-
@jahad-20 نباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار
فردوسی -
نوشتهشده در ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۱۷:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@jahad-20
دل آن باشد که بهر یار باشد...
ولی یاری که او غمخوار باشد...
#نظامی -
نوشتهشده در ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۱۷:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@سینا-0 روزگاری است دراین کوچه گرفتار توام باخبرباش که درحسرت دیدارتوام
-
نوشتهشده در ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۱۷:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@jahad-20
در دلم هیچ نیاید...
مگر...
اندیشه ی وصلت...
#سعدی جان -
shiimma تو جان نخواهی
جان دهی
هر درد را درمان دهی
مرهم نجویی زخم را
خود زخم را
دارو شوی ...نوشتهشده در ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۱۸:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@jahad-20
یوسف...
...مخور- مرررررسی
- مرررررسی
-
@jahad-20 روزگار است این که گه عزت دهد گه خوار دارد
چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار داردقائم مقام فراهانی
-
@baharnarenj مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من وتوفاصله هاست.... -
@baharnarenj مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من وتوفاصله هاست....negar salehi تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو // تا تو به داد من رسی، من به خدا رسیده ام
-
negar salehi تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو // تا تو به داد من رسی، من به خدا رسیده ام
@baharnarenj ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم -
@baharnarenj ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیمnegar salehi من نوشتم این سخن از بهر دوست
تا بداند این دلم در فکر اوست
-
negar salehi من نوشتم این سخن از بهر دوست
تا بداند این دلم در فکر اوست
@baharnarenj تا نشوی خاک درش در نگشاید به رضا
تا نکشی خار غمش گل ز گلستان نبری -
@baharnarenj تا نشوی خاک درش در نگشاید به رضا
تا نکشی خار غمش گل ز گلستان نبریnegar salehi یارب تو چنان کن که پریشان نشوم
محتاج به بیگانه و خویشان نشوم -
negar salehi یارب تو چنان کن که پریشان نشوم
محتاج به بیگانه و خویشان نشومnegar salehi مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دانم -
negar salehi مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دانمmohammad666666 ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم
-
mohammad666666 ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم
@baharnarenj ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ
صبر کم و بی تابی بسیار و دگر هیچ