Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Brite
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. غیر درسی
  4. ♥شعردانه♥
هرچی تودلته بریز بیرون7
M.anM
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی
| گالری روح نواز🫀✨ |
A
سلااامممم هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون... بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه... بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن بعضیاشون غمگینن بعضیا بی حس و بی حالن بعضیا خیلیی شادن اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین.. دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @بچه-های-تجربی-کنکور-1402 @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @ریاضیا @تجربیا @انسانیا @بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم) و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه منتظر عکس های زیباتون هستم
غیر درسی
گلچینی کوتاه از کتاب های معروف
Mr. PerfectM
سلام دوستان هدفم از زدن این تاپیک اینکه: شبی حداقل یک_دقیقه_کتاب بخوانیم لطفا شما هم در این مسیر یارا باشید. تا حداقل شبی یه قطره از اقیانوس علم را به معلومات خود بیافزاییم.
غیر درسی
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
mriawM
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
غیر درسی
انتخاب رشته
F
سلام من هنرستان رشته ماشین آلات کشاورزی سبک خوندم و الان مهندسی هوافضا پیام نور قبول شدم و ریاضیم هم ضعیفه بنظرتون میتونم ادامه بدم یا نه یا بنظرتون چه رشته ای باید برم؟
غیر درسی
♥شعردانه♥
banooB
درود آلایی های خوب راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم با احترام بانو پ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی] @دانش-آموزان-آلاء @خیرین-کوچک-دریا-دل
غیر درسی
پناه دل 🌱
_ Reza __
بعضی وقت‌ها حال آدم اونقدر بد میشه که حتی نمی‌دونه با چه کلماتی باید توصیفش کنه... دیشب من همینطور بودم اما وقتی چند آیه از قرآن خوندم دیدم واقعا بعضی آیاتش یه آرامش عجیبی به دل میدن برای همین دوست دارم توی این تاپیک مجموعه‌ای از همین جملات و محتواها بزاریم ، در صدرش آیه‌هایی از قرآن که آرامش‌بخشن و همین‌طور فیلم‌ها، عکس‌ها یا جمله‌هایی که می‌تونن حس خوبی منتقل کنن و آروممون کنن اینجوری هر وقت حالمون بد شد بیایم اینجا سر بزنیم، بخونیم و ببینیم و حالمون یه کم بهتر بشه امیدوارم توی لحظه‌های سخت این کلمات و تصاویر بتونن پناه دلمون باشن
غیر درسی
موسیقی کده🎵
MmdasnM
از نظر من موسیقیای خوب و آروم میتونن خیلی رو تمرکز تاثیر بزارن موسیقی های خوبتون رو اینجا به اشتراک بزارید تا بقیه هم ازش لذت ببرن
غیر درسی
تست زنی
T
دورود دوستان شما چه منبع تستی رو پیشنهاد میکنید
غیر درسی
قشنگ‌ترین تعریف
S.daniyal hosseinyS
بیاید بگید ببینم قشنگ‌ترین تعریفی که تاحالا یه شخصی ازتون کرده چی بوده؟ (امیدوارم تاپیکش پر از جملات جذابِ ذوق‌دار بشه) @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی
کانال شـــ🌱ـــروع یه جامعه برای استارتاپ های تازه نفس
Sadra00S
داشتم داستان شروع استارتاپ‌های خارجی رو می‌خوندم و دیدم اکثرشون با به اشتراک گذاشتن محصول اولیه‌شون توی Hacker News و Product Hunt خیلی کمک گرفتن: هم بازخورد گرفتن، هم شناخته شدن و مسیرشون سریع‌تر جلو رفت. مثل Dropbox وقتی فقط یه ویدئو کوتاه دمو داشت، اون رو توی Hacker News منتشر کرد. هزاران نفر دیدن، عضو لیست انتظار شدن و همین شد جرقه‌ی رشدش. یا Notion یکی از بزرگ‌ترین جهش‌هاش رو بعد از لانچ در Product Hunt گرفت؛ بازخوردها باعث شد خیلی سریع‌تر مسیر توسعه رو درست کنن. . اون موقع به خودم گفتم: «چرا ما یه جای رایگان نداشته باشیم که هر نفر محصول یا ایده‌ش رو معرفی کنه و بازخورد واقعی بگیره؟» برای همین کانال «شروع» رو زدم. صرفاً برام بودن یه جایی مثل Hacker News بودن مهمه و هر کسی که این کارو بهتر بلده می‌تونه بهم بگه تا من کمکش کنم و کلا قید کانالو بزنم. این کانال رو زدم تا هر کسی که چیز جدیدی لانچ کرد یا می‌خواست ایده‌ای رو تست کنه، سریع بازخورد بگیره از یه جامعه واقعی. من می‌تونم کمک کنم اعضای کانال زیاد بشن، ولی محتوای واقعی و ارزشمند برمی‌گرده به شما و فعالیتتون. لینک کانال :https://t.me/IRstartnews
غیر درسی
هرچی تودلته بریز بیرون۶
JuDiJ
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی
