-
@محمد-رضا-38 دلدار که گفتا به توام دل نگران است/گو میرسم اینک به سلامت نگران باش
@Mohsen-M-T شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت -
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@محمد-رضا-38
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را
چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را -
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@golenarges_81 آن زلف مشک بار بر آن روی چون بهار/گر کوته است کوتهی از وی عجب مدار
حسن تعلیل -
@golenarges_81 آن زلف مشک بار بر آن روی چون بهار/گر کوته است کوتهی از وی عجب مدار
حسن تعلیل@Mohsen-M-T رموز مستی و رندی ز من بشنو نه از واعظ
که با جام و قدح هر دم ندیم ماه و پروینم -
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۳:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@محمد-رضا-38 مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد/نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
-
@محمد-رضا-38 مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد/نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۳:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-M-T
در میخانه که باز است چرا حافظ گفت
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ؟.. -
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۳:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@golenarges_81 در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
نمی دونم والله -
@golenarges_81 در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
نمی دونم واللهنوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۳:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-M-T
دیریست زهجر روی مهش , خوابم نمیبرد
حیران میان سیلم و آبم نمیبرد.. -
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۳:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@golenarges_81 در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد/حالتی رفت که محراب به فریاد آمد....
که آقا حواست کجاست!؟ -
@golenarges_81 در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد/حالتی رفت که محراب به فریاد آمد....
که آقا حواست کجاست!؟نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۳:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-M-T
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر
-
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۳:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@golenarges_81 روزها فکر من این است و همه شب سخنم/که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
واقعا چراشو خودمم نمی دونم؟! -
@golenarges_81 روزها فکر من این است و همه شب سخنم/که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
واقعا چراشو خودمم نمی دونم؟!نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۳:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-M-T
میوه ی پُخته محال است...نیفتد بر خاک !
هر که دل بسته به این دارِ فَنا
نیم رس است !
#صائب تبریزی
-
@Mohsen-M-T
میوه ی پُخته محال است...نیفتد بر خاک !
هر که دل بسته به این دارِ فَنا
نیم رس است !
#صائب تبریزی
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۳:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@golenarges_81 ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز/تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود
-
ramses kabir من عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاهنوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۴:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهshakoreh
هر بار ز ساغر دل من توبه به سر داد
ای دل تو بدیدم ز دلم توبه ندیدم
حاج رامسس -
shakoreh
هر بار ز ساغر دل من توبه به سر داد
ای دل تو بدیدم ز دلم توبه ندیدم
حاج رامسسنوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۸:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir منِ دیوانه چو زلف تو رها می کردم/ هیچ لایق ترم از حلقه ی زنجیر نبود
-
ramses kabir منِ دیوانه چو زلف تو رها می کردم/ هیچ لایق ترم از حلقه ی زنجیر نبود
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۹:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-M-T دوست دارم گل شوم من تا تو پروانه شوی
تا تو دور من بگردی هر دو فرزانه شویم -
@Mohsen-M-T دوست دارم گل شوم من تا تو پروانه شوی
تا تو دور من بگردی هر دو فرزانه شویمنوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۰:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir
یادایام جوانی جگرم خون می کرد
خوب شد پیر شدم کم کم و نسیان آمدایرج میرزا
-
ramses kabir
یادایام جوانی جگرم خون می کرد
خوب شد پیر شدم کم کم و نسیان آمدایرج میرزا
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۰:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@golenarges_81 دوش می آمد و رخساره برافروخته بود/تاکجا باز دل غمزده ای سوخته بود
-
@golenarges_81 دوش می آمد و رخساره برافروخته بود/تاکجا باز دل غمزده ای سوخته بود
نوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۱:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-M-T داني ز چه غنچه خون كند چهره ز شرم؟
زان روي كه كار او گل انداختن است -
ramses kabir
یادایام جوانی جگرم خون می کرد
خوب شد پیر شدم کم کم و نسیان آمدایرج میرزا
نوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۱:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@golenarges_81
دوش دیدم که ملاعک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند
حافظ(دانش آموخته در مکتب رامسس کبیر)