-
-
@Saahaar در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
nwh91 یه چی بگو انرژی بگیرم برم
لایک من روی این پست کفایت میکنه
-
@Fateme_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@Saahaar در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
nwh91 یه چی بگو انرژی بگیرم برم
لایک من روی این پست کفایت میکنه
شاید
-
چندسالی هس
ن چند سال ن
اسفند سال سوم دبیرستانم
دیگه ب وجودت شک کردم
راستش دیگه باوری نداشتم...
همه بهم گفتن کفر نگو دختر
اون بزرگه...
میدونی من ابوالفضلم رو ازتو هم بیشتر دوس دارم
توک خدای منی و من نفسام رو از تو بیشتر دوس دارم..
میدونی من چقدر دوسش دارم
من واسه هیچ چیز التماس ب کسی نکردم حتی تو
اما واسه ابوالفضلم التماست کردم
اشک ریختم
ی سال نذاشتی دلخوش بمونیم
ولعنت ب امیدی ک ناامید شه
+،اجی نوشته مریض جسمی خاصی دارید بزنم آره دیگه
_اره آجی:-)
مگه توچندسال داری آجی
مگه چندسالته ک باید درد بکشی ابوالفضلم
آجی ب قربون تک تک نفسات
....
ببخش نباید تورو وارد زندگیم میکردم
نباید کاری میکردم دوسم داشته باشی درحالی ک خودم حتی ب نفس کشیدنم راضی نیستم
نباید میذاشتم...
فقط میدونم خیلی وقته نخندیدم واقعی
ببخش اگه کنارت ب تظاهر خندیدم
ببخش ک ب ظاهر نشون دادم سختم
اما درواقعیت خستم خیلی خسته
زندگی من:
ساعت7:15ابوالفضل رو محکم بغل کردن ورفتنش ب مدرسه
تو اتاق تا ظهر
12:35اومدن زندگیم ازمدرسه
رفتن تو اتاقی
اتاقی ک فقط ابوالفضل حق اومدن داخلش رو داره...
تو دلی
کاش میمیردم و نمیدیدم ابوالفضل من داره درد میکشه
تودلی نفس کشیدن برام سخته...
تودلی ب خدات بگو
هیچ وقت نمیبخشمت
و دیگه هیچ باوری ندارم ن ب خودت ن ب مهربونی هات...
خداحافظ -
MaryaM._.sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
چندسالی هس
ن چند سال ن
اسفند سال سوم دبیرستانم
دیگه ب وجودت شک کردم
راستش دیگه باوری نداشتم...
همه بهم گفتن کفر نگو دختر
اون بزرگه...
میدونی من ابوالفضلم رو ازتو هم بیشتر دوس دارم
توک خدای منی و من نفسام رو از تو بیشتر دوس دارم..
میدونی من چقدر دوسش دارم
من واسه هیچ چیز التماس ب کسی نکردم حتی تو
اما واسه ابوالفضلم التماست کردم
اشک ریختم
ی سال نذاشتی دلخوش بمونیم
ولعنت ب امیدی ک ناامید شه
+،اجی نوشته مریض جسمی خاصی دارید بزنم آره دیگه
_اره آجی:-)
مگه توچندسال داری آجی
مگه چندسالته ک باید درد بکشی ابوالفضلم
آجی ب قربون تک تک نفسات
....
ببخش نباید تورو وارد زندگیم میکردم
نباید کاری میکردم دوسم داشته باشی درحالی ک خودم حتی ب نفس کشیدنم راضی نیستم
نباید میذاشتم...
فقط میدونم خیلی وقته نخندیدم واقعی
ببخش اگه کنارت ب تظاهر خندیدم
ببخش ک ب ظاهر نشون دادم سختم
اما درواقعیت خستم خیلی خسته
زندگی من:
ساعت7:15ابوالفضل رو محکم بغل کردن ورفتنش ب مدرسه
تو اتاق تا ظهر
12:35اومدن زندگیم ازمدرسه
رفتن تو اتاقی
اتاقی ک فقط ابوالفضل حق اومدن داخلش رو داره...
تو دلی
کاش میمیردم و نمیدیدم ابوالفضل من داره درد میکشه
تودلی نفس کشیدن برام سخته...
تودلی ب خدات بگو
هیچ وقت نمیبخشمت
و دیگه هیچ باوری ندارم ن ب خودت ن ب مهربونی هات...
خداحافظباور کن مریم هر چقد گلایه کنی بدتر میشع هر چقد اصرار کنی بدتر میشه
دیه گلایه نمیکنم
گلایع نکن انتظار نداشته باش
من دیگ میترسم چیزی بگم بقیه ادمای ک موندن هم ازم بگیرع همینی ک دارم مینویسم رو با ترس مینویسم چشم بد ترسیده.
گلایه نکن تاوانش خیلی سنگینه