تک بعدی نبودن !!
_ Reza __
سلام دوستان عزیز ️ بنظرم یه زندگی تک بعدی خیلی بده یعنی اینکه فقط درس هدف زندگیتون باشه ... اهمیت دادن به ورزش و تناسب اندام و کلی هدف دیگه مثلا خوانندگی دوبلوری و هر استعداد دیگه ای ک دارید در کنار درس باعث میشه ک تک بعدی نباشید و اگه درس رو ازتون بگیرن دیگ حوصله تون سر نمیره و دنبال کارای بیهوده نمیرید چون هدف ( های ) دیگه ای هم دارید :)) اینجا میتونید برای هرکاری ک در این جهت کمکتون میکنه هدف گذاری کنید و پیشرفتتون رو ثبت کنید یطورایی مثل گزارشکار درسی ولی کلی تر ... @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @تجربیا @ریاضیا
غیر درسی
آبرسان
هبیجه
سلام یه آبرسان خیلی خوب برای پوست خشک معرفی کنید قیمتش اصلا مهم نیست
غیر درسی
دسکتاپ و والپیپر
D
سلام به همه. دوست داشتید والپیپر، تم گوشی/کامپیوتر، و اسکرین شات از دسکتاپتون رو اینجا به اشتراک بذارید.
غیر درسی
کاف‍ــه می‍ـــم♡
sandiiiiS
سلام به یاران ج‍ــان به %(#ff00ff)[ک‍ـــافه می‍ـــم] خوش اومدین.. توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[مت‍ــن های ادب‍ــی] بفرستین ما نمیتونستیم توی تاپیک شع‍ــردانه متن ادبی بفرستیم توی تاپیک خ‌ــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن همگی خوش اومدین.. %(#0000ff)[اسپم ممنوعه] و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن @M-an %(#7f7fff)[_________________________________] خب خب دعوت میکنم از : @خانوم @dlrm @اکالیپتوس @revival @گونش @Saahaar @sheyda-fkh @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
غیر درسی
یعنی تو این جلسه چی می گذره؟
M.anM
Topic thumbnail image
غیر درسی
قادر به پخش نیست
Hg L 0H
بعد مدت ها سلام امیدوارم حالتون خوب باشه گاهی وقتا یه ویدئو درسی رو که داخل تلگرام میبینم یه کاری پیش میاد و از تلگرام کامل خارج میشم ولی تل هنچنان تو پس زمینه هست دوباره که میرم ویدئو رو پخش کنم با وجود این که قبلا نصفشو دیدم این برام میاد که برنامه قادر به پخش ویدئو نبود و..... لطفا اگه راهکاری دارین واسه این که درستش کنم بگید خیلی از کارام مونده🥲 @دوازدهم @تجربیا @ریاضیا @فارغ‌التحصیلان_آلا
غیر درسی
ته تقاریِ تابستون:)
ari_14A
سلام سلام امیدوارم حالِ دلتون خوب باشه خیلی وقت بود تاپیک تولد برای کسی نزدم ولی خب اوشون فرق دارن هم اینک هم ماهِ خودمه:)هم اینک یکی از آدمایی بود ک از اینجا برام موند. تولدِ @Aqua اوشونه. همونجا‌که‌شایع‌میگه: بهترین‌رفیق‌منی پایه‌ثابتی،شریک‌غمی بعید میدونم دیگه مثل تو ببینه زمین از خوبِ خیلیا خیلی بهتری:)🫂 سنت از خیلیا کمتر بود ولی معرفتت از خیلیا بیشتر. خلاصه ک امیدوارم امسال بشه همونی ک میخوای چون میدونم چقد براش تلاش کردی و چقد لایقشی آرزوهات برات خاطره شن🤍️ @Michael-Vey @Narges_ @ماهلین-سایتمون @Zahra2020 @Anzw-18 @Ainoor @Ramos9248 @Hhh-Hh دیگ بقیه یادم نیست اگه کسی میدونین تگ کنین مرسی ازتون🤌
غیر درسی
*پادکستجات*
dlrmD
%(#1fb5ad)[سلام رفیق رفقا]:) حال دلاتون آروم... همون طور که از اسم تاپیک پیداست این تاپیک مخصوص "%(#b51f1f)[پادکست]" هستش:) این تاپیک رو زدیم که از این به بعد توی تایمایی که حسِ درستون نیست و حال گوش کردن به هیچ آهنگی رو ندارین،پادکست های اینجا رو پلی کنید، سرتون رو بذارید روی دستتون و چشماتون رو ببندین و یکم ریلکس کنید:) این تاپیک جای آهنگ %(#d66666)[نیست] ما آهنگ هامون رو اینجا میذاریم این تاپیک جای شعر %(#d66666)[نیست] ما شعرهامون رو اینجا میذاریم اینجا صرفا تاپیکیِ برای دکلمه و پادکست هایی که به نظرتون میتونه حالِ دل رو خوب کنه و شایدم چند دقیقه ای به فکر وابدارتمون:)) حتی این پادکست هارو میشه شب قبل خواب هم گوش داد و جای فکر کردن به مشکلات روزانه یکم غرق متن و صدای گوینده شد:) پس... بسم الله دعوت می کنم از: @ادمین هامون @ناظم های منظممون:)) @همیار های باهوشمون @فارغ-التحصیلان-آلاء که چقدم بح بح @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا که خیلی خفنیم :)) @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا که شمام خفنید :)) @رتبه-های-انجمن-آلاء که موجب افتخارمونین @خیرین-کوچک-دریا-دل که آلاء رو به شما هم مدیونیم:) و همه ی @دانش-آموزان-آلاء تشکر هم بکنم از @آسمان-آبی واسه مهربونیش و پیشنهاد خفنش جات جات و امیدوارم تاپیک رو نبندن بچه های بالا @ادمین
غیر درسی

