-
نوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۱:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از اسب پیاده شو، بر نطع زمین رخ نه
زیر پی پیلش بین شه مات شده،نعماننطع:صفحه ی شطرنج،سفره هم میشه
رخ:قلعه -
یبارم افظاری رفتم یجا سحری هم همونجا خوردم
Acolaنوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۱:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهm__sadra__b گفته است:
یبارم افظاری رفتم یجا سحری هم همونجا خوردم
Acolaعا منم زیاد پیش اومده اینجوری
️
همیشه از بابام اجازه میگرفتم ی روز خونه مامان بزرگمینا بمونم بعد میرفتم شبو میموندم بعد فردا صبح زنگ میزدن ب مامان میگفتم بگو خوابیده ناهار میگفتم بگید خونه نیست دیگه شب میومدن دنبالم ک وسط شب خودمو میزدم ب خواب میموندم تا شبو با داییم گیم بزنیم و تا صبح بخندیم یاهم فوتبال و والیبال بازی میکردیم -
researcher گفته است:
revival گفته است:
این دوبیت بیدل حفظ کنید واسه ضایع کردن فقط
دعوی مردان این عصر انفعالی بیش نیست
شیر میغرند و چون وامیرسی بزغالهاند
سرد شد دل از دم این پهلوانان غرور
رستمند اما بغلپروردههای خالهاندمردان خدا پرده ی پندار دریدند
یعنی همه جا غیرخدا هیچ ندیدندو کتاب ادبیات استاد را ورق می زند..
با دال؛ :|
در همه حال آدمی شخص ملک سیرت است
لیک به جاه اندکی ناز خری میکند :| -
m__sadra__b گفته است:
یبارم افظاری رفتم یجا سحری هم همونجا خوردم
Acolaعا منم زیاد پیش اومده اینجوری
️
همیشه از بابام اجازه میگرفتم ی روز خونه مامان بزرگمینا بمونم بعد میرفتم شبو میموندم بعد فردا صبح زنگ میزدن ب مامان میگفتم بگو خوابیده ناهار میگفتم بگید خونه نیست دیگه شب میومدن دنبالم ک وسط شب خودمو میزدم ب خواب میموندم تا شبو با داییم گیم بزنیم و تا صبح بخندیم یاهم فوتبال و والیبال بازی میکردیمنوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۱:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تنهایی که زیاد پیش میاد
ماه رمصونا یه هفته میرم خونه خالم
خونواده هم بودن اون یبار
Acola -
revival گفته است:
researcher گفته است:
revival
تضاد مفهومیش منظورم بود
نه مشاعرشتضاد مفهومی نداشت :|
چه فرقی می کنه مردان امروز یا مردان دیروز
مردان خدا همیشه...:|نوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۱:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهresearcher گفته است:
revival گفته است:
researcher گفته است:
revival
تضاد مفهومیش منظورم بود
نه مشاعرشتضاد مفهومی نداشت :|
چه فرقی می کنه مردان امروز یا مردان دیروز
مردان خدا همیشه...:|عصر لزوما معنی دوره ی «زمانی» نمیده!!!
-
نوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۱:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به یه ایده جذاب دست یافتم
تشک تختمو برداشتم اوردم تو هال -
تنهایی که زیاد پیش میاد
ماه رمصونا یه هفته میرم خونه خالم
خونواده هم بودن اون یبار
Acolaنوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۱:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهm__sadra__b گفته است:
تنهایی که زیاد پیش میاد
ماه رمصونا یه هفته میرم خونه خالم
خونواده هم بودن اون یبار
Acolaمن فقط باداییم بهم خوش میگذره
اونم چون فاصله سنیمون کمه و خیلی صمیمی هستیم
ی مدت عین پسرا بودم اصن://صبحا باهم وزنه کار میکردیمو این حرفا
️
کلا خوبه شوخیامونم و اینا هم دیگه ارو تا حد مرگ میزنیم
ولی بقیه جاها زیاد خوش نمیگذره موندن و اینا:/
-
researcher گفته است:
revival گفته است:
researcher گفته است:
revival
تضاد مفهومیش منظورم بود
نه مشاعرشتضاد مفهومی نداشت :|
چه فرقی می کنه مردان امروز یا مردان دیروز
مردان خدا همیشه...:|عصر لزوما معنی دوره ی «زمانی» نمیده!!!
