نوروز 1404

[فااطمه]

mrz در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

سردرد داشته باشی و خوابت نبره...
کلی کار داشته باشی و انجام نداده باشی...
جایی باید بری و نرفتی...
باید به چیزی تبدیل شی ولی نشدی!

تو میتونی هرچیزی که تو ذهنته باشی و میشی
اینو یادت نره

[mrz]

فااطمه
حقیقت اثبات شده
انجام سخت
تحمل زیاد

[M.an]

mrz
داری میگی نشدی !
نگفتی که قرار نیست بشه !
روزگار است شب دارد روز دارد تاریکی داردروشنایی دارد
از یک جایی به بعد میشه ( الهام گرفته از یکی از نوشته های محمود دولت آبادی)

[Cloner]

ناموسا حسش نیس
حس چی؟
خواب

[mrz]

@m-an
میشه درسته قبولش دارم.

[M.an]

mrz
آورین

[mrz]

@m-an
سخته واسه دیگران بهترین مشاور باشی و واسه خودت هیچی!

[Cloner]

یه شیرازی بعد از چند سال
میفهمه که فلجه
ازش میپرسن
چرا ایقدر دیر فهمیدی؟
میگه
ناموسا فکر میکردم حسش نیس :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:

[فااطمه]

mrz در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

@m-an
سخته واسه دیگران بهترین مشاور باشی و واسه خودت هیچی!

اینو شدیدا درک میکنم
بماند که چه چیزها میگذره به تو

[فااطمه]

Cloner در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

یه شیرازی بعد از چند سال
میفهمه که فلجه
ازش میپرسن
چرا ایقدر دیر فهمیدی؟
میگه
ناموسا فکر میکردم حسش نیس :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:

صلوات

[mrz]

راستی یه چیزی
میدونید این ناموسا که هی تکرار میکنیم معنیش چیه؟و اگر بفهمیم چقدر به غیرتمون بر میخوره؟
ناموسا یعنی به ناموس قسم!
آیا ناموس و آبروت رو واسه هرچیز بی ارزشی باید قسم بخوری؟!
یه چیزی بینمون پخش میشه و بدون اینکه متوجه معنی اون باشیم دهن به دهن میچرخونیمش!

[negarin]

Cloner در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

یه شیرازی بعد از چند سال
میفهمه که فلجه
ازش میپرسن
چرا ایقدر دیر فهمیدی؟
میگه
ناموسا فکر میکردم حسش نیس :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:

شما مگه شیرازی نیستید خودتون؟؟ ؟؟
پس چرا به خودتون میخندید؟؟؟

[amiirabbagh]

فک میکردم فقط من بیکارم :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:

[mrz]

Cloner در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

یه شیرازی بعد از چند سال
میفهمه که فلجه
ازش میپرسن
چرا ایقدر دیر فهمیدی؟
میگه
ناموسا فکر میکردم حسش نیس :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:

از حرفم یوقت ناراحت نشید.خواستم معنی واقعیش رو گفته باشم

[negarin]

‌فااطمه
سلام....خوبید؟
امتحاناتون تموم شد؟؟؟

چرا تگ نمیشید؟؟؟

[فااطمه]

negarin در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

‌فااطمه
سلام....خوبید؟
امتحاناتون تموم شد؟؟؟

سلام نگارین جان
بله عزیزم تموم شده امروز آخریش بود

[Dr.Lila]

سلام بچه هات شماهاا ک تا الان بیداری صب چند بیدار میشید؟؟

[یه کنکوری]

شماها چرا بیدارید؟
نیم ساعت پیش بود فک کنم از خواب پریدم، دیگه خوابم نبرد
نماز صبحمون قضا نشه صلوات

[negarin]

فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

negarin در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

‌فااطمه
سلام....خوبید؟
امتحاناتون تموم شد؟؟؟

سلام نگارین جان
بله عزیزم تموم شده امروز آخریش بود

تبریک میگمممممم... شماهم فک کنم شبایِ قبل همش دلت میخواسته بخوابی ولی الآن خوابت نمیبره

[M.an]

کتاب "جای خالی سلوچ" محمود دولت آبادی را ورق می زدم . جایی از کتاب نوشته بود :
"روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند . روز و شب دارد ، روشنی دارد ، تاریکی دارد ، کم دارد ، بیش دارد .
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده، تمام میشود، بهار می آید ".

دیدم گوشه ی همین صفحه نوشته ام : "از یک جایی به بعد ، حال آدم خوب نمی شود"...
حرفم را پس گرفتم ، خط زدم جمله ی خودم را . اصلأ همانی که دولت آبادی گفته ...

از یک جایی به بعد ، آدم آرام می گیرد، بزرگ می شود ، بالغ می شود ،
پای تمام اشتباهاتش می ایستد، سنگینی تصمیمی که گرفته را گردن دیگری نمی اندازد ،
دنبال مقصر نمی گردد ، قبول می کند گذشته اش را ، انکار نمی کند آن را ، نادیده اش نمی گیرد ، حذفش نمی کند ،
اجازه می دهد هرچه هست ، هرچه بوده در همان گذشته بماند ،
حالا باید آینده را بسازد ، از نو ، به نوعی دیگر
یاد می گیرد زندگی یک موهبت است ، غنیمت است ، نعمت است ، قدرش را بداند ...

همه ی اینها را که فهمید یک آرامشی می آید می نشیند توی دلش ، توی روح و روانش .

اینجای زندگی همان جایی است که دولت آبادی گفته اصلا از یک جایی به بعد حال آدم خوب می شود...