♥شعردانه♥

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده غیر درسی
9.4k دیدگاه‌ها 485 کاربران 402.2k بازدیدها 338 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • SuccinateS آفلاین
    SuccinateS آفلاین
    Succinate
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #7453

    امروز همه تویی و فردا همه تو...

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    4
    • officer kO آفلاین
      officer kO آفلاین
      officer k
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #7454

      طولانیه...ولی قشنگه
      از کنارش رد نشید....بخونیدش=)))
      .
      آسمان مثل ماست دلگیرست
      به گمانم تگرگ می آید
      راستش را بگویم این شب‌ها
      از جهان بوی مرگ می آید

      بوی مرگ کسی که در دل جنگ
      وقت جنگیدنش بهانه نداشت
      مردِ تنهای خسته‌ای که شبی
      گریه بسیار داشت، شانه نداشت

      به گلو بغض و دیده پر اشک است
      بسته اما هنوز هم دهنم
      چون لباس گشادِ موروثی
      زندگی، زار میزند به تنم

      بخت با هر که یار شد اما
      هیچ دم پیش من نمی‌اید
      مرگ را، مرگ را صدا بزنید
      که به ما زیستن نمی‌اید

      پیش آیینه، با خودم گفتم:
      باز امسال خسته‌تر شده‌ای...
      چین به پیشانیت نشسته، ببین
      مرد شاعر، شکسته تر شده‌ای...

      شادمانی، قطار در سفر است
      دائما از تو دور خواهد شد
      پا به سن میگذاری و کم کم
      آرزویت به گور خواهد شد...

      زندگی سیر مضحکی دارد،
      همه‌اش پای توست، میفهمی؟
      باعث خنده‌های امروزت،
      غم فردای توست، می‌فهمی؟

      عشق در بند واقعیت‌ها
      به گمانم اسیر خواهد شد
      گوشه‌ای، از تو دور، محبوبت
      آخر قصه پیر خواهد شد

      هر که درگیر عشق شد، حتما
      از خوشی بی نصیب می‌ماند
      تو که دیوانه‌اش شدی آخر
      می روی و رقیب می ماند...

      زندگی اینچنین اگر باشد
      اینهمه دردسر نمی‌ارزد
      شبِ یلدا کشیدن اینگونه
      به امید سحر، نمی‌ارزد

      همه گفتند هی بخند بخند...
      زندگی لایق تبسّم نیست
      بگذارید در خودم باشم
      عشق، دیوانگان، توهم نیست...

      در خودم غرق میشوم هر روز
      خانه‌ام را که سیل شک برداشت
      یک نفر در من آن طرف از عشق
      گرم شد، سرد شد، ترک برداشت...

      یک نفر در من است، بی سر و پا
      کولیِ خسته‌‌‌‌ای که غمگین است.
      یک نفر در من است، آشفته
      سینه‌اش از گلایه سنگین است(:

      آرزوهای مرده را تنها
      گوشه‌ای خاک میکند... اما...
      می‌نویسد به گریه، محبوبم
      من تو را ... پاک میکند اما ...

      باید از این به بعد، بر دوش‌ش
      اینهمه درد را کجا ببرد؟
      با غرورِ شکسته‌‌اش باید
      دل این مرد را کجا ببرد...

      خسته از خود، ملول از دنیا
      قدمی توی برف خواهم زد
      برف گفتم، تو آمدی یادم
      بعد از این با تو حرف خواهم زد ...

      آی محبوب من، سلام، منم
      بغض پنهان پشت لبخندت
      داغِ در سینه و لبِ خاموش
      منم آری، منم، دماوندت ...

      آنکه دیوانه وار دل به تو بست
      سر به راهت، شناختی یا نه؟
      شاعر عاشقانه‌ها‌ت، منم
      اشتباهت، شناختی یا نه؟

      شمس با مولوی چه‌ها میکرد؟
      قلبِ ما هم شهود کرد تو را
      به خودم گفتم این سیه گیسو
      چقدر هم حسود کرد تو را...

      گرچه در پستی و بلندی عشق
      هر کسی ممکن است قد بکشد
      درد عشق تو را ولی باید
      یک نفر آدم بلد بکشد

      همه مستند؛ شرط میبندم
      آنکه چشمش فساد کرده تویی
      آنکه بازار قند را از دم
      خنده‌هایش کساد کرده تویی...

