|
شعردانه
-
nik bavar
نوکرتم داداش بیا یه چند تا خاطره تعریف کنیم یکم شاد شیم البته اگ مثه من بیکاری -
nik bavar
با دوستام رفته بودیم استخر دو تاشون همیشه با هم کل کل میکنن
یکیشون بدبخت دماغش عقابیه و خیلی گندس خلاصه اون یکی هم داشت باهاش کل مینداخت یهو گفت
گفت ارمان تو رو خدا امروز رو پشتت شنا نکن همه فرار میکنن
همه با تعجب برگشتیم نیگاش کردیم گفتیم چرا خو
گفت اخه فک میکنن کوسه دنبالشونه با این دماغت
-
nik bavar
با دوستام رفته بودیم استخر دو تاشون همیشه با هم کل کل میکنن
یکیشون بدبخت دماغش عقابیه و خیلی گندس خلاصه اون یکی هم داشت باهاش کل مینداخت یهو گفت
گفت ارمان تو رو خدا امروز رو پشتت شنا نکن همه فرار میکنن
همه با تعجب برگشتیم نیگاش کردیم گفتیم چرا خو
گفت اخه فک میکنن کوسه دنبالشونه با این دماغت -
nik bavar
با دوستام رفته بودیم استخر دو تاشون همیشه با هم کل کل میکنن
یکیشون بدبخت دماغش عقابیه و خیلی گندس خلاصه اون یکی هم داشت باهاش کل مینداخت یهو گفت
گفت ارمان تو رو خدا امروز رو پشتت شنا نکن همه فرار میکنن
همه با تعجب برگشتیم نیگاش کردیم گفتیم چرا خو
گفت اخه فک میکنن کوسه دنبالشونه با این دماغت -
بچه هااااا مطالب کرونایی میخوام🥺
پمفلت هم بلد نیستم درست کنم
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا
@دانش-آموزان-آلاء
@فارغ-التحصیلان-آلاء -
smile s مچکرم بابت کمک
ن کل جریان این‌بود ک من چت باز کردم خیلی وقت پیش ونمیدونم چرا باز کردم و اصلا واقعا خودم بود
ب هرحال همون موقع هم ک‌متوجه شد چت رو بستم -
بچه هااااا مطالب کرونایی میخوام🥺
پمفلت هم بلد نیستم درست کنم
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا
@دانش-آموزان-آلاء
@فارغ-التحصیلان-آلاء -
RAMIN1380 ما آزمایشگاه مدرسمون اکثرا درش باز بود ما هم چون خیلی کنجکاو بودیم و خلاق، وقتی معلم نداشتیم وقتمونو اونجا به سر می‌بردیم، یه روز یکی از بچه ها مونو جو گرفت رفت سراغ سدیم و یه ارلن آب بعد به یکی از بچه ها گفت ببین تو آب چی میبینی نگاه کرد گفت هیچی گفت بیشتر دقت کن بیچاره هم سرشو اوورد پایین اونم سدیمو انداخت تو آب..
بیچاره تا یه ساعت فقط میدوید از سوختگی و شوکی که بش وارد شده بود -
RAMIN1380 ما آزمایشگاه مدرسمون اکثرا درش باز بود ما هم چون خیلی کنجکاو بودیم و خلاق، وقتی معلم نداشتیم وقتمونو اونجا به سر می‌بردیم، یه روز یکی از بچه ها مونو جو گرفت رفت سراغ سدیم و یه ارلن آب بعد به یکی از بچه ها گفت ببین تو آب چی میبینی نگاه کرد گفت هیچی گفت بیشتر دقت کن بیچاره هم سرشو اوورد پایین اونم سدیمو انداخت تو آب..
