Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. غیر درسی
  4. ♥شعردانه♥
هرچی تودلته بریز بیرون۶
JuDiJ

به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...

رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد

بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید
سبز باشید و سربلند

غیر درسی
♥شعردانه♥
banooB

درود آلایی های خوب
راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم
با احترام
بانو

پ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی]
@دانش-آموزان-آلاء
@خیرین-کوچک-دریا-دل

غیر درسی
| گالری روح نواز🫀✨ |
AinoorA

سلااامممم
هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن✨
گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن
بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون...
بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم 😍
بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه...
بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن 🐥🐰
بعضیاشون غمگینن 🙁
بعضیا بی حس و بی حالن 😶
بعضیا خیلیی شادن 😄
اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن
دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین..😉🤗
دعوت میکنم از :
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1402
@بچه-های-تجربی-کنکور-1401
@ریاضیا @تجربیا @انسانیا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم😉♥)
و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه

منتظر عکس های زیباتون هستم😍🤗♥

غیر درسی
مُهانِگه😍
fateme.shafeieF

سلام سلام 😍
اینوری سلام:////
اونوری سلام:\\
هر وری سلام :/|
کلا سلام🤩
خلاصه سلام 🤭
همین اول کاری بگم این تاپیک پیشنهاد ma.a 🌺 بود
خب سوال 🙃
تاپیک مشاعره داشتیم چرا دوباره ؟؟؟😶
اینبار یه کم فرق می‌کنه 🙂
چه فرقی ؟؟ 🧐
اینبار قراره جای مشاعره با شعر، با آهنگ مشاعره کنیم 😁😋
بیاین متن آهنگایی که خوندین رو بر اساس متن آهنگ مادر بنویسین و لذت ببریم ( یه جور تداعی خاطرات هستن آهنگا )
عشق آهنگا بیاین 🤩
@دانش-آموزان-آلاء ♥️
@فارغ-التحصیلان-آلاء 💜
@ریاضیا 💙
@تجربیا 💚
@انسانیا 💛

غیر درسی
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
mriawM

سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:

غیر درسی
امیدوارم هیچ وقت کسی که کار زیاد داره تو این تاپیک فعالیت نکنه
Hg L 0H

سلام
اینم یه چالشه!
راستش بهترین بخشی که به نظرم برای این تاپیک مناسب اومد بخش غیر درسی بود....
درست مثل چیزی که قسمت تایتل تاپیک نوشتم
این بخش رو میزنم برای کسایی که کنکوری ان،دانشجو ان یا یه کار مهم اما وقت محدود دارن و غالبا هم درگیر کمالگرایی ان....

✖ این که اگه وسط کاراتون خارج از وقت معین رفتین سراغ چیزی که هیچ ربطی به فعالیت اصلیتون نداره"گوشی،سیستم،وب گردی و هر چیزی که تو این دسته قرار بگیره و خودتون بدونین داره وقتتونو تلف میکنه"
بیاین و اینجا گزارششو بدین
✖
واقعا نمیدونم چقدر تاثیر داره روی فعالیتتون اما میتونم بگم اینو که در وهله ی اول تاپیکو برای خودم زدم😅 ! برای ایجاد عادتِ درست کار کردن و بهتر پیش رفتن🌟
💥 به مدت 21 روز اگه موفق بودین و درست مدیریت کردین اتمام چالشه
اما اگه یه روزم به هم ریخت چالش از اول میشه💥
همین موفق باشین✨ 🌱
@دانش-آموزان-آلاء

غیر درسی
موسیقی کده🎵
MmdasnM

از نظر من موسیقیای خوب و آروم میتونن خیلی رو تمرکز تاثیر بزارن
موسیقی های خوبتون رو اینجا به اشتراک بزارید تا بقیه هم ازش لذت ببرن

غیر درسی
یلدای 1403🍉
AmirBarsamA

سلام و عرض ادب خدمت همه‌ی حضار و آلایی های عزیز
چه اونا که قدیمی‌ان چه اونا که مدت زیادی از عضویتشون نمیگذره
من هی صبر کردم ببینم کسی کاری انجام میده یا نه که دیدم نههههه
بعد تاپیک یلدای 1400 این یکی رو هم خودم باید بزنم.

برم سراغ اصل مطلب

یلدای همگی مبارک🍉🍎🍏🌰
بارگیری (7).jpeg
دوتا آرزو دارم براتون
Jowhareh_galleries_2_poster_0c46d860-a276-4422-956b-af6536ff6614.jpeg
اولیش اینکه ایشالا عمر غم و غصه هاتون مث آخرین شب بهار کوتاه باشه
Jowhareh_galleries_2_poster_f70f2191-a8a1-4ecf-8160-5507f2947cd8.jpeg
و دومیش اینکه ایشالا عمر شادی ها و خنده هاتون مث شب یلدا بلند باشه
Jowhareh_galleries_2_poster_ed4ca36e-adad-40a6-b3c8-403f12382fbf.jpeg