      آنچه صیاد را پشیمان کرد
      چشم یار است، چشم آهو نیست
      این سیاه پر از پریشانی
      روزگار من است، گیسو نیست

      دل ببندیم و هی بهم نرسیم
      زندگی شیوه‌ای خودآزاری‌ست
      عشق من، خنده نیست بر لبهام
      جای یک زخم کهنه‌ی کاری‌ست

      گفتم این چشم‌ها ولی روزی
      با نگاهی قیام خواهد کرد
      باز معشوقه‌ای که مختار است
      صحبت از انتقام خواهد کرد

      جز همینکه کنار هم باشیم
      هیچ‌چیز آنقدر ضروری نیست
      حق ما هر چه باشد از این عشق
      اینهمه دوری و صبوری نیست...

      تو در آغوش من بیا، اصلاً
      سوختن در جهنّمش با من...
      بین ما هر چه اتفاق افتاد
      خوشی‌اش مال تو، غمش با من...

      عشق زیبای من، چه باید کرد؟
      آخر قصّه زشت بود، نبود؟
      این جداییِ بعد از آنهمه عشق
      بازی سرنوشت بود، نبود؟

      خسته از این مصاف می‌بینم
      ملک مرگ را که لنگ من است
      باز در ساحلت، همان اطراف
      آنکه جان میدهد نهنگ من است ...

      بی تو من کله شق و مغرورم
      از کنارم سرنگ را بردار...
      شعر تنها سلاح عشاق‌ست
      نازنینم تفنگ را بردار..‌

      زنده می‌خواهیم، تو هم باید
      دور دیوانه‌ات قفس بکشی
      باید این شعر تلخ غمگین را
      بس کنم، تا کمی نفس بکشی...

      بگذریم ای عزیز از گله‌ها...
      گفته بودی که شعر مطلوب است
      هر چه گفتم تو هم ندیده بگیر
      فکر کن حال و روز من خوب است.

      خسته‌ای مثل من، قبول اما
      شعر باید که راه حل باشد
      باقیِ داستان مان شاید
      بهتر این است که غزل باشد

      بی‌قراریم، در جنون توییم
      گریه‌دار ایم، سووشون توییم

      سخت با ما کنار می‌آیی
      طالع نحس بدشگون توییم

      دل به دستت خطاب کرد: کِه‌ای؟
      گفت: آلودگان به خون توییم

      از تو کندن به ما نمی‌آید
      همچنان گرم بیستون توییم

      گه به شوق و گهی به غم ما را
      می‌نوازی و ارغنون توییم...

      لاله‌ای، آنچنان که از داغت
      چون هلالیم و واژگونِ توییم

      با توییم و کسی نمیداند
      راز ناگفته در درون توییم

      نامه‌ام را نخوانده می‌دانی
      یک کلام‌است؛ ما بدونِ توییم

      #شعر :سجاد شهیدی

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      8
      • lO_OlL آفلاین
        lO_OlL آفلاین
        lO_Ol
        دانشجویان پزشکی فارغ التحصیلان آلاء
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط lO_Ol انجام شده
        #7455

        ﺧﻮﺍﻫﺮ ﮐﻮﭼﮑﻢ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪ
        ﭘﻨﺞ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﺎ ﺩﺍﺭﺩ … ؟
        ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻨﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ …
        ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯽ؟
        ﭘﻨﺞ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﺩﮔﺮ ﺑﯽ ﻣﻌﻨﺎﺳﺖ …
        ﺧﻮﺍﻫﺮ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﻦ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﺎﻧﺪ …
        ﻭﺳﻮﺍﻟﺶ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ
        ﺩﯾﺪﻡ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﭼﺸﻤﺶ ﻧﻢ ﺍﺷﮑﯽ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ …
        ﺑﻐﻠﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﺭﺍﻡ ﮔﺮﻓﺖ ..
        ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﺭﺍﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﯽ ﻣﻌﻨﺎﺳﺖ … ؟
        ﻣﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﯼ ﺩﺍﻍ ﺳﻮﺍﻟﺶ ﺑﻮﺩﻡ ….
        ﺍﺯ ﺩﻟﻢ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ …
        ﻣﻦ ﮐﻪ ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﺖ ﺑﻐﺾ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺩﯾﺪﻡ … ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ
        ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ :
        ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ …
        ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺎﺯﯼ ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﺷﻮﺩ ….
        ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﯼ ﺗﻠﺦ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺧﻮﺭﺩ …
        ﺗﻮﯼ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻣﺎﻧﺪﻡ …
        ﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ :
        ﺑﺨﺪﺍ ﺑﯽ ﻣﻌﻨﺎﺳﺖ …
        ﭘﻨﺞ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﻏﻠﻂ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﺩ ….
        ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﻨﺞ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﯾﺲ ….
        ﭘﻨﺞ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﯼ ﻣﺎ ﯾﮏ ﺑﺎﺯﯾﺴﺖ ….
        ﺑﺎﺯﯼ ﺍﯼ ﺑﯽ ﻣﻌﻨﯿﺴﺖ ….
        ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﻨﺞ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﯾﺲ

        :)))

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        10
        • _Biliifti__ آفلاین
          _Biliifti__ آفلاین
          _Biliifti_
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #7456

          %(#0f979c)[ دلــبرا]
          %(#0f979c)[ یک بوسـه دادی،اینقدَر نازت ز چیست؟!]
          %(#0f979c)[ گر پشیمان گشته ای]
          %(#0f979c)[ بگذار در جایش نَهم...]