بیچاره تا یه ساعت فقط میدوید از سوختگی و شوکی که بش وارد شده بود nik bavar
عموم مکانیکی داره یه سر باهاش کار میکردم که خیلی خاطه باهاش دارم
یه بار داشتم رد میشدم پام به پای عموم گیر کرد عموم برگشت یه لگد به هم زد نیم متر پرت شدم هوا گفتم مال منو تو بمونه
خلاصه دو روز گذشت یه مشتری اومد یه مرد محترم و پولدار ادم ازش حساب میبرد خیلی محترم بود
پشت فرمون نشسته بود عموم بهش میگفت مثلا ماشین و خاموش و روشن کنه کاپوتم بالا داده بود دیگ یارو عمومو نمیدید
خداشاهده از پشت عموم رد شدم دیدم وضع جوره یه لگد زدم 67 سانت از زمین بلند شد
بعد زود پریدم جلو چشم یارو همینکه یارو رفت منم دو هفته ای مفقود الاثر شدم اما خیلی حال داد -
nik bavar
عموم مکانیکی داره یه سر باهاش کار میکردم که خیلی خاطه باهاش دارم
یه بار داشتم رد میشدم پام به پای عموم گیر کرد عموم برگشت یه لگد به هم زد نیم متر پرت شدم هوا گفتم مال منو تو بمونه
خلاصه دو روز گذشت یه مشتری اومد یه مرد محترم و پولدار ادم ازش حساب میبرد خیلی محترم بود
پشت فرمون نشسته بود عموم بهش میگفت مثلا ماشین و خاموش و روشن کنه کاپوتم بالا داده بود دیگ یارو عمومو نمیدید
خداشاهده از پشت عموم رد شدم دیدم وضع جوره یه لگد زدم 67 سانت از زمین بلند شد
بعد زود پریدم جلو چشم یارو همینکه یارو رفت منم دو هفته ای مفقود الاثر شدم اما خیلی حال داد -
RAMIN1380 من اگه از این شوخیا با عموم بکنم تا اخر عمرم باید مفقودالاثر بشم وگرنه این زحمتو خودشون میکشن
-
nik bavar
اخه عموم 12 سالی از من بزرگتره خیلی با هم جوریم از بچگی باهاش بزرگ شدم خیلی شوخی میکنیم باهم -
RAMIN1380 من اگه از این شوخیا با عموم بکنم تا اخر عمرم باید مفقودالاثر بشم وگرنه این زحمتو خودشون میکشن
nik bavar
حالا در راستای این یه خاطره دیگ هم بگم من همیشه عاشق گوشی ایفون بودم
یه بار یه ماشین اومد مغازه از این گرون قیمتا یارو یه دخترم همراش بود
خلاصه تو مغازه ی عموم یه اتاقک هست وسایلشو توش میزاره منم از یه گوشه داشتم بیرونو نیگا میکردم یهو یکی زد پس کلم با کله رفتم تو دیوار
گفتم چرا میزنی عمو گفت دختر مردمو دید میزدی گفتم ولمون کن بابا دختر مردم چیه بیا نیگا کن گوشیش ایفون ایکسه
گفت خاک تو سرت دختر به این خوشکلی گوشیشو نیگا میکنی
اخه من به این چی بگم مامان بزرگم میگفت تو طویله بدنیا اوردمش من باورم نمیشد -
nik bavar
حالا در راستای این یه خاطره دیگ هم بگم من همیشه عاشق گوشی ایفون بودم
یه بار یه ماشین اومد مغازه از این گرون قیمتا یارو یه دخترم همراش بود
خلاصه تو مغازه ی عموم یه اتاقک هست وسایلشو توش میزاره منم از یه گوشه داشتم بیرونو نیگا میکردم یهو یکی زد پس کلم با کله رفتم تو دیوار
گفتم چرا میزنی عمو گفت دختر مردمو دید میزدی گفتم ولمون کن بابا دختر مردم چیه بیا نیگا کن گوشیش ایفون ایکسه
گفت خاک تو سرت دختر به این خوشکلی گوشیشو نیگا میکنی
اخه من به این چی بگم مامان بزرگم میگفت تو طویله بدنیا اوردمش من باورم نمیشد
️