-
@jahad-20 ای یوسف خوشنام ما
خوش میروی بر بام ما
ای در شکسته جام ما
ای دربریده دام مانوشتهشده در ۲۳ مرداد ۱۳۹۹، ۱۷:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهnegar salehi آینه گر نقش تو بنمود راست
خودشکن آینه شکستن خطاست -
negar salehi آینه گر نقش تو بنمود راست
خودشکن آینه شکستن خطاست@jahad-20 · تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد.
وجود نازکت آزرده گزند مباد -
نوشتهشده در ۲۳ مرداد ۱۳۹۹، ۱۹:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@jahad-20 در " مشاعره " گفته است:
N در دايره قسمت ما نقطه ي تسليميم
لطف آنچه تو انديشي حكم آنچه تو فرماييیا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت
-
نوشتهشده در ۲۳ مرداد ۱۳۹۹، ۱۹:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هر سکه که دادند
دوتا سکه گرفتند
گفتند که این بهره بانکیست
ربا نیست -
Mo B ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
-
نوشتهشده در ۲۳ مرداد ۱۳۹۹، ۲۳:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ftm-dh در " مشاعره " گفته است:
Mo B ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
آه از عشق و غم زیبایش؛ آتش آتش همه دریایش!
عاشق ماند و دل تنهایش -
@ftm-dh در " مشاعره " گفته است:
Mo B ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
آه از عشق و غم زیبایش؛ آتش آتش همه دریایش!
عاشق ماند و دل تنهایشMo B شده دردی به دلت ریشه کندآب شوی؟
همه شب با غم دلتنگی خودخواب شوی؟ -
Mo B شده دردی به دلت ریشه کندآب شوی؟
همه شب با غم دلتنگی خودخواب شوی؟negar salehi
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست -
negar salehi
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیستN توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!! -
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!نوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
-
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودم -
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمنوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیم -
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمMo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
-
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
نوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحال -
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحالنوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال -
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحالMo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
-
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
نوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۰۲ آخرین ویرایش توسط Mo B انجام شده@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر ضد عفونی باید کرد -
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر ضد عفونی باید کردMo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر باید ضد عفونی کرددیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد -
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر ضد عفونی باید کردنوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر ضد عفونی باید کردلطفا یاد بگیرین ابیات رو مسخره نکنید ...