تو این شب بازار فال حافظ حسابی داغه
و نمیشه این شب رو بدون حافظ گذراند
115.jpg
اینم از فال حافظ من
شما هم اگه دوست داشتید برای خودتون و رفیقاتون از حافظ فال بگیرید و این تاپیک رو هم مزین کنید به اشعار زیبا و تبریک هاتون
.
و در آخر:
پاییز هزار رنگ می‌رود
و زمستان سپید رنگ از راه می‌رسد
و در این میان شبی است بلند
به بلندای یک فرهنگ
آئینی رنگارنگ به سان پاییز
و درون مایه‌ای سپید به رنگ زمستان
شب یلدا، شب کنار هم بودن‌ها بر شما مبارک
.
@دهم
@یازدهم
@دوازدهم
@تجربیا
@ریاضیا
@انسانیا
@فارغ-التحصیلان-آلاء

غیر درسی
ساز کده 🎵🎸
Hamed.sH

تو این تایپک هر کی هر سازی رو که بلده اگه دوست داشت اجرا کنه و به اشتراک بزاره تا بتونیم ازش لذت ببریم 🎵🎼🎹🎻🪕🪗🥁🎷🎤🎺
من خودم به شخصا سه تار کار می کنم 😊🪕

@دانش-آموزان-آلاء

غیر درسی
سود بیکران
ZxSevenZ

آموزش خرید و فروش ارز دیجیتال
ZxCurrency_01.png

غیر درسی
کاف‍ــه می‍ـــم♡
sandiiiiS

سلام به یاران ج‍ــان😍
به %(#ff00ff)[ک‍ـــافه می‍ـــم] خوش اومدین..❤
توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود
دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[مت‍ــن های ادب‍ــی] بفرستین
ما نمیتونستیم توی تاپیک شع‍ــردانه متن ادبی بفرستیم😊
توی تاپیک خ‌ــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه😅
و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن
همگی خوش اومدین..💕
%(#0000ff)[اسپم ممنوعه]
و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن🙏❤
M.an
%(#7f7fff)[_________________________________]
خب خب😍
دعوت میکنم از :
خانوم
dlrm
اکالیپتوس
revival
گونش
@Saahaar
sheyda.fkh
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا

غیر درسی
خط خط یه گردو 😍❤
اکالیپتوسا

1158234ipbspy0c8q.gif

⚡ %(#042978)[321]
📣 صدااا میاااد؟ 🙈
✨ سلام🦋 اکالی هستم با طعم بامبو 😂😍
امیدوارم که حال دلتون عالی باشه 💛💙💜💚❤
pichak_net-70.png

عاغا بیایید نقاشی بکشیم لذت ببریم 😍 %(#c9009a)[نقاشی با موس]م خییلی باحاله 😂
لازمم نیس حتما نقاشیاتون ذهنی باشه فقط رفقای گلم اسپم ندید اینجا خیلی ممنون❤️🌈
من نقاشیارو جمع میکنم اینجا شاید الان پستای تکراری ببینید ولی پست جدیدم میزارم شماهام از خلاقیتاتون بزارید 😎

pichak.net-46.gif

✨ @فارغ-التحصیلان-آلاء ⭐
✨ @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا ⭐
✨ @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا⭐
✨ @دانش-آموزان-آلاء⭐

pichak.net-46.gif

1158234ipbspy0c8q.gif

غیر درسی
Exploring the universe 🚀 🌎
f.nalistF

%(#1c23db)[سـلام بچـه ها]
امیدوارم حال دلتون عالی و درجه یک باشه.
این تاپیک رو زدم که عکس هایی از فضا که خیلی جالب و زیبا هستند قرار بدم.
لطفاً اسپم ندید و اجازه بدید که تاپیک مثل یه کاتالوگ باشه.

%(#db1c4f)[امیدوارم لذت ببرید]

@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-آلاء
@تجربیا
@ریاضیا
@انسانیا

غیر درسی
گلچینی کوتاه از کتاب های معروف
Mr. PerfectM

سلام دوستان

هدفم از زدن این تاپیک اینکه:
🕙شبی حداقل یک_دقیقه_کتاب بخوانیم📚

لطفا شما هم در این مسیر یارا باشید. تا حداقل شبی یه قطره از اقیانوس علم را به معلومات خود بیافزاییم.

غیر درسی
الــــلّٰـــــه کــــلـــــوب
eliweE

سلام به خوشگلای خودم😍
به الله کلوب خوششش اومدیین🥲
قراره کلی اینجا حالمون خوب شه💛
چطوریشو الان میگم:
🟢 اولش هرچقدر که میتونین ( حتی یدونه ) از ذکر زیر بخونین و ثوابشو توشهٔ راه کنکوریای عزیز کنین:
لا الله إلا أنت، سُبحانَك إنّی کُنتُ مِنَّ الظالمین
🟢 بعدش شروع کنین به تاپیک زدن زیر همین پست تا حال دلتون بهتر شه، تاپیکای پیشنهادی:
• دل نوشته به خدا
• گفتن درد و دلاتون به خدا
• ذکرایای مختلف
از مدیر عزیز تقاضا مندم که این تاپیکو قفل نکنین🙏
مخلصانه دعوت میکنم که به کلوب خودتون بپیوندین🌱
و در آخر، قدر خودتون و تلاشاتون رو بدونین💛
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
تجربی
@انسانیا
@ریاضیا

