-
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیهای بند نشد
لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!
-
جز مِحنتوغم نيستی
اما خوشی ای عشقهوشنگ ابتهاج
-
دوباره فرصت بودن، وَ دعوتی ناگاه *** دلی گرفته، ولی مانده در غبار گناه
صدای ناب اذان، فصل رویشی دیگر *** دوباره «اَشهد ان لا اِلهَ اِلاّ اللّه»
دوباره خلوت و سجادهای به وسعت اشک *** تمام حجم دلم، آتشی به گرمی آه
وَ جانمازی و مهری و رشتهای تسبیح *** تمام هستی یک قلب، کارنامه سیاه
تمام هستی یک قلب، یک دریچه امید *** تمام چشم امیدش، کمی نگاه ـ نگاه
درست آمده این دل، نَه، اشتباه نکرد *** نداشت جایی و آورده است بر تو پناه
-
تقدیم به آن کس که خودش میداند!
زیبایی او به یک غزل میماند
چشمش همه جا دستِ مرا میخواند
تقدیم به آن کس که خودش میداند! -
می خواست بکوشد به فراموشی ات این شعر
سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت| محمد سلمانی |
najafiali78 باز بگـو غــزل بگـو شـعر بگو شکر بگو:))
-
-
به توبه پاره نکن رشته ی امید مرا / تو آن گناه قشنگی که مرتکب شده ام
-
والله که شهر بی تو مرا حبس میشود
آوارگی و کوه و بیابانم آرزوستحضرت مولانامون
-
با تو بودم ای پری روزی که عقل از من گریخت
گر تو هم از من گریزی وای بر احوال منشهریار موننننننننن