هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
-
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
شبت دراکولایی
از اون دراکولاا ها که من میگم ؟
یا دراکولای معمولی ؟هر کدوم که بد تره
اولی مو رو رنگ میکنه
دومی ترسناکه
وای یادم اومد
پس دومی@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
شبت دراکولایی
از اون دراکولاا ها که من میگم ؟
یا دراکولای معمولی ؟هر کدوم که بد تره
اولی مو رو رنگ میکنه
دومی ترسناکه
وای یادم اومد
پس دومیفک میکردم عمدی گفتی
-
قراره بود بریم
ولی انگار وزنه 100 کیلویی تو جیبامه ک انقد سنگین شدم -
_MILAD_
ما وارد کافه شدم
گوشه کافه یک میزه دو نفره بود و به نظر برای صحبت دنج میومد
من هیچ وقت به اون کافه حس خوبی نداشتم
رفتیم با هم دیگه اونجا نشستیم
پیتر گفت حالا از سیر تا پیازش رو برام تعریف
کن وقتی داشتم تعریف میکردم
خانم جکسون به سمت ما اومد و به شکل مرموزی مارو نگاه میکرد
وقتی تو چشام زل زد
درد عجیبی احساس کردم@farzam-yousefi
انگار درون چشامنش اون جای تاریک داخل کابوسم را می دیدم
سینه هم درد شدیدی گرفت انگار یک نفر از داخل وجودم مرا به سمت خودش می کشید.
سعی کردم که خودم را نگه دارم و به سمت ش نروم شروع کردم اتفاقات را برای پیتر گفتن.
تا دیدن اون اون عکس پشت در پیش رفتم که ان موج شدت گرفت و مرا به سمت خودش کشید دیگر گویا قلبم از کار افتاد. صدای پیتر در گوشم می پیچید. کسی اینجا دکتر نیست؟؟؟
کلمات و اشکال پشت عکس جلوی چشمانم امد همین طور که به سمت درونم کشیده می شدم
هر کدام از این حروف و اشکال برایم رمز گشایی می شد. -
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
شبت دراکولایی
از اون دراکولاا ها که من میگم ؟
یا دراکولای معمولی ؟هر کدوم که بد تره
اولی مو رو رنگ میکنه
دومی ترسناکه
وای یادم اومد
پس دومیفک میکردم عمدی گفتی
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
شبت دراکولایی
از اون دراکولاا ها که من میگم ؟
یا دراکولای معمولی ؟هر کدوم که بد تره
اولی مو رو رنگ میکنه
دومی ترسناکه
وای یادم اومد
پس دومیفک میکردم عمدی گفتی
مگه مث توعم
-
@Elham650
مَهِل که روز وفاتم مرا به خاک بسپارند
مرا به میکده بر در خم شراب انداز -
@سجاد-ذوالفقاری
داستان غربیه
فقط یه لحظه اومدن اصفهان به لطف @jahad-128 که خداروشکر اون موقع اتفاقی نیفتاد@farzam-yousefi
-
@farzam-yousefi
انگار درون چشامنش اون جای تاریک داخل کابوسم را می دیدم
سینه هم درد شدیدی گرفت انگار یک نفر از داخل وجودم مرا به سمت خودش می کشید.
سعی کردم که خودم را نگه دارم و به سمت ش نروم شروع کردم اتفاقات را برای پیتر گفتن.
تا دیدن اون اون عکس پشت در پیش رفتم که ان موج شدت گرفت و مرا به سمت خودش کشید دیگر گویا قلبم از کار افتاد. صدای پیتر در گوشم می پیچید. کسی اینجا دکتر نیست؟؟؟
کلمات و اشکال پشت عکس جلوی چشمانم امد همین طور که به سمت درونم کشیده می شدم
هر کدام از این حروف و اشکال برایم رمز گشایی می شد.@jahad-128 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@farzam-yousefi
انگار درون چشامنش اون جای تاریک داخل کابوسم را می دیدم
سینه هم درد شدیدی گرفت انگار یک نفر از داخل وجودم مرا به سمت خودش می کشید.
سعی کردم که خودم را نگه دارم و به سمت ش نروم شروع کردم اتفاقات را برای پیتر گفتن.
تا دیدن اون اون عکس پشت در پیش رفتم که ان موج شدت گرفت و مرا به سمت خودش کشید دیگر گویا قلبم از کار افتاد. صدای پیتر در گوشم می پیچید. کسی اینجا دکتر نیست؟؟؟
کلمات و اشکال پشت عکس جلوی چشمانم امد همین طور که به سمت درونم کشیده می شدم
هر کدام از این حروف و اشکال برایم رمز گشایی می شد.آرهه
کار خودش بودد
گفته بود برنمیگرده ، گفته بود که لیاقتشو ندارم
ولی عکس بچگی منو از کجا اورده ؟منظورش چیه ؟ فک کرده من دوباره باهاش اوکی میشم ؟ -
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
شبت دراکولایی
از اون دراکولاا ها که من میگم ؟
یا دراکولای معمولی ؟هر کدوم که بد تره
اولی مو رو رنگ میکنه
دومی ترسناکه
وای یادم اومد
پس دومیفک میکردم عمدی گفتی
مگه مث توعم
-
@jahad-128 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@farzam-yousefi
انگار درون چشامنش اون جای تاریک داخل کابوسم را می دیدم
سینه هم درد شدیدی گرفت انگار یک نفر از داخل وجودم مرا به سمت خودش می کشید.
سعی کردم که خودم را نگه دارم و به سمت ش نروم شروع کردم اتفاقات را برای پیتر گفتن.
تا دیدن اون اون عکس پشت در پیش رفتم که ان موج شدت گرفت و مرا به سمت خودش کشید دیگر گویا قلبم از کار افتاد. صدای پیتر در گوشم می پیچید. کسی اینجا دکتر نیست؟؟؟
کلمات و اشکال پشت عکس جلوی چشمانم امد همین طور که به سمت درونم کشیده می شدم
هر کدام از این حروف و اشکال برایم رمز گشایی می شد.آرهه
کار خودش بودد
گفته بود برنمیگرده ، گفته بود که لیاقتشو ندارم
ولی عکس بچگی منو از کجا اورده ؟منظورش چیه ؟ فک کرده من دوباره باهاش اوکی میشم ؟ -
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
شبت دراکولایی
از اون دراکولاا ها که من میگم ؟
یا دراکولای معمولی ؟هر کدوم که بد تره
اولی مو رو رنگ میکنه
دومی ترسناکه
وای یادم اومد
پس دومیفک میکردم عمدی گفتی
مگه مث توعم
-
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi
نه
خوبه
اونو واس چی پاکیدی ؟