          لاجرم مست و طربناک و قوی بنیادیم...

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          9
          • AnselA آفلاین
            AnselA آفلاین
            Ansel
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #7457

            در عشق خوشا مرگ
            که این
            بودن ناب است...

            هوشنگ ابتهاج

            مَردُمان
            اهلِ عادت اند...

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            6
            • Hamid.sH آفلاین
              Hamid.sH آفلاین
              Hamid.s
              فارغ التحصیلان آلاء
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #7458

              یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم

              تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم

              تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز

              من بیچاره همان عاشق خونین جگرم

              خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام

              جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم

              منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی

              هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم

              پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت

              پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم

              عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر

              عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم

              هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود

              که به بازار تو کاری نگشود از هنرم

              سیزده را همه عالم به در امروز از شهر

              من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم

              تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم

              گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم

              تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس

              خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم

              از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر

              شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم

              خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت

              شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم

              شهریار

              مروح کن دل و جان را...🌊🕊

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              5
              • nazanin.mirzaiN آفلاین
                nazanin.mirzaiN آفلاین
                nazanin.mirzai
                فارغ التحصیلان آلاء
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #7459
                • اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
                  دل من داند و من دانم و دل داند و من

                به آزادگی درخت سرو...🍃

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                10
                • Faez FateminiaF آفلاین
                  Faez FateminiaF آفلاین
                  Faez Fateminia
                  تجربی
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #7460

                  بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود
                  داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود

                  دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
                  گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود

                  جان ز تو جوش می‌كند دل ز تو نوش می‌كند
                  عقل خروش می‌كند بی‌تو به سر نمی‌شود

                  خمر من و خمار من باغ من و بهار من
                  خواب من و قرار من بی‌تو به سر نمی‌شود

                  جاه و جلال من تویی ملكت و مال من تویی
                  آب زلال من تویی بی‌تو به سر نمی‌شود

                  گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
                  آن منی كجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود

                  دل بنهند بركنی توبه كنند بشكنی
                  این همه خود تو می‌كنی بی‌تو به سر نمی‌شود

                  بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
                  باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود

                  گر تو سری قدم شوم ور تو كفی علم شوم
                  ور بروی عدم شوم بی‌تو به سر نمی‌شود

                  خواب مرا ببسته‌ای نقش مرا بشسته‌ای
                  وز همه‌ام گسسته‌ای بی‌تو به سر نمی‌شود

                  گر تو نباشی یار من گشت خراب كار من
                  مونس و غمگسار من بی‌تو به سر نمی‌شود

                  بی تو نه زندگی خوشم بی‌تو نه مردگی خوشم
                  سر ز غم تو چون كشم بی‌تو به سر نمی‌شود

                  هر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیك و بد
                  هم تو بگو به لطف خود بی‌تو به سر نمی‌شود
                  #مولوی

                  ♡

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  5
                  • Faez FateminiaF آفلاین
                    Faez FateminiaF آفلاین
                    Faez Fateminia
                    تجربی
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #7461

                    من نه بی‌قدرم که عالم در سجود / از برای مـن به خاک افتاده بود

                    هان بـبیـن افـتـاده‌ام از پـا بـرت / سـوده‌ام سـر تـا قدم را بر درت

                    خـواستی صورت به خاکم بنگری / بهر مـویـت در هلاکم بنگری

                    ♡

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    5
                    • SaghiaS آفلاین
                      SaghiaS آفلاین
                      Saghia
                      دانشجویان مهندسی
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #7462

                      ما چارهٔ عالمیم و بیچارهٔ تو..... :)♡

                      -چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ...

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      9
                      • اهوراا آفلاین
                        اهوراا آفلاین
                        اهورا
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #7463

                        علیرضا آذر
                        اغلب طولانیه شعراش / دکلمه‌هاش ولی خب بعد خوندن چند بیت اول تا آخرش میرم

                        یا کنج قفس یا مرگ،این بختِ کبوترهاست
                        دنیا پل باریکی بین بد و بدترهاست

                        اِی بر پدرت دنیا،آن باغ جوانم کو؟
                        دریاچه‌ی آرامم،کوه هیجانم کو؟

                        بر آینه‌ی خانه جای کف دستم نیست
                        آن پنجره‌ای را که با توپ شکستم نیست

                        پشتم به پدر گرم و دنیا خودِ مادر بود
                        تنها خطرِ ممکن،اطرافِ سماور بود

                        از معرکه‌ها دور و در مهلکه‌ها ایمن
                        یک ذهنِ هزار آیا،از چیستی آبستن

                        یک هستیِ سردستی در بود و عدم بودم
                        گور پدر دنیا،مشغول خودم بودم

                        هرطور دلم می‌خواست آینده جلو می‌رفت
                        هر شعبده‌ای دستش رو می‌شد و لو می‌رفت

