-
rose77replied to فاطمه ـ بوشهر on ۷ فروردین ۱۳۹۹، ۲۰:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فاطمه ـ بوشهر در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
rose77 عه سلاااام عزیزم
خوبی؟
ن نرفتم
خودن چیکارا میکنیقربونت
منموالا نظام جدید میخام بدم -
شب همگی بخیر
-
+چرا گوش هام آدم نمیشن؟
_شایدالکی زندن.. -
rose77replied to Morteza Khodaie on ۷ فروردین ۱۳۹۹، ۲۰:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
شایدخیلی چیزا
="]] -
هر ۱۲دقیقه یه نفر توایران میمیره این یه اتفاق ترسناکو ناراحت کنندست ولی یه جنبه دیگه داره
اینه که به ما یادآوری بشه شاید ۱۲دقیقه بعدی ما باشیم یا خدای نکرده عزیزی از ما
پس زندگی که به دقایق بستگی داره که باشی یا نه چرا همش غمچرا غصه چرا دو دلی چرا بی وفایی چرا یکرنگ نبودن چرا و چرا های دیگه ؟!!!
به راحتی شاد باشین شادی از فردی به فرد دیگه میره شک نکنین پس به خاطر خودمون و اطرافیانمون شاد باشیم
آرزوی آرامش خدایی برا همه دوستای آلایی -
-
فاطمه ـ بوشهرreplied to rose77 on ۷ فروردین ۱۳۹۹، ۲۰:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قربونت
منموالا نظام جدید میخام بدمبه سلامتی . ان شالله موفق باشی دوست من
-
rose77replied to فاطمه ـ بوشهر on ۷ فروردین ۱۳۹۹، ۲۰:۵۱ آخرین ویرایش توسط rose77 انجام شده
فاطمه ـ بوشهر در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
قربونت
منموالا نظام جدید میخام بدمبه سلامتی . ان شالله موفق باشی دوست من
فداتم
همچنین -
و به کوتاهیِ آن لحظه ی شادی که گذشت ...
-
کاش تودلی ی آدم واقعی بود
بغلش میکردم
فقط گریه میکردم
فقط غرمیزدم -
فک کنم فقط امشب معنی تودلی فهمیدم چیه
-
کرونا اومده
همجا تعطیله
نشستیم تو خونه
بارون میاد
هوا دلگیره
بدتر از اینم میشه ایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ببخشید یادم اومد بدترم میشه
.
.
.
.
.
کنکورم داریم -
RAMIN1380 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
فک کنم فقط امشب معنی تودلی فهمیدم چیه
-
RAMIN1380
روزی روزگاری در این شهر غریب
آدمی بود که نیست
آدمی بود که مرد ...
من به شوق ماه ، نگاه را بالا افکندم
غبار را که دیدم ، دلم گرفت
از شدت غم ، سر بر زانو گذاشتم
اشکم که نیامد ، دلم گرفت
من عاشق قدم زدن در برگ های پاییزی بودم
لاکِن بعد از ظهر اقدام کردم؛ غروب شد و دلم گرفت
تمام زورم را برای خنداندنت زدم
لبخندت اما مصنوعی بود و باز ،دلم گرفت
من عاشق دویدن در باران بودم
آه که در موعد بارش ، قرنطینه شدم ؛ دلم گرفت
دلم به دیدن سالیانه ء چند تن از فامیل ها خوش بود
دید و بازدید ها رفت هوا و این وسط ، دلِ من گرفت
شوق دیدن آن رفیق سال ها قبل را داشتم
اما او فقط یک غریبه شده بود؛ و دلم گرفت
من عاشق دیدنت بودم،
زیر تیر برق اما تو نبودی، آن تو یکی دیگر بود
من را دیدی و دست تکان دادی ؛ غربیه! دلم گرفت
دوست داشتم تمامیت ماه را در دستانم بگیرم
اما این وسط فقط آب حوض کمی ناآرام شد
و البته کمی هم ، دلم گرفت -
RAMIN1380@
زیبا بود؟
260945/846714