-
نوشتهشده در ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۷:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima در طلب زهره رخ ماه رو
می نگرد جانب بالا دلم -
نوشتهشده در ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۷:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را -
نوشتهشده در ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima روزگارست که گه عزت دهد گه خاردارد
چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد -
نوشتهشده در ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima تیرگی بیرون نرفت از دل به علم ظاهری
خانه را روشن نمیسازد چراغ پشت پا -
نوشتهشده در ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima مگوی آن سخن کاندران سودنیست
کزین آتشت بهره جز دود نیست -
نوشتهشده در ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima سر گشته چو پرگار همه عمر دويديم
آخر به همان نقطه كه بوديم رسيديم -
نوشتهشده در ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست -
نوشتهشده در ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima ای دهـــنده عقلـــها فریاد رس
تا نخـــواهی تو نخواهــــد هیچ کس -
نوشتهشده در ۵ مرداد ۱۳۹۸، ۱۴:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@نازی-79 یارمرا غارمرا عشق جگرخوار مرا
یارتویی غارتویی خواجه نگهدار مرا