-
یه داستانی بود خیلی یادم نیس...ایراد نگیرن دوستانی که کاملشو شنیدن
میگفت : ی آقایی رفته بوده دنبال کسب علم و عرفان و اینچیزا
یه استادی پیدا کرد . استاده گفت باید ۲۰ سال برام کار کنی تا بهت یه کلمه اموزش بدم.
بعد ۲۰ سال گفت: صبر
این اقا برمیگرده سمت خونش. مصف شب میرسه. میبینه یه مرد جوان تو خونه کنار خانمش نشسته. همینکه میخواد بره بکشش. یادش میفته حرف استادشو
تا صبح صبر میکنه
پرس و جو میکنه میبینه این پسر خودشه. که بعد از رفتنش بدنیا اومده..
شب بخیر
خدانگهدارتون -
استغفرالله
-
۰۰.۰۰
-
این پست پاک شده!
-
️
-
-
:|
-
پدر برات زن بگیریم
پیر شدی پای این همه بچه
-
بانو در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
پدر برات زن بگیریم
پیر شدی پای این همه بچه
اره چندتا واسم بگیر:(
-
-
@Change بله بزارید این قانون چند همسری بیاد حتما
-
sonic نشنیدی مگه
هوف منم چند روزه دارم فقط حرص میخورم
-
بانو در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@Change بله بزارید این قانون چند همسری بیاد حتما
من تابع قوانین خودمم تو بگیر مسئولیتش پای من :|
-
چه کسی حاضراست پدر ما رو یاری کند
؟؟
خانوما یواش لطفا تو صف بایستید گزینش میکنم
-
sonic نه نخور چون آدم های احمق احمق هستن و درست نمیشن!
-
جریان چند همسری چیه؟
81502/846714