غیر درسی
تک بعدی نبودن !!
_ Reza __

سلام دوستان عزیز 😁❤️
بنظرم یه زندگی تک بعدی خیلی بده یعنی اینکه فقط درس هدف زندگیتون باشه ...
اهمیت دادن به ورزش و تناسب اندام و کلی هدف دیگه مثلا خوانندگی دوبلوری و هر استعداد دیگه ای ک دارید در کنار درس باعث میشه ک تک بعدی نباشید و اگه درس رو ازتون بگیرن دیگ حوصله تون سر نمیره و دنبال کارای بیهوده نمیرید چون هدف ( های ) دیگه ای هم دارید :))
اینجا میتونید برای هرکاری ک در این جهت کمکتون میکنه هدف گذاری کنید و پیشرفتتون رو ثبت کنید یطورایی مثل گزارشکار درسی ولی کلی تر ...
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@تجربیا
@ریاضیا

غیر درسی
بی‌نهایتشو؛)
Majnon_Oo313M

سلام بر و بچ!!
میخوام دعتتون کنم به یه چالش خفن با کلی جایزه اونم زیر نظر آستان قدس رضوی(از طرف امام رضا:)
همین الان ۵ رو پیام کن به ۱۰۰۰۸۸۸
کد معرف:۱۲۱۱۸۶۱
(کد معرفو بزنید بهتون ده تا اعتبار مفت میده همین اول کاری؛)

غیر درسی
یه دیقه بیاین
eliweE

بیاین یه همفکری درست و حسابی داشته باشیم…
شمایی که این پستو میخونی، آره با خودتم عزیزم
قراره راجب یه مسئله خیلی مهم بحث کنیم
بنظرتون چطوری میتونیم دور گوشی رفتنو کنترل کنیم؟
هر نفر یه ترفند کوچیک یه خطی بگه
لطفا همه شرکت کنن، اینطوری هم به خودت کمک میشه، هم به بقیه❤️
چون در آخر یه گنیجنهٔ خیلی خوب واسه کنترل این معظل داریم

غیر درسی
ورزش کردن
HakoH

این تاپیک و زدم تا توش بیام فعالیت های ورزشیمونو توش ثبت کنیم
قبلا یه همچین تاپیکی بود ولی خب فراموش شده گویا اومدم جاشو با تاپیک جدید پر کنم
همتون میدونین که ورزش برای همه چی خوبه از افسردگی و تنبلی بگیر تا سلامتی و...پس اینجا میخایم روتین ورزش کردن ساده رو وارد زندگیمون بکنیم
دعوت میکنم همه تا حس تنهایی نکنم@دانش-آموزان-آلاء @دانشجویان-درس-خون

غیر درسی
" مشاعره "
J

قانون مشاعره:
حرف آخر بیت مادر
با حرف اول بیتی که میخواییم بگیم یکی باشند
مثال:
من همانم که شبی عشق به تاراجش برد ( بیت مادر)
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد جز غم که هزار آفرین بر غم باد( بیتی که در جواب داده شده)

اینم بیت مادر این تاپیک:

دلي كز معرفت نور و صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد

غیر درسی

♥شعردانه♥

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده غیر درسی
9.2k دیدگاه‌ها 483 کاربران 365.7k بازدیدها
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • Faez FateminiaF آفلاین
    Faez FateminiaF آفلاین
    Faez Fateminia تجربی
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #7449

    نـه فـقـط از تـو اگــر دل بـکنـم می میرم

    سایـه ات نـیـز بـیـفـتـد به تنـم می میرم

    بین جان من و پیراهن من فرقی نیست

    هـر یکی را کـه بـرایـت بـکَـنـم می میرم

    بـرق چـشمـان تــو از دور مـرا می گـیـرد

    مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرم

    بـازی مـاهی و گـربـه است نظر بـازی مـا

    مثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم

    روح ِ برخاسته از من ...! ته ِ این کوچه بایست

    بیش از ایـــن دور شوی از بـدنـــم می میرم...
    #کاظم بهمنی

    ♡

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    4
    • Faez FateminiaF آفلاین
      Faez FateminiaF آفلاین
      Faez Fateminia تجربی
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #7450

      انسان همیشه مثل ملک سر به زیر نیست
      لغزیده ایم و کیست که لغزش پذیر نیست؟

      گیرم به مقصدی نرسید اشتیاق ما
      مقصد بهانه بود، سفر جز مسیر نیست

      کو بازگشته ای که بگوید به دیگران
      غیر از سراب منظره ای در کویر نیست

      چشم از طمع بپوش که دنیای اغنیا
      چندان که می رسد به نظر، چشم گیر نیست

      پیچیده نیست مسأله جبر و اختیار
      تا مرگ هست هیچ کسی ناگزیر نیست

      فهمیدم آن زمان که به تشییعم آمدی
      هرگز برای هم قدمی با تو دیر نیست

      📖 : وجود
      ✍:فاضل نظری

      ♡

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      4
      • A آفلاین
        A آفلاین
        Alzahra
        replied to officer k on آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #7451
        این پست پاک شده!
        1 پاسخ آخرین پاسخ
        0
        • SuccinateS آفلاین
          SuccinateS آفلاین
          Succinate دانشجویان درس خون ⭐
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #7452

          بعد نومیدی بسی امید هاست
          از پس ظلمت بسی خورشید ها...

