هرچی تودلته بریز بیرون۶

[sandiiii]

این پست پاک شده!

[dlrm]

به تماشای تو آید همه کس
لاله‌زاری؟ چمنی؟ بستانی؟

• عراقی

[dlrm]

اگر پوسیده گردد استخوانم
نگردد مهرت از جانم فراموش

• حافظ‌

[dlrm]

جز صورتت، در آینه کس را نمی‌رسد
با صورت بدیع تو کردن برابری

• سعدی

[samane.A]

تمام عمر خندیدم
به این عاشق به ان عاشق
چنان عشقی سرم امد
که دیگر من نمیخندم

[sandiiii]

بیا باور کنیم

عشق های گران

در رمان های ارزان

کنار خیابان ها فروخته شدند

و

تمام شد...

| رویا شاه حسین زاده |

[sandiiii]

چمدان دست تو و ترس به چشمان من است

این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است

قبل رفتن دو سه خط فحش بده،داد بکش

هی تکانم بده،نفرین کن و فریاد بکش

| علیرضا آذر |

[sandiiii]

هرکس بغلم کرد به %(#ff0000)[خ‍ـــون] غلتیده

دل نیست درونِ سینه %(#ff0000)[خرمشه‍ــــر] است

| آیدا دانشمندی |

[sandiiii]

شبِ در حصارم، اما...

همه انتظارم، اما...

غم عشق دارم، اما...

گِله‌ای از او ندارم!

[sandiiii]

بعضی ها پنجره را باز می کنند

و فریاد می کشند،

بعضی ها پرده ها را می کشند

و گریه می کنند.

| الهام اسلامی |

[dlrm]

چو من پادشاه تن خویش گشتم
اگر چند لشکر ندارم امیرم

| ناصر خسرو ‌|

• خوندم یاد تو افتادم پسر خوب
  @amirhossein-hf
  موفق باشی

[amirh_hmyf]

dlrm گرم یادم آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم

[samane.A]

زندگی زیباست ای زیبا پسند
زیبا اندیشان به زیبایی رسند
آن چنان زیباست این بی بازگشت
کز برایش می توان “از جان گذشت”

[kimia_es_afshar]

نه غم ونه غم پرستم ز غم زمانه رستم

که حریف او شدستم که در ستم ببستم

[خانوم]

رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا:)

زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا‌:)

• چ شعری اورد:)

[خانوم]

تا که خرابم نکند کی دهد آن گنج به من:)

تا که به %(#00ff0d)[سیلم] ندهد کی کشدم %(#ff006a)[بحر] عطا:)

[خانوم]

آینه‌ام %(#ffe600)[آینه‌ام] مرد مقالات نه‌ام:)

دیده شود حال من ار چشم شود گوش شما:)

[خانوم]

%(#ff0000)[دلق] من و %(#ff0000)[خرقه] من از تو دریغی نبود

و آنک ز %(#004dff)[سلطان] رسدم نیم مرا نیم تو را

[amirh_hmyf]

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است

تو رهرو دیرینه ی سر منزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است

آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است

باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله ی این کهنه کمان است

از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است

دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل آدمیان است

دل بر گذر قافله ی لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است

روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است

ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی ست درین سینه که همزاد جهان است

از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند
یارب چه قدر فاصله ی دست و زبان است

خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است

از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی ست که اندر قدم راهروان است

[خانوم]

من خمشم %(#ff0000)[خسته] گلو عارف گوینده بگو:)

زانک تو %(#37ffff)[داود] دمی من چو کهم رفته ز جا:)