نهاد يا مفعول
-
milad saeedi مطمئنين فك اضافه نيست؟
@ملي در نهاد يا مفعول گفته است:
milad saeedi مطمئنين فك اضافه نيست؟
خب بافک اضافه مدنظر شما این میشه؟
لیک آن نور ِچشم و گوش نیست.
بعد معنی و مفهوم داره؟/ -
@ملي در نهاد يا مفعول گفته است:
milad saeedi مطمئنين فك اضافه نيست؟
خب بافک اضافه مدنظر شما این میشه؟
لیک آن نور ِچشم و گوش نیست.
بعد معنی و مفهوم داره؟/نوشتهشده در ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۱۴:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmilad saeedi معني همون براي نميده اون كسره؟
-
نوشتهشده در ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۱۵:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
استارتر را نظر نهايي: را متممي ، نور نهاد
-
milad saeedi معني همون براي نميده اون كسره؟
نوشتهشده در ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۲۰:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@مليكوالا سلام درست می فرمودید به شرح زیر است:
لیک: حرف ربط
چشم و گوش: فقط مجازدارد (مفعول نیست)
را:حرف اضافه( مفعولی نیست)
نیست: فعل غیر ربطیه دارای جناس تام با فعل ربطی(اسنادی) مصرع قبل و ناگذر است.
اشتباه اصلی من گذرا گرفتن فعل بود که گمراه شدم اما از لحاظ معنی نقش ها رو معنی تاثیری نگذاشتند و همواره یکجور معنی میشن -
نوشتهشده در ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۲۰:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
جمله دوم تاپیکتون صحیحه پس ممنون از بحثی که گذاشتید
-
نوشتهشده در ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۲۰:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@محمدعلی-نیکوسحن شما خيلي لطف كردين كه اينقد جدي نظر دادين و بحثو پيش بردين مرسي از پيگيريتون خيلي ممنون
-
@مليكوالا سلام درست می فرمودید به شرح زیر است:
لیک: حرف ربط
چشم و گوش: فقط مجازدارد (مفعول نیست)
را:حرف اضافه( مفعولی نیست)
نیست: فعل غیر ربطیه دارای جناس تام با فعل ربطی(اسنادی) مصرع قبل و ناگذر است.
اشتباه اصلی من گذرا گرفتن فعل بود که گمراه شدم اما از لحاظ معنی نقش ها رو معنی تاثیری نگذاشتند و همواره یکجور معنی میشننوشتهشده در ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۲۰:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@محمدعلی-نیکوسحن در نهاد يا مفعول گفته است:
@مليكوالا سلام درست می فرمودید به شرح زیر است:
لیک: حرف ربط
چشم و گوش: فقط مجازدارد (مفعول نیست)
را:حرف اضافه( مفعولی نیست)
نیست: فعل غیر ربطیه دارای جناس تام با فعل ربطی(اسنادی) مصرع قبل و ناگذر است.
اشتباه اصلی من گذرا گرفتن فعل بود که گمراه شدم اما از لحاظ معنی نقش ها رو معنی تاثیری نگذاشتند و همواره یکجور معنی میشنمرسی داداش فقط اضافه کنم مجاز آرایه هست و مفعول نقش دستوری
-
@محمدعلی-نیکوسحن در نهاد يا مفعول گفته است:
@مليكوالا سلام درست می فرمودید به شرح زیر است:
لیک: حرف ربط
چشم و گوش: فقط مجازدارد (مفعول نیست)
را:حرف اضافه( مفعولی نیست)
نیست: فعل غیر ربطیه دارای جناس تام با فعل ربطی(اسنادی) مصرع قبل و ناگذر است.
اشتباه اصلی من گذرا گرفتن فعل بود که گمراه شدم اما از لحاظ معنی نقش ها رو معنی تاثیری نگذاشتند و همواره یکجور معنی میشنمرسی داداش فقط اضافه کنم مجاز آرایه هست و مفعول نقش دستوری
نوشتهشده در ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۲۰:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Adler اره من قلمرو هارو جدا نکردم
-
-
نوشتهشده در ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۲۰:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۴ اسفند ۱۳۹۸، ۹:۳۰ آخرین ویرایش توسط Mohsen Taheri انجام شده
اوه اوه...ببین جمله ی دومت:آن نور برای چشم و گوش نیست که خیلی بی ربطه(خداییش بی ربطه!).
- اصلا نور معنیش چی میتونه باشه اصولا؟؟؟ببین چون به معنی فعل بشدت نیاز داریم تو سوالای نوع جمله بعدش میریم سراغ فعل تو اینجا می بینیم کلا به یه سری معنی های دیگه هم نیاز داریم(گول نخوری بگی نیست اسنادیه ها).با فرض اینکه مولوی هم مثل من و شما آدم بوده و این بیت "باید" معنی درستی داشته باشد می فهمیم که "نور" یعنی"توانایی فهمیدن/درک/بصیرت/قدرت تشخیص اصل از فرع/تمایل به مفاهیم عرفانی و...چون تو روزه که میگیری تمام سلولات فریادشون بلند میشه که آی آقا مردیم از گشنگی و تشنگی ولی خود این حالت غذای "روح ما/اصل ما" تلقی میشه.در واقع مولوی میگه که "جسم و امیالی که مربوط به آن هستند" (حالا اینجا اومده چشم و گوش ظاهری رو مجاز از همین فیزیک دنیایی ما زده) توانایی تشخیص منافع اصلی رو "ندارند" یعنی معنی فعل میشه (داشتن) پس میشه 3جزئی گذرا به مفعول واسلام.( چشم و گوش نور را ندارد.)خیلی ساده خیلی واضح. امیدوارم گیج نشده باشی.تو زبان فارسی(یا همون دستور نظام جدید) سعی کن زیاد به بیراهه نری و کار رو واسه خودت سخت نکنی.