          خب دیگه...فعلااا...

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          5
          • SuccinateS آفلاین
            SuccinateS آفلاین
            Succinate دانشجویان درس خون ⭐
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #7453

            امروز همه تویی و فردا همه تو...

            خب دیگه...فعلااا...

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            4
            • officer kO آفلاین
              officer kO آفلاین
              officer k
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #7454

              طولانیه...ولی قشنگه
              از کنارش رد نشید....بخونیدش=)))
              .
              آسمان مثل ماست دلگیرست
              به گمانم تگرگ می آید
              راستش را بگویم این شب‌ها
              از جهان بوی مرگ می آید

              بوی مرگ کسی که در دل جنگ
              وقت جنگیدنش بهانه نداشت
              مردِ تنهای خسته‌ای که شبی
              گریه بسیار داشت، شانه نداشت

              به گلو بغض و دیده پر اشک است
              بسته اما هنوز هم دهنم
              چون لباس گشادِ موروثی
              زندگی، زار میزند به تنم

              بخت با هر که یار شد اما
              هیچ دم پیش من نمی‌اید
              مرگ را، مرگ را صدا بزنید
              که به ما زیستن نمی‌اید

              پیش آیینه، با خودم گفتم:
              باز امسال خسته‌تر شده‌ای...
              چین به پیشانیت نشسته، ببین
              مرد شاعر، شکسته تر شده‌ای...

              شادمانی، قطار در سفر است
              دائما از تو دور خواهد شد
              پا به سن میگذاری و کم کم
              آرزویت به گور خواهد شد...

              زندگی سیر مضحکی دارد،
              همه‌اش پای توست، میفهمی؟
              باعث خنده‌های امروزت،
              غم فردای توست، می‌فهمی؟

              عشق در بند واقعیت‌ها
              به گمانم اسیر خواهد شد
              گوشه‌ای، از تو دور، محبوبت
              آخر قصه پیر خواهد شد

              هر که درگیر عشق شد، حتما
              از خوشی بی نصیب می‌ماند
              تو که دیوانه‌اش شدی آخر
              می روی و رقیب می ماند...

              زندگی اینچنین اگر باشد
              اینهمه دردسر نمی‌ارزد
              شبِ یلدا کشیدن اینگونه
              به امید سحر، نمی‌ارزد

              همه گفتند هی بخند بخند...
              زندگی لایق تبسّم نیست
              بگذارید در خودم باشم
              عشق، دیوانگان، توهم نیست...

              در خودم غرق میشوم هر روز
              خانه‌ام را که سیل شک برداشت
              یک نفر در من آن طرف از عشق
              گرم شد، سرد شد، ترک برداشت...

              یک نفر در من است، بی سر و پا
              کولیِ خسته‌‌‌‌ای که غمگین است.
              یک نفر در من است، آشفته
              سینه‌اش از گلایه سنگین است(:

              آرزوهای مرده را تنها
              گوشه‌ای خاک میکند... اما...
              می‌نویسد به گریه، محبوبم
              من تو را ... پاک میکند اما ...

              باید از این به بعد، بر دوش‌ش
              اینهمه درد را کجا ببرد؟
              با غرورِ شکسته‌‌اش باید
              دل این مرد را کجا ببرد...

              خسته از خود، ملول از دنیا
              قدمی توی برف خواهم زد
              برف گفتم، تو آمدی یادم
              بعد از این با تو حرف خواهم زد ...

              آی محبوب من، سلام، منم
              بغض پنهان پشت لبخندت
              داغِ در سینه و لبِ خاموش
              منم آری، منم، دماوندت ...

              آنکه دیوانه وار دل به تو بست
              سر به راهت، شناختی یا نه؟
              شاعر عاشقانه‌ها‌ت، منم
              اشتباهت، شناختی یا نه؟

              شمس با مولوی چه‌ها میکرد؟
              قلبِ ما هم شهود کرد تو را
              به خودم گفتم این سیه گیسو
              چقدر هم حسود کرد تو را...

              گرچه در پستی و بلندی عشق
              هر کسی ممکن است قد بکشد
              درد عشق تو را ولی باید
              یک نفر آدم بلد بکشد

              همه مستند؛ شرط میبندم
              آنکه چشمش فساد کرده تویی
              آنکه بازار قند را از دم
              خنده‌هایش کساد کرده تویی...

              آنچه صیاد را پشیمان کرد
              چشم یار است، چشم آهو نیست
              این سیاه پر از پریشانی
              روزگار من است، گیسو نیست

              دل ببندیم و هی بهم نرسیم
              زندگی شیوه‌ای خودآزاری‌ست
              عشق من، خنده نیست بر لبهام
              جای یک زخم کهنه‌ی کاری‌ست

              گفتم این چشم‌ها ولی روزی
              با نگاهی قیام خواهد کرد
              باز معشوقه‌ای که مختار است
              صحبت از انتقام خواهد کرد

              جز همینکه کنار هم باشیم
              هیچ‌چیز آنقدر ضروری نیست
              حق ما هر چه باشد از این عشق
              اینهمه دوری و صبوری نیست...

              تو در آغوش من بیا، اصلاً
              سوختن در جهنّمش با من...
              بین ما هر چه اتفاق افتاد
              خوشی‌اش مال تو، غمش با من...

