-
نوشتهشده در ۲۵ مرداد ۱۳۹۸، ۱۹:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
HI منزل آسایش من محو در خود گشتن است
گردبادی میتواند راهبر باشد مرا -
نوشتهشده در ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66
♪ اسیر دام تو شدم وحشی و رام تو شدم… ♪♪ دوباره خام تو شدم عشق… ♪
- :face_savouring_delicious_food:
-
@saraa-66
♪ اسیر دام تو شدم وحشی و رام تو شدم… ♪♪ دوباره خام تو شدم عشق… ♪
- :face_savouring_delicious_food:
-
نوشتهشده در ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@_nazi_
در نگاهت لیلی خود پیدا نکردم
با خجالت از چشم تو گلایه کردم -
@_nazi_
در نگاهت لیلی خود پیدا نکردم
با خجالت از چشم تو گلایه کردم -
نوشتهشده در ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@_nazi_
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشندخواجه ان است که باشد غم خدمتکارش
-
@_nazi_
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشندخواجه ان است که باشد غم خدمتکارش
-
نوشتهشده در ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@_nazi_
تو همانی که رگ خواب مرا میدانی
تو همانی که به درد دل من درمانی -
@_nazi_
تو همانی که رگ خواب مرا میدانی
تو همانی که به درد دل من درمانی -
گونش یادمه میگفتی کسی نمیگیره دستاتو به جای من
یادمه میگفتی فقط قدم میزنی زیر بارون با من
مثلمو پیداااااااااااا نمی کنینوشتهشده در ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۴۰ آخرین ویرایش توسط miss.besharati انجام شده@_nazi_ یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم، رهایم کرد و رفت -
نوشتهشده در ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۱۹:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تکیه منمای به حسن و به جمال ای دختر
سعی کن در طلب علم و کمال ای دختر
ذرهای علم اگرت در وسط مغز بود
به که در کنج لبت دانهٔ خال ای دختر
بهار -
تکیه منمای به حسن و به جمال ای دختر
سعی کن در طلب علم و کمال ای دختر
ذرهای علم اگرت در وسط مغز بود
به که در کنج لبت دانهٔ خال ای دختر
بهار -
نوشتهشده در ۲۷ مرداد ۱۳۹۸، ۷:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@_nazi_ یک شب خیال تو دیدم ما بخواب
زان چشم، دگر به چشم ندیدم خواب را
-
نوشتهشده در ۲۸ مرداد ۱۳۹۸، ۶:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Fre-que-nce تا نگاهی نکند سوی تو پنهان از من
در پی دیده چو دل، دوش کمین می کردم
-
@Fre-que-nce تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای بفدای چشم تو این چه نگاه کردن است