-
دوباره فرصت بودن، وَ دعوتی ناگاه *** دلی گرفته، ولی مانده در غبار گناه
صدای ناب اذان، فصل رویشی دیگر *** دوباره «اَشهد ان لا اِلهَ اِلاّ اللّه»
دوباره خلوت و سجادهای به وسعت اشک *** تمام حجم دلم، آتشی به گرمی آه
وَ جانمازی و مهری و رشتهای تسبیح *** تمام هستی یک قلب، کارنامه سیاه
تمام هستی یک قلب، یک دریچه امید *** تمام چشم امیدش، کمی نگاه ـ نگاه
درست آمده این دل، نَه، اشتباه نکرد *** نداشت جایی و آورده است بر تو پناه
-
تقدیم به آن کس که خودش میداند!
زیبایی او به یک غزل میماند
چشمش همه جا دستِ مرا میخواند
تقدیم به آن کس که خودش میداند! -
%(#6fff00)[می خواست بکوشد به فراموشی ات این شعر]
%(#6fff00)[سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت]| محمد سلمانی |
najafiali78 باز بگـو غــزل بگـو شـعر بگو شکر بگو:))
-
-
به توبه پاره نکن رشته ی امید مرا / تو آن گناه قشنگی که مرتکب شده ام
-
والله که شهر بی تو مرا حبس میشود
آوارگی و کوه و بیابانم آرزوستحضرت مولانامون
-
با تو بودم ای پری روزی که عقل از من گریخت
گر تو هم از من گریزی وای بر احوال منشهریار موننننننننن
-
از بر صید افکنی آهوی سرمستی رمید
اجتناب رغبت افزای توام آمد بیاد... -
در کویه نیک نامان مارا گذر ندادند ....
-
سکوت..
خفکنی است بر فواره های درونم