              عشق زیبای من، چه باید کرد؟
              آخر قصّه زشت بود، نبود؟
              این جداییِ بعد از آنهمه عشق
              بازی سرنوشت بود، نبود؟

              خسته از این مصاف می‌بینم
              ملک مرگ را که لنگ من است
              باز در ساحلت، همان اطراف
              آنکه جان میدهد نهنگ من است ...

              بی تو من کله شق و مغرورم
              از کنارم سرنگ را بردار...
              شعر تنها سلاح عشاق‌ست
              نازنینم تفنگ را بردار..‌

              زنده می‌خواهیم، تو هم باید
              دور دیوانه‌ات قفس بکشی
              باید این شعر تلخ غمگین را
              بس کنم، تا کمی نفس بکشی...

              بگذریم ای عزیز از گله‌ها...
              گفته بودی که شعر مطلوب است
              هر چه گفتم تو هم ندیده بگیر
              فکر کن حال و روز من خوب است.

              خسته‌ای مثل من، قبول اما
              شعر باید که راه حل باشد
              باقیِ داستان مان شاید
              بهتر این است که غزل باشد

              بی‌قراریم، در جنون توییم
              گریه‌دار ایم، سووشون توییم

              سخت با ما کنار می‌آیی
              طالع نحس بدشگون توییم

              دل به دستت خطاب کرد: کِه‌ای؟
              گفت: آلودگان به خون توییم

              از تو کندن به ما نمی‌آید
              همچنان گرم بیستون توییم

              گه به شوق و گهی به غم ما را
              می‌نوازی و ارغنون توییم...

              لاله‌ای، آنچنان که از داغت
              چون هلالیم و واژگونِ توییم

              با توییم و کسی نمیداند
              راز ناگفته در درون توییم

              نامه‌ام را نخوانده می‌دانی
              یک کلام‌است؛ ما بدونِ توییم

              #شعر :سجاد شهیدی

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              8
              • lO_OlL آفلاین
                lO_OlL آفلاین
                lO_Ol دانشجویان پزشکی فارغ التحصیلان آلاء
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط lO_Ol انجام شده
                #7455

                ﺧﻮﺍﻫﺮ ﮐﻮﭼﮑﻢ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪ
                ﭘﻨﺞ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﺎ ﺩﺍﺭﺩ … ؟
                ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻨﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ …
                ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯽ؟
                ﭘﻨﺞ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﺩﮔﺮ ﺑﯽ ﻣﻌﻨﺎﺳﺖ …
                ﺧﻮﺍﻫﺮ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﻦ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﺎﻧﺪ …
                ﻭﺳﻮﺍﻟﺶ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ
                ﺩﯾﺪﻡ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﭼﺸﻤﺶ ﻧﻢ ﺍﺷﮑﯽ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ …
                ﺑﻐﻠﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﺭﺍﻡ ﮔﺮﻓﺖ ..
                ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﺭﺍﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﯽ ﻣﻌﻨﺎﺳﺖ … ؟
                ﻣﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﯼ ﺩﺍﻍ ﺳﻮﺍﻟﺶ ﺑﻮﺩﻡ ….
                ﺍﺯ ﺩﻟﻢ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ …
                ﻣﻦ ﮐﻪ ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﺖ ﺑﻐﺾ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺩﯾﺪﻡ … ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ
                ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ :
                ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ …
                ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺎﺯﯼ ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﺷﻮﺩ ….
                ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﯼ ﺗﻠﺦ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺧﻮﺭﺩ …
                ﺗﻮﯼ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻣﺎﻧﺪﻡ …
                ﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ :
                ﺑﺨﺪﺍ ﺑﯽ ﻣﻌﻨﺎﺳﺖ …
                ﭘﻨﺞ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﻏﻠﻂ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﺩ ….
                ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﻨﺞ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﯾﺲ ….
                ﭘﻨﺞ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﯼ ﻣﺎ ﯾﮏ ﺑﺎﺯﯾﺴﺖ ….
                ﺑﺎﺯﯼ ﺍﯼ ﺑﯽ ﻣﻌﻨﯿﺴﺖ ….
                ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﻨﺞ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﯾﺲ

                :)))

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                10
                • _Biliifti__ آفلاین
                  _Biliifti__ آفلاین
                  _Biliifti_
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #7456

                  %(#0f979c)[ دلــبرا]
                  %(#0f979c)[ یک بوسـه دادی،اینقدَر نازت ز چیست؟!]
                  %(#0f979c)[ گر پشیمان گشته ای]
                  %(#0f979c)[ بگذار در جایش نَهم...]

                  لاجرم مست و طربناک و قوی بنیادیم...

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  9
                  • AnselA آفلاین
                    AnselA آفلاین
                    Ansel
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #7457

                    در عشق خوشا مرگ
                    که این
                    بودن ناب است...

                    هوشنگ ابتهاج

                    مَردُمان
                    اهلِ عادت اند...