                        صد مرتبه می‌کشتند،یک‌بار نمی‌مردم
                        حالم که به هم می‌ریخت جز حرص نمی‌خوردم

                        آینده‌ی خیلی دور،ماضیِ بعیدی بود
                        پشت درِ آرامش طوفانِ شدیدی بود

                        آن خاطره‌های خشک در متنِ عطش مانده
                        آن نیمه‌ی پُررنگم در کودکی‌اش مانده

                        اما منِ امروزی،کابوسِ پُر از خواب است
                        تکلیف شب و روزم با با دکتر اعصاب است

                        نفرینِ کدام احساس خون کرد جهانم را؟
                        با جهدِ چه جادویی بستند دهانم را؟

                        من مرد شدم وقتی زن از بدنش سر رفت
                        وقتی دو بغل مهتاب از پیرهنش سر رفت

                        اندازه‌ی اندوهم اندازه‌ی دفتر نیست
                        شرح دو جهان خواهش در شعر میسر نیست

                        یک چشم پُر از اشک و چشمِ دگرم خون است
                        وضعیتِ امروزم آینده‌ی مجنون است

                        سر باز نکن اِی اشک،از جاذبه دوری کن
                        اِی بغضِ پُر از عصیان این‌بار صبوری کن

                        من اشک نخواهم ریخت،این بغض خدادادی‌ست
                        عادت به خودم دارم،افسردگی‌ام عادی‌ست

                        پس عشق به حرف آمد،ساعت دهنش را بست
                        تقویم به دستِ خویش بندِ کفنش را بست

                        او مُرده‌ی کشتن بود،ابزار فراهم کرد
                        حوای هزاران سیب قصدِ منِ آدم کرد

                        لبخند مرا بس بود،آغوش لِهم می‌کرد
                        آن بوسه مرا می‌کشت،لب منهدمم می‌کرد

                        آن بوسه و آن آغوش،قتاله و مقتل بود
                        در سیرِ مرا کشتن این پرده‌ی اول بود

                        تنها سرِ من بین این ولوله پایین است
                        با من همه غمگینند تا طالع من این است

                        در پیچ و خمِ گله یک‌بار تو را دیدم
                        بین دو خیابان گرگ هی چشم چرانیدم

                        محضِ دو قدم با تو از مدرسه در رفتم
                        چشمت به عروسک بود،تا جیبِ پدر رفتم

                        این خاصیت عشق است،باید بلدت باشم
                        سخت است ولی باید در جزر و مَدت باشم

                        هرچند که بی‌لنگر،هرچند که بی‌فانوس
                        حکم آنچه تو فرمایی اِی خانم اقیانوس

                        کُشتی و گذر کردی،دستانِ دعا پشتت
                        بر گودِ گلویم ماند جا پای هر انگشتت

                        از قافله جا ماندم تا هم‌قدمت باشم
                        تا در طَبقِ تقسیم راضی به کمت باشم

                        آفت که به جانم زد کشتم همه گندم شد
                        سهمِ کمِ من از سیب نانِ شبِ مردم شد

                        اِی بر پدرت دنیا،آهسته چه‌ها کردی
                        بین من و دیروزم مغلوبه به پا کردی

                        حالا پدرم غمگین،مادر که خودآزار است
                        تنهاییِ بی‌رحمم زیر سرِ خودکار است

                        هر شعر که چاقیدم از وزنِ خودم کم شد
                        از خانه به ویرانی،تکرارِ سلوکم شد

                        زیر قدمت بانو دل ریخته‌ام برگرد
                        از طاق هزاران ماه آویخته‌ام برگرد

                        هر چیز به جز اسمت از حافظه‌ام تُف شد
                        تا حالِ مرا دیدند سیگار تعارف شد

                        گیجیِ نخِ اول،خون سرفه‌ی آخر شد
                        خودکار غزل رو کرد،لب زهرِ مکرر شد

                        گیجیِ نخِ دوم،بستر به زبان آمد
                        هر بالشِ هرجایی یک دسته کبوتر شد

                        گیجیِ نخِ سوم،دل شور برش می‌داشت
                        کوتاهیِ هر سیگار با عمر برابر شد

                        گیجیِ نخِ بعدی،در آینه چین افتاد
                        روحی که کنارم بود هذیانِ مصور شد

                        در ثانیه‌ای مجبور نبض از تک و تا افتاد
                        این‌گونه مقدر بود،این‌گونه مقرر شد

                        ما حاصلِ من با توست،قانونِ ضمیر این است
                        دنیای شکستن‌هاست،ما؛جمعِ مکسر شد

                        سیگار پس از سیگار،کبریت پس از کبریت
                        روح از ریه‌ام دل کند،در متن شناور شد

                        فرقی که نخواهد کرد در مردنِ من
                        تنها با آن گره ابرو مردن علنی‌تر شد

                        یک گامِ دگر مانده،در معرض تابوتم
                        کبریت بکِش بانو،من بشکه‌ی باروتم

                        هر کس غمِ خود را داشت،هر کس سرِ کارش ماند
                        من نشئه‌ی زخمی که یک شهر خمارش ماند

