کافــه میـــم♡
-
خدایا کفر نمیگویم/پریشانم/چه میخواهی تو از جانم/مرا بی انکه خود خواهم اسیر زندگی کردی
-
من تمام ورق های زندگیم راسوزاندم
ن تنها برگه های روزهای تلخ را
بلکه برگه های روزهای خوشم را هم پای روزهای تلخ سوزاندم
-
بیا اخرین شاهکارت را بین ....
مجسمه ای ساختی دیدنی....
خیره به دور دست....
شاید غرب... شاید شرق....
معشوق یک نگاه...
مقلوب یک شکت...
مفعول یک گناه...
مدفون یک خاطره...
خرده هایش را باد میبرد....
بیا اخرین شاهکارت را ببین،مجسمه ای دیدنی ساخته ای به نام....
من.... -
غرق دردم.ولی
می خندم
خندههای که تلخی اش را
فقط خودم می دانم وخدایم....
-
ای دلم
صبور باش مثل همیشه خوب بودن وخوب ماندن را فراموش نکن
صبور باش زندگی هر ورقش ی رنگه
صبورباش اشک چشماتو پاک کن به اندازه ی کافی آب بدرقه راهش کردی
صبورباش مثل تمام روزهایی که نبود خیال کن کاردارد وقت ندارد
صبورباش دردل او جایی برای تونیست
صبورباش ویادبگیر تنهابودن را به جای یادگرفتن باکسی بودن را
صبورباش وبدان از این پس تمام مشکلات به دوش خودت است
صبورباش وبدان دیگر شریک غم وغصه ای نداری
صبورباش بگذاربگویند دلش از سنگ است
صبورباش وبدان سهم تو از این پس تنهاییست
صبورباش ویادبگیر دیگر کسی همراهت نیست
صبورباش به امید اینکه روزی ببینیش شاد وخرم
صبورباش صبور باش صبورباش صبورباش -
هر وقت داشتی
یه نفرو
زیادی تو قلب وذهنت
بزرگ میکردی
جا واسه پشیمونی هم بذار...
-
-
این پست پاک شده!
-
-
-
-
چه هوایی.... چه طلوعی
جانم...
باید امروز حواسم باشد که اگر
قاصدگی را دیدم
ارزویم را بدهم تا برساند به خدا...
به خدایی که خودم میدانم!
نه خدایی که برایم از خشم
نه خدایی که برایم از قهر
نه خدایی که برایم ز غضب ساخته اند
به خدایی که خودم میدانم
به خدایی که دلش پروانه است!
وبه مرغان مهاجر هر سال راه را میگوید!
وبه باران گفته است باغ ها تشنه شدند!
و حواسش حتی به دل نازک شب بو هم هست!که مبادا ترک بردارد!
به خدایی که خودم میدانم چه خدایی .....جانم!
«سهراب سپهری»