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    6
                    • Hamid.sH آفلاین
                      Hamid.sH آفلاین
                      Hamid.s فارغ التحصیلان آلاء
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #7458

                      یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم

                      تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم

                      تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز

                      من بیچاره همان عاشق خونین جگرم

                      خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام

                      جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم

                      منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی

                      هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم

                      پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت

                      پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم

                      عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر

                      عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم

                      هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود

                      که به بازار تو کاری نگشود از هنرم

                      سیزده را همه عالم به در امروز از شهر

                      من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم

                      تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم

                      گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم

                      تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس

                      خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم

                      از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر

                      شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم

                      خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت

                      شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم

                      شهریار

                      مروح کن دل و جان را... 🌊🕊

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      5
                      • nazanin.mirzaiN آفلاین
                        nazanin.mirzaiN آفلاین
                        nazanin.mirzai فارغ التحصیلان آلاء
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #7459
                        • اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
                          دل من داند و من دانم و دل داند و من

                        به آزادگی درخت سرو...🍃

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        10
                        • Faez FateminiaF آفلاین
                          Faez FateminiaF آفلاین
                          Faez Fateminia تجربی
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #7460

                          بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود
                          داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود

                          دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
                          گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود

                          جان ز تو جوش می‌كند دل ز تو نوش می‌كند
                          عقل خروش می‌كند بی‌تو به سر نمی‌شود

                          خمر من و خمار من باغ من و بهار من
                          خواب من و قرار من بی‌تو به سر نمی‌شود

                          جاه و جلال من تویی ملكت و مال من تویی
                          آب زلال من تویی بی‌تو به سر نمی‌شود

                          گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
                          آن منی كجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود

                          دل بنهند بركنی توبه كنند بشكنی
                          این همه خود تو می‌كنی بی‌تو به سر نمی‌شود

                          بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
                          باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود

                          گر تو سری قدم شوم ور تو كفی علم شوم
                          ور بروی عدم شوم بی‌تو به سر نمی‌شود

                          خواب مرا ببسته‌ای نقش مرا بشسته‌ای
                          وز همه‌ام گسسته‌ای بی‌تو به سر نمی‌شود

                          گر تو نباشی یار من گشت خراب كار من
                          مونس و غمگسار من بی‌تو به سر نمی‌شود

                          بی تو نه زندگی خوشم بی‌تو نه مردگی خوشم
                          سر ز غم تو چون كشم بی‌تو به سر نمی‌شود

                          هر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیك و بد
                          هم تو بگو به لطف خود بی‌تو به سر نمی‌شود
                          #مولوی

                          ♡

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          5
                          • Faez FateminiaF آفلاین
                            Faez FateminiaF آفلاین
                            Faez Fateminia تجربی
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #7461

                            من نه بی‌قدرم که عالم در سجود / از برای مـن به خاک افتاده بود

                            هان بـبیـن افـتـاده‌ام از پـا بـرت / سـوده‌ام سـر تـا قدم را بر درت

                            خـواستی صورت به خاکم بنگری / بهر مـویـت در هلاکم بنگری

                            ♡

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            5
                            • SaghiaS آفلاین
                              SaghiaS آفلاین
                              Saghia
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #7462

                              ما چارهٔ عالمیم و بیچارهٔ تو..... :)♡

                              -چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ...

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              9
                              • اهوراا آفلاین
                                اهوراا آفلاین
                                اهورا
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #7463

                                علیرضا آذر
                                اغلب طولانیه شعراش / دکلمه‌هاش ولی خب بعد خوندن چند بیت اول تا آخرش میرم

                                یا کنج قفس یا مرگ،این بختِ کبوترهاست
                                دنیا پل باریکی بین بد و بدترهاست

                                اِی بر پدرت دنیا،آن باغ جوانم کو؟
                                دریاچه‌ی آرامم،کوه هیجانم کو؟

                                بر آینه‌ی خانه جای کف دستم نیست
                                آن پنجره‌ای را که با توپ شکستم نیست

                                پشتم به پدر گرم و دنیا خودِ مادر بود
                                تنها خطرِ ممکن،اطرافِ سماور بود

                                از معرکه‌ها دور و در مهلکه‌ها ایمن
                                یک ذهنِ هزار آیا،از چیستی آبستن

                                یک هستیِ سردستی در بود و عدم بودم
                                گور پدر دنیا،مشغول خودم بودم

                                هرطور دلم می‌خواست آینده جلو می‌رفت
                                هر شعبده‌ای دستش رو می‌شد و لو می‌رفت

                                صد مرتبه می‌کشتند،یک‌بار نمی‌مردم
                                حالم که به هم می‌ریخت جز حرص نمی‌خوردم

                                آینده‌ی خیلی دور،ماضیِ بعیدی بود
                                پشت درِ آرامش طوفانِ شدیدی بود

                                آن خاطره‌های خشک در متنِ عطش مانده
                                آن نیمه‌ی پُررنگم در کودکی‌اش مانده

                                اما منِ امروزی،کابوسِ پُر از خواب است
                                تکلیف شب و روزم با با دکتر اعصاب است

                                نفرینِ کدام احساس خون کرد جهانم را؟
                                با جهدِ چه جادویی بستند دهانم را؟

                                من مرد شدم وقتی زن از بدنش سر رفت
                                وقتی دو بغل مهتاب از پیرهنش سر رفت

                                اندازه‌ی اندوهم اندازه‌ی دفتر نیست
                                شرح دو جهان خواهش در شعر میسر نیست