                        چیزی که شکستم داد خمیازه‌ی مردم بود
                        اِی اطلسِ خواب‌آلود،این پرده‌ی دوم بود

                        هرچند تو تا بودی خون ریختنی‌تر بود
                        از خواهرِ مغمومم سیگار تنی‌تر بود

                        هرچند تو تا بودی هر روز جهنم بود
                        این جنگِ ملال‌آور بر عشق مقدم بود

                        هرچتد تو تا بودی ساعت خفقان بود و ... حیرت به زبان بود و دستم به دهان بود و

                        چشمم به جهان بود و بختک به شبم آمد ... روزم سرطان بود و جانم به لبم آمد
                        هرچند تو تا بودی دل در قدَحش غم داشت ... خوب است که برگشتی،این شعر جنون کم داشت
                        اِی پیکرِ آتش‌زن بر پیکره‌ی مردان ... اِی سقفِ مخدرها،جادوی روان‌گردان
                        اِی منظره‌ی دوزخ در آینه‌ای مخدوش ... آغاز تباهی‌ها در عاقبتِ آغوش

                        اِی گافِ گناه،اِی عشق،بانوی بنی عصیان ... اِی گندمِ قبل از کشت،اِی کودکیِ شیطان
                        اِی دردسرِ کِشدار،اِی حادثه‌ی ممتد ... اِی فاجعه‌ی حتمی،قطعیتِ صد در صد
                        اِی پیچ و خمِ مایوس،دالانِ دو سر بسته ... بیچارگیِ سیگار در مسلخِ هر بسته
                        اِی آیه‌ی تنهایی،اِی سوره‌ی مایوسم ... هر قدر خدا باشی من دست نمی‌بوسم

                        اِی عشقِ پدر نامرد،سر سلسله‌ی اوباش ... این دَم دَمِ آخر را این‌بار به حرفم باش
                        دندان به جگر بگذار،یک گامِ دگر باقی‌ست ... این ظرفِ هلاهل را یک جامِ دگر باقی‌ست
                        دندان به جگر بگذار،ته‌مانده‌ی من مانده ... از مثنویِ بودن یک بیت دهن مانده

                        دنیا کمکم کرده است،
                        از جمع کمم کرده است
                        بی‌حاصل و بی‌مقدار
                        یک صفرِ پس از اعشار
                        یک هیچِ عذاب‌آور
                        آینده‌ی خواب‌آور
                        لیوانِ پُر از خالی
                        دلخوش به خوش‌اقبالی

                        راضی به اگر،شاید
                        هر چیز که پیش آید
                        سرگرمِ سرابی دور
                        در جبرِ جهان مجبور
                        لبخندی اگر پیداست
                        از عقده‌گشایی‌هاست
                        ما هر دو پُر از دردیم
                        صد بار غلط کردیم

                        ما هر دو خطاکاریم
                        سرگیجه‌ی تکراریم
                        من مست و تو دیوانه
                        ما را که بَرَد خانه
                        دلداده و دلگیرم
                        حیف است نمی‌میرم

                        اِی مادرِ دلتنگم، دلبازترین تابوت ... دروازه‌‌ی از ناسوت، تا شَعشعه‌ی لاهوت
                        بعد از تو کسی آمد ... اشکی به میان انداخت
                        آن خانمِ اقیانوس ... کابوس به جان انداخت
                        اِی پیچ و خمِ کارون تا بندِ کمربندت ... آبستنِ از طغیان،الوند و دماوندت

                        جانم به دو دستِ توست،آماده‌ی اعجازم
                        باید من و شعرم را در آب بیاندازم
                        دردی که به دوشم ماند از کوه سبک‌تر نیست
                        این پرده‌ی آخر بود اما غمِ آخر نیست
                        دستانِ دلم بالاست،تسلیمِ دو خط شعرم
                        هر آنچه که بودم هیچ،این‌بار فقط شعرم

                        1.png

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        8
                        • SaghiaS آفلاین
                          SaghiaS آفلاین
                          Saghia
                          دانشجویان مهندسی
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #7464

                          نگاهت مي‌كنم، خاموش
                          و خاموشي زبان دارد.... :)♡

                          -چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ...

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          6
                          • R آفلاین
                            R آفلاین
                            Reyhaneh Moradi
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #7465

                            گفتم: «چگونه می‌کُشی و زنده می‌کنی؟»
                            از یک نگاه کشت و نگاه دگر نکرد!

