هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
دایی فعلا ویروس رو خودمم اثر کرده ... این چه وضعیه ؟.... یه جوری شده انجمن .... تازه اومدم از دیروز
دایی ایموجی از کجا میزارن ؟!؟ ایموجیای من نمیارن
@Farhadd در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
دایی فعلا ویروس رو خودمم اثر کرده ... این چه وضعیه ؟.... یه جوری شده انجمن .... تازه اومدم از دیروز
دایی ایموجی از کجا میزارن ؟!؟ ایموجیای من نمیارن
دایی من خودمم افتادم از این ویروس بی شرف
-
(:
از من مغرور تر هیشکی نبود
چندین سال هیچ کس اشکِ منو ندیده بود...
از بچگی همین بودم...
تو جمع گریه نمیکردم
ولی اون یکی دوسالِ کرونا اونقدری اذیت شدم که جلوی همه شون زار میزدم...
جوری گریه کردم که دوست مامانم اومد خونمون
چشام پف کرده بود میگفت از شدت درس خوندن اینجوری شدی...
ترجیح دادم سکوت کنم...
فشارِ درسای نخونده
درسای سختِ جدیدی که بهشون اضافه میشد
توقعِ پزشکی داشتنِ مدرسه ازم
توقعِ پزشکیه تهران آوردنم از طرفِ فامیل...
بالارفتنِ توقعِ خونواده ازم...
و منی که دیگه هیچی ازم نمونده بود...
هیچی...
جسمی هم داشتم میمردم چه برسه به روحی که مرده بودم...
دنبالِ یه راهی میگشتم که بتونم برم دانشگاه آزاد
ولی هیچ راهی نبود...
دانشگاه آزاد نه رشته هایی با رتبه های خوب ها...
اونایی که با چندین هزار منطقه میشد رفت...
ولی نه خونوادم پولش رو داشتن که بدن
نه اجازه داشتم رشته های پایین تر از پیراها رو بزنم...حتی بهداشتا هم نزاشتن بزنم...
روزایی بود که روزی هزار بار میمردم و زنده میشدم...
تو اون استرس نتایج ،کرونا هم گرفته بودم و تو تب میسوختم
اونقدری اذیت شدم
و اونقدری تهران تهران و پزشکی پزشکی کردن
که وقتی نتیجه اومد
من فقط یه نگاه کردم و رفتم به مامانم گفتم قبول شدم...
با اینکه کلی برنامه داشتم ولی فقط نگاه کردم...
با اینکه این رشته رو دوست داشتم ولی خوشحالی نکردم...
اصلا خوشحالیم نیومد...
ترم اول دانشگاه هم اصلا حالم خوب نبود
حوصلهی هیچ کسی از اعضای خونواده رو نداشتم
جوابِ تلفنِ هیچ کس رو نمیدادم
گوشیم کلا رو بیصدا بود
جوری که سرپرست میومد میگفت مامانت بهت زنگ زده جواب بده...
و خیلی چیزای دیگه که خوردم کردن ولی نمیتونم بگم...
حتی همین اخیرا هم واسم اتفاق افتاد...
تهش این شدم که فهمیدم خودتی و خدای خودت...
حقیقتی که شاید کسی دوست نداشته باشه بپذیرش ولی حقیقته....
هیشکی دردت رو نمیدونه جز خودش و آدمایی که خودش واست فرستاده...
تلخه ولی شیرین... -
میدونی حس چی دارم؟
اینو پشت کنکوریا خوب درک میکنن
وقتی بعد دو هفته از کنکور دلت برا درسا تنگ میشه
از رتبه ۲۰۰ تا ۱۰۰ هزارش رو دیدم که میگم
تو این ۱۰ روز مریضی دلم تنگ شده -
Galadriel
من وقتی میبینمت حالم خوب میشه
چون ب عینه ی آدمی رو دیدم که تدریجی با ما تلاش میکرد با ما نتیجه گرفت
مثل من سمپادی بود منطقه سه بود کلا انگیزه میگیرم️
-
هرکسی به نحوی این حال رو تجربه میکنه...
-
@Farhadd در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
دایی فعلا ویروس رو خودمم اثر کرده ... این چه وضعیه ؟.... یه جوری شده انجمن .... تازه اومدم از دیروز
دایی ایموجی از کجا میزارن ؟!؟ ایموجیای من نمیارن
دایی من خودمم افتادم از این ویروس بی شرف
-
:)))
-
حوصلم
-
:))))