                                یک چشم پُر از اشک و چشمِ دگرم خون است
                                وضعیتِ امروزم آینده‌ی مجنون است

                                سر باز نکن اِی اشک،از جاذبه دوری کن
                                اِی بغضِ پُر از عصیان این‌بار صبوری کن

                                من اشک نخواهم ریخت،این بغض خدادادی‌ست
                                عادت به خودم دارم،افسردگی‌ام عادی‌ست

                                پس عشق به حرف آمد،ساعت دهنش را بست
                                تقویم به دستِ خویش بندِ کفنش را بست

                                او مُرده‌ی کشتن بود،ابزار فراهم کرد
                                حوای هزاران سیب قصدِ منِ آدم کرد

                                لبخند مرا بس بود،آغوش لِهم می‌کرد
                                آن بوسه مرا می‌کشت،لب منهدمم می‌کرد

                                آن بوسه و آن آغوش،قتاله و مقتل بود
                                در سیرِ مرا کشتن این پرده‌ی اول بود

                                تنها سرِ من بین این ولوله پایین است
                                با من همه غمگینند تا طالع من این است

                                در پیچ و خمِ گله یک‌بار تو را دیدم
                                بین دو خیابان گرگ هی چشم چرانیدم

                                محضِ دو قدم با تو از مدرسه در رفتم
                                چشمت به عروسک بود،تا جیبِ پدر رفتم

                                این خاصیت عشق است،باید بلدت باشم
                                سخت است ولی باید در جزر و مَدت باشم

                                هرچند که بی‌لنگر،هرچند که بی‌فانوس
                                حکم آنچه تو فرمایی اِی خانم اقیانوس

                                کُشتی و گذر کردی،دستانِ دعا پشتت
                                بر گودِ گلویم ماند جا پای هر انگشتت

                                از قافله جا ماندم تا هم‌قدمت باشم
                                تا در طَبقِ تقسیم راضی به کمت باشم

                                آفت که به جانم زد کشتم همه گندم شد
                                سهمِ کمِ من از سیب نانِ شبِ مردم شد

                                اِی بر پدرت دنیا،آهسته چه‌ها کردی
                                بین من و دیروزم مغلوبه به پا کردی

                                حالا پدرم غمگین،مادر که خودآزار است
                                تنهاییِ بی‌رحمم زیر سرِ خودکار است

                                هر شعر که چاقیدم از وزنِ خودم کم شد
                                از خانه به ویرانی،تکرارِ سلوکم شد

                                زیر قدمت بانو دل ریخته‌ام برگرد
                                از طاق هزاران ماه آویخته‌ام برگرد

                                هر چیز به جز اسمت از حافظه‌ام تُف شد
                                تا حالِ مرا دیدند سیگار تعارف شد

                                گیجیِ نخِ اول،خون سرفه‌ی آخر شد
                                خودکار غزل رو کرد،لب زهرِ مکرر شد

                                گیجیِ نخِ دوم،بستر به زبان آمد
                                هر بالشِ هرجایی یک دسته کبوتر شد

                                گیجیِ نخِ سوم،دل شور برش می‌داشت
                                کوتاهیِ هر سیگار با عمر برابر شد

                                گیجیِ نخِ بعدی،در آینه چین افتاد
                                روحی که کنارم بود هذیانِ مصور شد

                                در ثانیه‌ای مجبور نبض از تک و تا افتاد
                                این‌گونه مقدر بود،این‌گونه مقرر شد

                                ما حاصلِ من با توست،قانونِ ضمیر این است
                                دنیای شکستن‌هاست،ما؛جمعِ مکسر شد

                                سیگار پس از سیگار،کبریت پس از کبریت
                                روح از ریه‌ام دل کند،در متن شناور شد

                                فرقی که نخواهد کرد در مردنِ من
                                تنها با آن گره ابرو مردن علنی‌تر شد

                                یک گامِ دگر مانده،در معرض تابوتم
                                کبریت بکِش بانو،من بشکه‌ی باروتم

                                هر کس غمِ خود را داشت،هر کس سرِ کارش ماند
                                من نشئه‌ی زخمی که یک شهر خمارش ماند

                                چیزی که شکستم داد خمیازه‌ی مردم بود
                                اِی اطلسِ خواب‌آلود،این پرده‌ی دوم بود

                                هرچند تو تا بودی خون ریختنی‌تر بود
                                از خواهرِ مغمومم سیگار تنی‌تر بود

                                هرچند تو تا بودی هر روز جهنم بود
                                این جنگِ ملال‌آور بر عشق مقدم بود

                                هرچتد تو تا بودی ساعت خفقان بود و ... حیرت به زبان بود و دستم به دهان بود و

                                چشمم به جهان بود و بختک به شبم آمد ... روزم سرطان بود و جانم به لبم آمد
                                هرچند تو تا بودی دل در قدَحش غم داشت ... خوب است که برگشتی،این شعر جنون کم داشت
                                اِی پیکرِ آتش‌زن بر پیکره‌ی مردان ... اِی سقفِ مخدرها،جادوی روان‌گردان
                                اِی منظره‌ی دوزخ در آینه‌ای مخدوش ... آغاز تباهی‌ها در عاقبتِ آغوش

