-
نوشتهشده در ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ۳:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
و خدایی که نباشد در این نزدیکی
زیر آن کاج بلند
در کنار تخنه سنگ
زیر آن جوی روان
لابه لای لاله های خفته در رویای عشق بیکران
ناگهان باران شود
در دل صحرا روان
گفت و گوی سوسن ورنگین کمان
جملگی غرق در این باران شد
غافل از ابری که
چون بداند رفتی
زغم هجر نگاهِ تو بگریَد باران -
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار بله مولانا هر وقت شعر میسروده میگن که مست میبود و پسرش اشعری که میگفت رو مینوشته
ینی من دارم اشعار یه ادم مست رو می خونم؟؟
بیخیال بابا......نوشتهشده در ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ۴:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@دختر-بهار
فکر کنم مستی عارفانه بوده، نه مستی می و شراب..
میگن مولانا و شمس به حدی از عرفان و سلوک رسیده بودن که گاهی اوقات از خود و دنیای مادی بیرون میشدن -
@دختر-بهار
فکر کنم مستی عارفانه بوده، نه مستی می و شراب..
میگن مولانا و شمس به حدی از عرفان و سلوک رسیده بودن که گاهی اوقات از خود و دنیای مادی بیرون میشدننوشتهشده در ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ۴:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهGole Narges
اره منم منظورم همینه مثل همین مرحوم اقاسی که وقتی میرفت تو فاض دیگه فقط شعر میگفت اونم چه شعرایی در حالی که از عشق به امام مهدی واقعا مست شده بود و اصلا نمیفهمید دورو برش چه خبره -
@دختر-بهار
فکر کنم مستی عارفانه بوده، نه مستی می و شراب..
میگن مولانا و شمس به حدی از عرفان و سلوک رسیده بودن که گاهی اوقات از خود و دنیای مادی بیرون میشدنGole Narges در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار
فکر کنم مستی عارفانه بوده، نه مستی می و شراب..
میگن مولانا و شمس به حدی از عرفان و سلوک رسیده بودن که گاهی اوقات از خود و دنیای مادی بیرون میشدندقیقا منم به خاطر همین خیلی برام جالب بود گفته های ایشونramses kabir
-
نوشتهشده در ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ۴:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خب مشاعره رو شروع کنیم با دوبیتی از باباطاهر
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل/مطیع نفس شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملایک/تو قدر خود نمیدانی چه حاصل -
خب مشاعره رو شروع کنیم با دوبیتی از باباطاهر
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل/مطیع نفس شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملایک/تو قدر خود نمیدانی چه حاصلramses kabir در مشاعره... گفته است:
خب مشاعره رو شروع کنیم با دوبیتی از باباطاهر
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل/مطیع نفس شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملایک/تو قدر خود نمیدانی چه حاصللاله دیدم روی زیبای توام امد به یاد
شعله دیدم سرکشی های توام امد به یاد -
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
خب مشاعره رو شروع کنیم با دوبیتی از باباطاهر
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل/مطیع نفس شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملایک/تو قدر خود نمیدانی چه حاصللاله دیدم روی زیبای توام امد به یاد
شعله دیدم سرکشی های توام امد به یادنوشتهشده در ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ۴:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@دختر-بهار
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟ طوطی صفتی طاقت اسرار نداری -
@دختر-بهار
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟ طوطی صفتی طاقت اسرار نداریramses kabir در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟ طوطی صفتی طاقت اسرار ندارییوسف فروختن به زر ناب هم خطاست
نفرین به من اگر تورا به زر ناب دهم
-
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟ طوطی صفتی طاقت اسرار ندارییوسف فروختن به زر ناب هم خطاست
نفرین به من اگر تورا به زر ناب دهم
نوشتهشده در ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ۴:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@دختر-بهار
ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم -
@دختر-بهار
ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیمramses kabir در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار
ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیممن و عشق و دل دیوانه بساطی داریم
عقل هی فلسفه میبافد و ما میخندیم -
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار
ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیممن و عشق و دل دیوانه بساطی داریم
عقل هی فلسفه میبافد و ما میخندیمنوشتهشده در ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ۴:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@دختر-بهار
مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما
به تمنای تو در حسرت رستاخیزیم -
@دختر-بهار
مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما
به تمنای تو در حسرت رستاخیزیمramses kabir در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار
مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما
به تمنای تو در حسرت رستاخیزیممژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد ،
نیت خیر مگردان که مبارک فالیست ...
#حافظ -
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار
مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما
به تمنای تو در حسرت رستاخیزیممژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد ،
نیت خیر مگردان که مبارک فالیست ...
#حافظنوشتهشده در ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ۵:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@دختر-بهار
ا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم -
@دختر-بهار
ا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادمramses kabir در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار
ا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادممن بی مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم -
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار
ا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادممن بی مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشمنوشتهشده در ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ۵:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@دختر-بهار
ما ز بالاییم و بالا می رویم ما ز دریاییم و دریا می رویم -
@دختر-بهار
ما ز بالاییم و بالا می رویم ما ز دریاییم و دریا می رویمramses kabir من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شهد شکر هیچ مگو
-
@دختر-بهار
ما ز بالاییم و بالا می رویم ما ز دریاییم و دریا می رویمramses kabir در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار
ما ز بالاییم و بالا می رویم ما ز دریاییم و دریا می رویمما به آن گل از وفای خویشتن دل بسته ایم
ورنه این صحرا تهی از لالهٔ سیراب نیست -
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار
ما ز بالاییم و بالا می رویم ما ز دریاییم و دریا می رویمما به آن گل از وفای خویشتن دل بسته ایم
ورنه این صحرا تهی از لالهٔ سیراب نیست -
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار
ما ز بالاییم و بالا می رویم ما ز دریاییم و دریا می رویمما به آن گل از وفای خویشتن دل بسته ایم
ورنه این صحرا تهی از لالهٔ سیراب نیستنوشتهشده در ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ۵:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@دختر-بهار
تو بیا و نظری کن به دل خسته ی من
بگشا قفل در این دل در بسته ی من
#رامسس کبیر -
@دختر-بهار
تو بیا و نظری کن به دل خسته ی من
بگشا قفل در این دل در بسته ی من
#رامسس کبیرramses kabir در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار
تو بیا و نظری کن به دل خسته ی من
بگشا قفل در این دل در بسته ی من
#رامسس کبیرنمي توان به تو شرح بلاي هجران کرد فتاده ام به بلايي که شرح نتوان کرد