد بود.ما فقط مسئوول زندگی خودمان هستیم و اجازه نمی دهیم او آرامش زندگی ما را بر هم بزند. بهتر است به خانه بازگردی و او را فراموش کنى ،دراین هنگام پسر با ناراحتی تلفن را قطع کرد و پدر و مادر او دیگر چیزی نشنیدند.چند روز بعد پلیس نیویورک به خانواده پسر اطلاع داد که فرزندشان در سانحه
سقوط از یک ساختمان بلند جان باخته و آنها مشکوک به خودکشی هستند.
پدر و مادر آشفته و سراسیمه به طرف نیویورک پرواز کردند و برای شناسایی جسد پسرشان به پزشکی قانونی مراجعه کردند.
با دیدن جسد؛ قلب پدر و مادر از حرکت ایستاد.
پسر آنها یک دست و پا نداشت !دانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ROOHIA خیلی زیبا بود,اشکمو درآورد
-
@ROOHIA خیلی زیبا بود,اشکمو درآورد
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
فااطمه
سلامنوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
فااطمه
سلامسلام عزیزم
خوبی؟؟؟؟سلام
عالی
تو خوبی؟
خوش میگذره؟ -
فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
فااطمه
سلامسلام عزیزم
خوبی؟؟؟؟سلام
عالی
تو خوبی؟
خوش میگذره؟نوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
فااطمه
سلامسلام عزیزم
خوبی؟؟؟؟سلام
عالی
تو خوبی؟
خوش میگذره؟خداروشکر که عالیی
منم خوبم
بله مگه میشه خوش نگذره
فردا کنفرانس دارم
امتحان دارم
پرسش هم دارم
اینایی که گفتم ماله دانشگاه بود .
برای کنکور زیست خوندم باید شیمی بخونم ریاضی هم فیلم ببینم
خوش گذشتن ازاین بیشتر مگه داریم ؟! مگه میشه ؟! -
@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
فااطمه
سلامسلام عزیزم
خوبی؟؟؟؟سلام
عالی
تو خوبی؟
خوش میگذره؟خداروشکر که عالیی
منم خوبم
بله مگه میشه خوش نگذره
فردا کنفرانس دارم
امتحان دارم
پرسش هم دارم
اینایی که گفتم ماله دانشگاه بود .
برای کنکور زیست خوندم باید شیمی بخونم ریاضی هم فیلم ببینم
خوش گذشتن ازاین بیشتر مگه داریم ؟! مگه میشه ؟!خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهفااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
فااطمه
سلامسلام عزیزم
خوبی؟؟؟؟سلام
عالی
تو خوبی؟
خوش میگذره؟خداروشکر که عالیی
منم خوبم
بله مگه میشه خوش نگذره
فردا کنفرانس دارم
امتحان دارم
پرسش هم دارم
اینایی که گفتم ماله دانشگاه بود .
برای کنکور زیست خوندم باید شیمی بخونم ریاضی هم فیلم ببینم
خوش گذشتن ازاین بیشتر مگه داریم ؟! مگه میشه ؟!اوه اوه
چقدر زیاااد
دیگه چه میشه کرد باید بخونی
میگم از دانشگاه فقط کنفرانس رو تمرین کن بعد اون دوتای دیگه رو تقلب کن.
(: -
فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
فااطمه
سلامسلام عزیزم
خوبی؟؟؟؟سلام
عالی
تو خوبی؟
خوش میگذره؟خداروشکر که عالیی
منم خوبم
بله مگه میشه خوش نگذره
فردا کنفرانس دارم
امتحان دارم
پرسش هم دارم
اینایی که گفتم ماله دانشگاه بود .
برای کنکور زیست خوندم باید شیمی بخونم ریاضی هم فیلم ببینم
خوش گذشتن ازاین بیشتر مگه داریم ؟! مگه میشه ؟!اوه اوه
چقدر زیاااد
دیگه چه میشه کرد باید بخونی
میگم از دانشگاه فقط کنفرانس رو تمرین کن بعد اون دوتای دیگه رو تقلب کن.
(:نوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
میگم از دانشگاه فقط کنفرانس رو تمرین کن بعد اون دوتای دیگه رو تقلب کن.
(:تقلب؟؟؟؟؟؟؟؟
فاصله ی صندلیارو میکنن ۱متر که هیچی نبینی بعدمن تقلب کنم -
@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
میگم از دانشگاه فقط کنفرانس رو تمرین کن بعد اون دوتای دیگه رو تقلب کن.
(:تقلب؟؟؟؟؟؟؟؟
فاصله ی صندلیارو میکنن ۱متر که هیچی نبینی بعدمن تقلب کنمخیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهفااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
میگم از دانشگاه فقط کنفرانس رو تمرین کن بعد اون دوتای دیگه رو تقلب کن.
(:تقلب؟؟؟؟؟؟؟؟
فاصله ی صندلیارو میکنن ۱متر که هیچی نبینی بعدمن تقلب کنمخب رو برگه های کوچولو بنویس بزار تو جورابت ((: