Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
uu تا توانی دلی بدست آور دل شکستن هنر نمی باشد
jahad.20 دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟ طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
samane.99 یارب مباد که گدا معتبر شود
uu دلي كز معرفت نور و صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
uu یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش میسپارم به تو از دست حسود چمن
jahad.20 نمی دانم چه می خواهم بگویم زبانم در دهان باز بسته ست
uu تاتوانی می گریز از یار بد یاربد بدتر بود از مار بد
samane.99 تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
jahad.20 در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
uu دردی است غیر مردن کان را دوا نباشد پس من چگونه گویم کاین درد را دواکن
uu در شبي پر ستاره و آرام دختري در عذاب مي ميرد
دختري در عذاب تنهايي غرق در التهاب مي ميرد
jahad.20 نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
samane.99 در نبودت عقربه آخر چرا هی می دود؟ روز ها از زندگی بی تو چرا شب می شود؟
uu دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
دنيا به روي سينه ي من دست رد گذاشت بر هر چه آرزو به دلم بود سد گذاشت
samane.99 مفهوم بیت توانا بود هرکه دانا بود زدانش دل پیر برنا بود
samane.99 تاوان دیدن چشمای زیبایت باختن دل و اسیر شدنم بود
uu دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
jahad.20 وقتی که پرسشی کنی اصحاب درد را چون من شکسته دل ترم اول مرا بپرس
samane.99 ستودن نداند کس او را چو هست ميان بندگي را ببايدت بست