-
ن
-
نیا باران
زمین جای قشنگی نیست
مـن از جنس زمینم خوب میدانم، کـه
دریا، جاده ی تـو
ماهی بیچاره را در تور ماهیگیر گم کرد…
……….
نیا باران
زمین جای قشنگی نیست
مـن از جنس زمینم خوب میدانم
کـه گل در عقد زنبور اسـت
اما یک طرف سودای بلبل
یک طرف بال و پر پروانه را هم دوست میدارد…
……….
نیا باران
زمین جای قشنگی نیست
مـن از جنس زمینم، خوب می دانم
کـه این جا جمعه بازار اسـت
و دیدم عشق را در بسته هـای کوچک زر نسیه میدادند…
……….
نیا باران
زمین جای قشنگی نیست
در این جا قدر مردم رابه جو اندازه میگیرند…
……….
نیا باران
پشیمان میشوی از آمدن
زمین جای قشنگی نیست : )
-
همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و
بین من و تو فاصلههاست
dlrm -
همه میپرسند:
چیست در زمزمه مبهم آب؟
چیست در همهمه دلکش برگ؟
چیست در بازی آن ابر سپید
روی این آبی آرام بلند
که تو را میبرد این گونه به ژرفای خیال
چیست که در خلوت خاموش کبوترها؟
چیست در کوشش بی حاصل موج؟
چیست در خنده جام؟
که تو چندین ساعت
مات ومبهوت به آن مینگری؟
نه به ابر، نه به آب، نه به برگ
نه به این آبی آرام بلند
نه به این خلوت خاموش کبوترها
من به این جمله نمیاندیشم!
به تو میاندیشم!
ای سراپا همه خوبی
تک وتنها به تو میاندیشم
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو میاندیشم
تو بدان این را
تنها تو بدان
تو بیا
تو بمان با من، تنها تو بمان!
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گلها تو بخند
تو بمان با من، تنها تو بمان!
در دل ساغر هستی تو بجوش
من همین یک نفس از جرعه جانم باقی است
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش
فریدون مشیری
-
ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم
وی مطربان ای مطربان دف شما پرزر کنم
ای تشنگان ای تشنگان امروز سقایی کنم
وین خاکدان خشک را جنت کنم کوثر کنم
ای بیکسان ای بیکسان جاء الفرج جاء الفرج
هر خسته غمدیده را سلطان کنم سنجر کنم
ای کیمیا ای کیمیا در من نگر زیرا که من
صد دیر را مسجد کنم صد دار را منبر کنم
ای کافران ای کافران قفل شما را وا کنم
زیرا که مطلق حاکمم مؤمن کنم کافر کنم
ای بوالعلا ای بوالعلا مومی تو اندر کف ما
خنجر شوی ساغر کنم ساغر شوی خنجر کنم
تو نطفه بودی خون شدی وانگه چنین موزون شدی
سوی من آ ای آدمی تا زینت نیکوتر کنم
من غصه را شادی کنم گمراه را هادی کنم
من گرگ را یوسف کنم من زهر را شکر کنم
ای سردهان ای سردهان بگشادهام زان سر دهان
تا هر دهان خشک را جفت لب ساغر کنم
ای گلستان ای گلستان از گلستانم گل ستان
آن دم که ریحانهات را من جفت نیلوفر کنم
ای آسمان ای آسمان حیرانتر از نرگس شوی
چون خاک را عنبر کنم چون خار را عبهر کنم
ای عقل کل ای عقل کل تو هر چه گفتی صادقی
حاکم تویی حاتم تویی من گفت و گو کمتر کنم
-
-
-
-
-
-
-
-
فکر زنجیری کنید ای عاقلان
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
پیش هر بیگانه گویم راز خود
آشنا رویی مرا دیوانه کرد
ای مسلمانان به فریادم رسید
طفل هندویی مرا دیوانه کرد
میزنم خود را به آتش بیدریغ
آتشین خویی مرا دیوانه کرد
از حرم لبیک گویان میروم
جذبه کویی مرا دیوانه کرد
واقف از میخانه و مسجد نیَم
چشم و ابرویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
عنبرین مویی مرا دیوانه کرد
یاسمن بویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
-
-
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم -
دیدنش حال مرا یک جور دیگر می کند ♩♪
حال یک دیوانه را دیوانه بهتر می کند ♩♪
در نگاهش یک سگ وحشی رها کرده و این ♩♪
جنگ بین ما دو تا را نابرابر میکند ♩♪
حالت پیچیده ی مویش شبیه سرنوشت ♩♪
عشق را بر روی پیشانی مقدر میکند ♩♪
آنقدر دلبسته ام بر دکمه ی پیراهنش ♩♪
فکر آغوشش لباسم را معطر می کند ♩♪
رنگ مویش را تمام شهر می دانند حیف ♩♪
پیش چشم عاشق من روسری سر می کند ♩♪
با حیا بودم ولی با دیدنش فهمیده ام ♩♪
آب گاهی مومنین را هم شناگر می کند ♩♪
دوستش دارم ولی این راز باشد بین ما ♩♪
هر کسی را دوست دارم زود شوهر می کند ♩♪ -
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک من گل شود و گل شکفد از گل من
تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من -
با تو بودن.....
با تو بودن زیباست...
زیر باران
زیر برف
زیر آسمان شبی پر از اندوه در شهری غریب و دوربا تو بودن زیباست...
در فکر ...
در خیال ...
در تبلور اندیشه های پاک ِغرقِ در ابهام کودکی هایم ...تا کجا بی من می آیی...
تو که در گذرگاه گیج پر پیچ زمان
به دو راهی تقصیر رسیده ایبا تو بودن زیباست...
مثل آیینه ...
مثل گندم ...
مثل سوسوی چراغ کوچه های قدیمی شهرِ بدون عابر ...با تو بودن زیباست...
مثل یک نت در ملودی ...
مثل یک قافیه در شعر ...
مثل اشک های چشم بازیگر تراژدی زیر نور موضعی ...تا کجا بی من می آیی...
تو که در بیابان بی حرف و کلمه من ...
نفس های عمیقت را تقسیم عشق و زندگی کرده ای ...با تو بودن زیباست...
حتی بدون من
حتی بدون تو
حتی در التهابِ این همه دوستت دارم ها ی شبی دراز و بی پایان ...تا کجا بی من می آیی ...
باتو بودن حتی خیالش هم زیباست....... -
گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گل ها زشت یا زیبا نکن
خوب بودن شرط انسان بودن است
عیب را در این وآن پیدا مکن -
از ره تقلید اگر حاصل شود کسب کمال_
هر که گردد خم نشین باید که افلاطون شود!!
5659/9235