-
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
-
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
صدات خوبه
فقط احساسش کمه
یکمم یکنواخت میخونیخواننده نیستم فقطط یهوشد
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهs.a در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
صدات خوبه
فقط احساسش کمه
یکمم یکنواخت میخونیخواننده نیستم فقطط یهوشد
حالا یهو کجا ضبط شد؟ یهو پیانو ..یهو تنظیم ..یهو ضبط
-
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
s.a در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
صدات خوبه
فقط احساسش کمه
یکمم یکنواخت میخونیخواننده نیستم فقطط یهوشد
حالا یهو کجا ضبط شد؟ یهو پیانو ..یهو تنظیم ..یهو ضبط
@_Elite_ در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
s.a در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
صدات خوبه
فقط احساسش کمه
یکمم یکنواخت میخونیخواننده نیستم فقطط یهوشد
حالا یهو کجا ضبط شد؟ یهو پیانو ..یهو تنظیم ..یهو ضبط
خوهه دوستمممممم
-
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۱ آخرین ویرایش توسط عااطفه انجام شده
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرد
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندم -
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرد
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندممارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرده
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمغیرممکنهههههه
-
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرده
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمغیرممکنهههههه
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهs.a در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرده
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمغیرممکنهههههه
میگم خودم اونجا بودم میگی غیر ممکنه
-
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرد
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمخیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرد
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمچقد بی شعور بود پسرهههههههه
-
s.a در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرده
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمغیرممکنهههههه
میگم خودم اونجا بودم میگی غیر ممکنه
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
s.a در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرده
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمغیرممکنهههههه
میگم خودم اونجا بودم میگی غیر ممکنه
چی بگممم....................
-
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرد
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمچقد بی شعور بود پسرهههههههه
sky daughter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرد
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمچقد بی شعور بود پسرهههههههه
بایدگفت بی احساسسسس
-
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرد
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمنوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرد
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندممگه میشه مگه داریم :| :|
-
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرد
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمچقد بی شعور بود پسرهههههههه
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهsky daughter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرد
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمچقد بی شعور بود پسرهههههههه
دختر بیشعور تر بوده که
:|
-
sky daughter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرد
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمچقد بی شعور بود پسرهههههههه
دختر بیشعور تر بوده که
:|
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
sky daughter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرد
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمچقد بی شعور بود پسرهههههههه
دختر بیشعور تر بوده که
:|
واقعادرستههههه
-
sky daughter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرد
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمچقد بی شعور بود پسرهههههههه
دختر بیشعور تر بوده که
:|
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهDr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
sky daughter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
مارال در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
من یه بار تو پارک نشسته بودم
یکم اونور تر چن تا دختر پسر دانشجو بودن
دختر یهو از پسر خواستگاری کرد
پسر جوری دختر رو شست گذاش کنار اشک دختر درومد
اخرم که داش میرفت دختر
پسر برگش بهش گف
گریه نکن الان ارایشت پاک میشه دیگه نمیشه تو صورتت نگاه کرد
من دیگه ترکیدم از خنده جلوی خودمم گرفته بودم به زور نخندمچقد بی شعور بود پسرهههههههه
دختر بیشعور تر بوده که
:|
منم با تو موافقم
خودشو کوچیک کرد -
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده