-
نوشتهشده در ۳۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۴:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-66 یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید
-
نوشتهشده در ۳۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۴:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Mr-MILAD دوش از درم امد ان مه لاله نقاب سیرش نه بدیدم و روان شد به شتاب
-
@Mr-MILAD دوش از درم امد ان مه لاله نقاب سیرش نه بدیدم و روان شد به شتاب
نوشتهشده در ۳۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۴:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمریم عباسپور باز این چه شورش است که در خلق ادم است
باز این چه نوحه وچه عذاب و چه ماتم است -
مریم عباسپور باز این چه شورش است که در خلق ادم است
باز این چه نوحه وچه عذاب و چه ماتم استنوشتهشده در ۳۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۴:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sara-66 تو را از کنگره عرش می زنند صفیر ندانمت که در این دامگه چه افتادست
-
@sara-66 تو را از کنگره عرش می زنند صفیر ندانمت که در این دامگه چه افتادست
نوشتهشده در ۳۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۴:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمریم عباسپور تجلی گه خود کرد خدا دیده ی ما را
در ایــن دیـده در آیید و ببینید خدا را -
مریم عباسپور تجلی گه خود کرد خدا دیده ی ما را
در ایــن دیـده در آیید و ببینید خدا رانوشتهشده در ۳۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۱۳ آخرین ویرایش توسط مریم عباسپور انجام شده@sara-66 ارزویم همه این است که بینم رویت جان شیرین بسپارم به خم ابرویت
-
@sara-66 ارزویم همه این است که بینم رویت جان شیرین بسپارم به خم ابرویت
نوشتهشده در ۳۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمریم عباسپور تـا چند عمــــر در هــــوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود -
نوشتهشده در ۳۰ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند -
نوشتهشده در ۳۰ آذر ۱۳۹۷، ۲۱:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در این دریا چه می جویند ماهی های سرگردان؟
مرا آزاد میخواهی؟ به تُنگ خویش برگردان -
نوشتهشده در ۱ دی ۱۳۹۷، ۱۱:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
dlrm نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
-
نوشتهشده در ۱ دی ۱۳۹۷، ۱۱:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ما را که درد عشق و بلای خمار کشت
یا وصل دوست یا می صافی دوا کند -
نوشتهشده در ۱ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحی می ناب و سفینه غزل است -
نوشتهشده در ۱ دی ۱۳۹۷، ۱۴:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چهها رفت -
نوشتهشده در ۱ دی ۱۳۹۷، ۱۹:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-66
تا بر دلش از غصه غباری ننشیند
ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش -
نوشتهشده در ۱ دی ۱۳۹۷، ۱۹:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-66
یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل و نسرین من است -
نوشتهشده در ۱ دی ۱۳۹۷، ۱۹:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-66
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند -
نوشتهشده در ۲ دی ۱۳۹۷، ۶:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
صوفی
دارد تمام عشق من از دست می رود
انگيزه های زيستن از دست می رود