-
به یه ایده جذاب دست یافتم
تشک تختمو برداشتم اوردم تو هالنوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۱:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهm__sadra__b گفته است:
به یه ایده جذاب دست یافتم
تشک تختمو برداشتم اوردم تو هالنمیدونم چرا هی حس میکنم تو ایلقاری :|
-
به یه ایده جذاب دست یافتم
تشک تختمو برداشتم اوردم تو هالنوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۱:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهm__sadra__b گفته است:
به یه ایده جذاب دست یافتم
تشک تختمو برداشتم اوردم تو هالتکراریه
منم قبلا این کارو کردم
️
ولی حال میده:/
-
m__sadra__b گفته است:
تنهایی که زیاد پیش میاد
ماه رمصونا یه هفته میرم خونه خالم
خونواده هم بودن اون یبار
Acolaمن فقط باداییم بهم خوش میگذره
اونم چون فاصله سنیمون کمه و خیلی صمیمی هستیم
ی مدت عین پسرا بودم اصن://صبحا باهم وزنه کار میکردیمو این حرفا
️
کلا خوبه شوخیامونم و اینا هم دیگه ارو تا حد مرگ میزنیم
ولی بقیه جاها زیاد خوش نمیگذره موندن و اینا:/
نوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۱:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهدایی ای که فاصله سنی نداشته باشی باهاش خیلی خوبه ...
خالم سه تا پسر داره خیلی میترکونیم باهم
Acola -
نوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۱:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دست از جهان بشویم عز و شرف نجویم
مدح و غزل نگویم مقتل کنم تقاضا -
دایی ای که فاصله سنی نداشته باشی باهاش خیلی خوبه ...
خالم سه تا پسر داره خیلی میترکونیم باهم
Acola -
نوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۱:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
researcher گفته است:
revival
برداشت آدما متفاوته
برداشت شما چی بود؟
بخون بیتا رو پشت،سرهم احتمالا خودت میفهمی؛
عمرها شد حرف دردی آشنای گوش نیست
کوهکن تا بینفس شد کوهها بینالهاند
خلقی از خود رفت واکنونذکر ایشان میرود
کاروان خواب را افسانهها دنبالهاند
دعوی مردان این عصر انفعالی بیش نیست
شیر میغرند و چون وامیرسی بزغالهاند
سرد شد دل از دم این پهلوانان غرور
رستمند اما بغلپروردههای خالهاند -
m__sadra__b گفته است:
دایی ای که فاصله سنی نداشته باشی باهاش خیلی خوبه ...
خالم سه تا پسر داره خیلی میترکونیم باهم
Acolaاره اصن ی عالم دیگه داره ک ادمای متوسط نمیتونن درکش کنن
الکی مثلا یکم جو بدیم
نوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۱:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نه واقعا خیلی خوبه
با اینکه داییم خیلی ازم بزرگتره بازم خیلی با هم میترکونیم
Acola -
نوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۱:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نه واقعا خیلی خوبه
با اینکه داییم خیلی ازم بزرگتره بازم خیلی با هم میترکونیم
Acolaنوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۱:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهm__sadra__b گفته است:
نه واقعا خیلی خوبه
با اینکه داییم خیلی ازم بزرگتره بازم خیلی با هم میترکونیم
Acolaاره میدونم چی میگی
داییه من فقط ۸سال ازم بزرگتر .حتی ی عکس داریم ک منو بغلش گرفتع و وایستاده و من تازه ب دنیا اومدمخیلی باحاله ک باهاش دوست باشی و مچ باشی وقشنگه
ولی من فقط باداییم اینجوریم..باطرفای پدرم اصن اینجوری نیستم:/اونا فک میکنن من ی ادم مغروره و خشک اخلاقم -
نوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۱:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بعد از اینکه گفتم میخواهم اخراج شم ، همه رفتن یا توی فاز فلسفی، عرفانی، موسیقایی، شب شعرررر
نمیدونستم اینقده سنگینه بحث اخراج