-
نوشتهشده در ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima مگوی آن سخن کاندران سودنیست
کزین آتشت بهره جز دود نیست -
نوشتهشده در ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima سر گشته چو پرگار همه عمر دويديم
آخر به همان نقطه كه بوديم رسيديم -
نوشتهشده در ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست -
نوشتهشده در ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima ای دهـــنده عقلـــها فریاد رس
تا نخـــواهی تو نخواهــــد هیچ کس -
نوشتهشده در ۵ مرداد ۱۳۹۸، ۱۴:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@نازی-79 یارمرا غارمرا عشق جگرخوار مرا
یارتویی غارتویی خواجه نگهدار مرا -
نوشتهشده در ۵ مرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Saahaar تا یار برفت صبر از من برمید
وز هر مژه ام هزار خونابه چکید -
@نازی-79 دلی دیرم چو مرغ پا شکسته
چو کشتی بر لب دریا نشسته
تو گویی طاهرا چون تار بنواز
صدا چون میدهد تار گسسته -
@نازی-79 دلی دیرم چو مرغ پا شکسته
چو کشتی بر لب دریا نشسته
تو گویی طاهرا چون تار بنواز
صدا چون میدهد تار گسستهنوشتهشده در ۵ مرداد ۱۳۹۸، ۱۹:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدههر که گفتار نرم پيش آرد
همه دل ها به قيد خويش آرد
@saraa-66 -
@Saahaar دل می رود ز دستم صاحب دلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد اشکارا -
نوشتهشده در ۶ مرداد ۱۳۹۸، ۹:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 از این پنج شین روی رغبت متاب
شب و شاهد و شمع و شهد و شراب