                                اِی گافِ گناه،اِی عشق،بانوی بنی عصیان ... اِی گندمِ قبل از کشت،اِی کودکیِ شیطان
                                اِی دردسرِ کِشدار،اِی حادثه‌ی ممتد ... اِی فاجعه‌ی حتمی،قطعیتِ صد در صد
                                اِی پیچ و خمِ مایوس،دالانِ دو سر بسته ... بیچارگیِ سیگار در مسلخِ هر بسته
                                اِی آیه‌ی تنهایی،اِی سوره‌ی مایوسم ... هر قدر خدا باشی من دست نمی‌بوسم

                                اِی عشقِ پدر نامرد،سر سلسله‌ی اوباش ... این دَم دَمِ آخر را این‌بار به حرفم باش
                                دندان به جگر بگذار،یک گامِ دگر باقی‌ست ... این ظرفِ هلاهل را یک جامِ دگر باقی‌ست
                                دندان به جگر بگذار،ته‌مانده‌ی من مانده ... از مثنویِ بودن یک بیت دهن مانده

                                دنیا کمکم کرده است،
                                از جمع کمم کرده است
                                بی‌حاصل و بی‌مقدار
                                یک صفرِ پس از اعشار
                                یک هیچِ عذاب‌آور
                                آینده‌ی خواب‌آور
                                لیوانِ پُر از خالی
                                دلخوش به خوش‌اقبالی

                                راضی به اگر،شاید
                                هر چیز که پیش آید
                                سرگرمِ سرابی دور
                                در جبرِ جهان مجبور
                                لبخندی اگر پیداست
                                از عقده‌گشایی‌هاست
                                ما هر دو پُر از دردیم
                                صد بار غلط کردیم

                                ما هر دو خطاکاریم
                                سرگیجه‌ی تکراریم
                                من مست و تو دیوانه
                                ما را که بَرَد خانه
                                دلداده و دلگیرم
                                حیف است نمی‌میرم

                                اِی مادرِ دلتنگم، دلبازترین تابوت ... دروازه‌‌ی از ناسوت، تا شَعشعه‌ی لاهوت
                                بعد از تو کسی آمد ... اشکی به میان انداخت
                                آن خانمِ اقیانوس ... کابوس به جان انداخت
                                اِی پیچ و خمِ کارون تا بندِ کمربندت ... آبستنِ از طغیان،الوند و دماوندت

                                جانم به دو دستِ توست،آماده‌ی اعجازم
                                باید من و شعرم را در آب بیاندازم
                                دردی که به دوشم ماند از کوه سبک‌تر نیست
                                این پرده‌ی آخر بود اما غمِ آخر نیست
                                دستانِ دلم بالاست،تسلیمِ دو خط شعرم
                                هر آنچه که بودم هیچ،این‌بار فقط شعرم

                                1.png

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                8
                                • SaghiaS آفلاین
                                  SaghiaS آفلاین
                                  Saghia
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #7464

                                  نگاهت مي‌كنم، خاموش
                                  و خاموشي زبان دارد.... :)♡

                                  -چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ...

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  6
                                  • R آفلاین
                                    R آفلاین
                                    Reyhaneh Moradi
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #7465

                                    گفتم: «چگونه می‌کُشی و زنده می‌کنی؟»
                                    از یک نگاه کشت و نگاه دگر نکرد!

                                    [ امیرخسرو دهلوی ]

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    6
                                    • R آفلاین
                                      R آفلاین
                                      Reyhaneh Moradi
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #7466

                                      آری، آن روز چو می رفت کسی
                                      داشتم آمدنش را باور
                                      من نمی دانستم
                                      معنیِ «هرگز» را
                                      تو چرا بازنگشتی دیگر؟

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      5
                                      • خ آفلاین
                                        خ آفلاین
                                        خانوم لوبیا
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #7467

                                        خَلق رآ گَرچِه وفآ نِیست،ولیکن گُل من...
                                        نَه گُمان دآر کِه رَفتی و فرامُوش شُدی!♡

                                        [✍ شهریار ]

                                        • بەها بە کوڕێکی خوێڕی مەدە کە قەدڕت نازانیت🗿🫴🏻
                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        7
                                        • _Mitra__ آفلاین
                                          _Mitra__ آفلاین
                                          _Mitra_
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #7468

                                          تا توانی دفع غم از خاطر غمناک کن
                                          در جهان گریاندن آسانست اشکی پاک کن

                                          گر نسیم فیض خواهی از گلستان وجود
                                          یک سحر چون گل به عشق او گریبان چاک کن

                                          هرکه بار او سبکتر راه او نزدیکتر
                                          بار تن بگذار و سیر انجم و افلاک کن

                                          تا ز باغ خاطرت گل‌های شادی بشکفد
                                          هرچه در دل تخم کین داری به زیر خاک کن

                                          تا شوی فارغ بهار از بازپرس ابلهان
                                          صوم رحمن گیر و چندی در سخن امساک کن

                                          🦋 ملک الشعرای بهار 🦋

                                          میبینم آن شکفتن شادی را (:

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          8

                                          • 1
                                          • 2
                                          • 369
                                          • 370
                                          • 371
                                          • 372
                                          • 373
                                          • 461
                                          • 462
                                          • درون آمدن

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع