-
@خانوم-وكيل
من در آغوش تو از خود متولد شده ام...
روزه بر مؤمنِ دور از وطنش واجب نیست...آرش مهدی پور
-
shiimma
ترسم ک ب مقصد نرسی اعرابی
این ره ک تو میروی ب ترکستان است.
آرایه خاصی نداره فقط چون مصرا دوم امروزه ضرب المثل شده آرایه مثل داریمmy name تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
-
zahra2245
هر گه که دل به عشق دهي خوش دمي بود
در کار خير حاجت هيچ استخاره نيست
.
دم مجاز از لحظه و زمانه
بیت دوم چون امروزه ضرب المثل شده آرایه مثل دارهmy name ترسم اي مرگ نیايي تو و من پير شوم آنقدر زنده بمانم كه ز جان سير شوم
-
دانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۷:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در دایره وجود موجود علیست / اندر دو جهان مقصد و مقصود علیست
گر خانه اعتقاد ویران نشدی / من فاش بگفتمی که معبود علیست
مولانا -
تا چند بسته ماندن در دام خود فریبی با غیر اشنایی با اشنا غریبی
-
در دایره وجود موجود علیست / اندر دو جهان مقصد و مقصود علیست
گر خانه اعتقاد ویران نشدی / من فاش بگفتمی که معبود علیست
مولانانوشتهشده در ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۷:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمحمدامین علی پناهی
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریستراه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش
-
محمدامین علی پناهی
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریستراه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش
دانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۷:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهBio شنیدم که در وقت نزع روان / به هرمز چنین گفت نو شیروان
که خاطر نگهدار درویش باش / نه در بند آسایش خویش باش
نیاساید اندر دریا تو کس / چو آسایش خویش جویی و بس
برو پاس درویش محتاج دار / که شاه از رعیت بود تاجدار
بوستان سعدی باب اول -
Bio شنیدم که در وقت نزع روان / به هرمز چنین گفت نو شیروان
که خاطر نگهدار درویش باش / نه در بند آسایش خویش باش
نیاساید اندر دریا تو کس / چو آسایش خویش جویی و بس
برو پاس درویش محتاج دار / که شاه از رعیت بود تاجدار
بوستان سعدی باب اولمحمدامین علی پناهی راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست انجا جز انکه جان بسپارند چاره نیست
-
محمدامین علی پناهی راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست انجا جز انکه جان بسپارند چاره نیست
دانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۷:۵۳ آخرین ویرایش توسط محمدامین علی پناهی انجام شدهzahra2245 توانا که او نازنین پرورد / بالوان نعمت چنین پرورد
بجان گفت باید نفس بر نفس / که شکرش نه کار زبان است و بس
بوستان سعدی -
ساقیا امدن عید مبارک بادت وان مواعید که کردی نرود از یادت
دیوان حافظ -
دانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۷:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
zahra2245 توهم طفل راهی بسعی ای فقیر / برو دامن راه دانان بگیر
-
zahra2245 توهم طفل راهی بسعی ای فقیر / برو دامن راه دانان بگیر
محمدامین علی پناهی رفیقی بایدم همدم، به شادی یار و در غم هم وزین خویشان نامحرم مرا بیگانگی باید
-
دلا بسوز که سوز تو کار ها بکند دعای نیمه شبی رفع صد بلا بکند
-
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟ طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
-
zahra2245 البته بد برداشت نشه فقط شعره
-
zahra2245
یا رب آن نوگول خندان ک سپردی ب منش
میسپارم ب تو از دست حسود چمنش...!
.
نوگول خندان استعاره از معشوق شاعره
حسود چمن هم حس میکتم استعاره داره ولی دقیق نمیدونم از چی