اصطلاحات با "چشم"
-
He has the evil eye
چشمش شورهIt took place under my very eyes
درست جلوی چشمم اتفاق افتادYou always look down on me
شما همیشه به چشم حقارت به من نگاه میکنیAs far as eye could see
تا چشم کار می کردHe looks drowsy
چشماش البالو گیلاس می چینهYou had it coming to you
چشمت کورYou are still a child in her eyes
به چشم او هنوز یه بچه ایI have my doubts
چشمم اب نمی خوردI bought a pig in a poke
چشم بسته معامله ای انجام دادمHe has poor eyesight
چشمش ضعیفهShe obeys him blindly
چشم بسته ازش اطاعت می کنهI am all ears
چهار چشمی مراقبمShe is oversensitive to criticism
نمیشه گفت بالای چشمت ابروست! -
-
@سجاد-ذوالفقاری سلام خسته نباشید ببخشید میشه ضرب المثلای معادل ام بزارین آخه شاید تو کنکور تو قسمتای ریدینیگ بیاد و ب جز اون کاربردی ام هستن
-
@masoumeh-shokrollahi
سلام
چشم سعی میکنم ولی قول نمیدم -
@سجاد-ذوالفقاری ممنون ️
-
@masoumeh-shokrollahi
خواهش می کنم