-
نوشتهشده در ۴ اسفند ۱۳۹۸، ۹:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دوباره این پرونده باز میشود
-
نوشتهشده در ۴ اسفند ۱۳۹۸، ۹:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Adler خدايي اگه تو كنكور نياد جفاي بزرگيه به هممون به حق اين شب و روزا ( كدوم شب و روزا
) بياد و بزنيمش
برگشتم ميخونم كامنتتونو مرسي Mohsen Taheri
-
نوشتهشده در ۴ اسفند ۱۳۹۸، ۱۴:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Adler دستم به دامنتون
ميگن مفعول كه
-
نوشتهشده در ۴ اسفند ۱۳۹۸، ۱۶:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Adler ٤ تا آدم مطمئن بهتر از پنج تا آدم مردده بياين به جواب خودمون مطمئن باشيم من ديگه حوصله ندارم
-
@Adler خدايي اگه تو كنكور نياد جفاي بزرگيه به هممون به حق اين شب و روزا ( كدوم شب و روزا
) بياد و بزنيمش
برگشتم ميخونم كامنتتونو مرسي Mohsen Taheri
نوشتهشده در ۴ اسفند ۱۳۹۸، ۱۶:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمليكابانو ببین اگه مفعول نداشته باشه پس باید "نیست مصرع2" رو به صورت(وجود ندارد) معنی کنیم یعنی میشه(آن نور نیست/وجود ندارد) که پس میشه دوجزئی(یعنی ناگذر) نور هم میشه نهاد جمله حالا می فهمیم که بقیه ی اجزای جمله در مصراع2 (یعنی:چشم و گوش را )بوق میشن!(یعنی چون جزو ارکان اصلی جمله نبودند معنی فعل بدون آنها طبیعتا نباید هیچ آسیبی ببیند
توجه اگه نیست ناگذر باشه پس "را" میشه حرف اضافه و چشم و گوش هم متمم قیدی یا اختیاری میشن پس به راحتی هرچه تمام تر میتونیم فعل رو بدون نیاز به اونها بیاریم یعنی معنای فعل مستقل از اونها میشه!!) و اما اما اما....میشه خواهش کنم کل بیت رو بخونید و به حضور "چشم و گوش را" هم اصلا توجه نکنید و تازه معنی درستی رو هم ازش برداشت کنید؟؟؟
- سر من از ناله ی من دور نیست/لیک ...آن نور نیست!!!! می بینی معنی این"نیست" کامل نشده انگاری هه ی داره میگه بابا من رو ناقص کردی من به چیز دیگری هم نیاز دارم!(من مفعول میخوام)
باید تو بحث"نوع جمله" فقط به فعل(معناش،جنسش و...) توجه زیادی داشته باشید. یه مثال ساده بهتون بگم:میشه بگید جمله ی"گفت" چند جزئیه؟؟البته که باید بگید 4 جزئی گذرا به مفعول و متمم(چه چیزی را و به چه کسی).این یعنی این فعل از لحاظ معنایی هم مفعول میخواد هم متمم(دست من و شما نیست که!) حالا به تو چه که مفعول و متممش کجاست!(طراح دوست داشته نیاره)....فقط به معنا و مفهوم فعل توجه کنید و از حیرانی برهید ایهاالناس
- سر من از ناله ی من دور نیست/لیک ...آن نور نیست!!!! می بینی معنی این"نیست" کامل نشده انگاری هه ی داره میگه بابا من رو ناقص کردی من به چیز دیگری هم نیاز دارم!(من مفعول میخوام)
-
@Adler ٤ تا آدم مطمئن بهتر از پنج تا آدم مردده بياين به جواب خودمون مطمئن باشيم من ديگه حوصله ندارم
نوشتهشده در ۴ اسفند ۱۳۹۸، ۱۶:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمليكابانو در نهاد يا مفعول گفته است:
من ديگه حوصله ندارم
ادبیات که به حوصله من و شما نیست عزیزم.اگه اینطوری بود که الان سر و تهش معلوم نبود درحالی که ساختار ادبیات فارسی چیز بسیار زیبا و خاصیه.امیدوارم اینرو بغهمی.من و شما خیلی راحت می تونیم فعل جدید واسه خودمون اختراع کنیم مثلا (زنگیدن) و خب طی مرور زمان هم اونقدر استعمالش کنیم که واسه خودمون جا بیفته ولی این برخلاف سنت ادبی گذشته است و بدعته!اگه اینجوری باشه این بدعت گذاری به تمام فعلها ی دیگه هم سرایت میکنه(حتی به هر واژه ای) و ساختار ادبی زبان فارسی پس از چندی در اثر سرطان های متعدد خواهد مرد. و یه زامبی متولد میشه!پس کار ما در وهله ی اول محافظت از زبانه نه تغییر اون!حالا اگه یه جایی به مشکل خوردیم انسان های آگاه و متخصص در این زمینه باید وارد عمل بشن!نه سلیقه ی هر فرد!- موفق باشید
- موفق باشید