                            [ امیرخسرو دهلوی ]

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            6
                            • R آفلاین
                              R آفلاین
                              Reyhaneh Moradi
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #7466

                              آری، آن روز چو می رفت کسی
                              داشتم آمدنش را باور
                              من نمی دانستم
                              معنیِ «هرگز» را
                              تو چرا بازنگشتی دیگر؟

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              5
                              • خ آفلاین
                                خ آفلاین
                                خانوم لوبیا
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #7467

                                خَلق رآ گَرچِه وفآ نِیست،ولیکن گُل من...
                                نَه گُمان دآر کِه رَفتی و فرامُوش شُدی!♡

                                [✍ شهریار ]

                                • بەها بە کوڕێکی خوێڕی مەدە کە قەدڕت نازانیت🗿🫴🏻
                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                7
                                • _Mitra__ آفلاین
                                  _Mitra__ آفلاین
                                  _Mitra_
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #7468

                                  تا توانی دفع غم از خاطر غمناک کن
                                  در جهان گریاندن آسانست اشکی پاک کن

                                  گر نسیم فیض خواهی از گلستان وجود
                                  یک سحر چون گل به عشق او گریبان چاک کن

                                  هرکه بار او سبکتر راه او نزدیکتر
                                  بار تن بگذار و سیر انجم و افلاک کن

                                  تا ز باغ خاطرت گل‌های شادی بشکفد
                                  هرچه در دل تخم کین داری به زیر خاک کن

                                  تا شوی فارغ بهار از بازپرس ابلهان
                                  صوم رحمن گیر و چندی در سخن امساک کن

                                  🦋 ملک الشعرای بهار 🦋

                                  میبینم آن شکفتن شادی را (:

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  8
                                  • _Mitra__ آفلاین
                                    _Mitra__ آفلاین
                                    _Mitra_
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #7469

                                    نصیحتی است اگر بشنوی زیان نکنی
                                    که اعتماد بر اوضاع این جهان نکنی

                                    از این وآن نکشی هیچ در جهان آزار
                                    اگرتو نیت آزار این و آن نکنی

                                    ز صد رفیق یکی مهربان فتد، هش دار
                                    که ترک صحبت یاران مهربان نکنی

                                    بود رفیق کهن چون می کهن‌، زنهار
                                    که از رفیق و می تازه سرگران نکنی

                                    ز دیگران چه توقع بود نهفتن راز
                                    ترا که راز خود از دیگران نهان نکنی

                                    میان خلق جهان گم کنی علامت خویش
                                    اگر به خلق نکو خویش را نشان نکنی

                                    غم زمانه نگردد به گرد خاطر تو
                                    گر التفات به نیک و بد زمان نکنی

                                    گر ازدیاد محبانت آرزوست‌، بکوش
                                    که امتحان‌شده را دیگر امتحان نکنی

                                    به دوستان فراوان کجا رسی که تو باز
                                    ادای حق یکی را به سالیان نکنی

                                    اگر به‌دست تو دشمن زپا فتاد ای دوست
                                    مباش غره که خود عمر جاودان نکنی

                                    بجو متاع محبت که گر تمامت عمر
                                    بدین متاع تجارت کنی زیان نکنی

                                    اگر نهی سر رغبت بر آستانهٔ کار
                                    کف نیاز دگر سوی آسمان نکنی

                                    «‌بهار» اگر دلت‌ از غم‌ برشته‌ است‌،‌ خموش
                                    که همچو شمع سر اندر سر زبان نکنی

                                    🦋 ملک الشعرای بهار 🦋

                                    میبینم آن شکفتن شادی را (:

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    3
                                    • _Mitra__ آفلاین
                                      _Mitra__ آفلاین
                                      _Mitra_
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط _Mitra_ انجام شده
                                      #7470

                                      ای کُرات کهکشانها گوی چوگان شما !
                                      آفتاب آسمان ، شمع شبستان شما !

                                      گر نشانی از تو نگرفتست در روز ازل
                                      راه دل را از کجا بشناخت شیطان شما ؟!

                                      یارب آن « خاتم » تو خود دادی بدست اهرمن !
                                      گرچه ننگش ماند عمری بر سلیمان شما

                                      ورنه بی رأی تو آهی از دل کس برنخاست
                                      ای همه ذرات این عالم ثناخوان شما

                                      هر بلایی در طریقت ، سالکان را نعمتیست
                                      ناخدای کشتی نوحست ، طوفان شما

                                      هیچ کس نومید از درگاه لطفت برنگشت
                                      قصّه‌ها در یاد خود دارم ز احسان شما

                                      چون وضو با خون دل کردند خِیل عاشقان
                                      در نماز عشق شد سجاده دامان شما

                                      بعد ازین ، امّید عمر ِ جاودان دارم ز بخت
                                      کآب حیوان یافتم از خاک ایوان شما

                                      شاخهٔ خشکم ولی گر باغبان من تویی
                                      چشم دارم گل کنم در خاکِ بستان شما

                                      « سالک از شوق تو آمد سوی اقلیم وجود
                                      بازگردد یا درآید چیست فرمان شما »

                                      • سالِ 1368
                                        بهرام سالکی ☄

                                      میبینم آن شکفتن شادی را (:

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      7
                                      • SuccinateS آفلاین
                                        SuccinateS آفلاین
                                        Succinate
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #7471

                                        ای با تو پیر گشتن، از هر شباب خوش‌تر...

                                        حسین منزوی

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        6
                                        • _Mitra__ آفلاین
                                          _Mitra__ آفلاین
                                          _Mitra_
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #7472

                                          من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست
                                          تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی

                                          حافظ ✨

                                          میبینم آن شکفتن شادی را (:

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          6
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 372
                                          • 373
                                          • 374
                                          • 375
                                          • 376
                                          • 468
                                          • 469
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع