-
Airan Aihan دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن
چون خمشان بی گنه روی بر آسمان مکننوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۹، ۲۰:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-Taheri-0
نیست ممکن که دل ما ز وفا برگرددما همانیم اگر یار همان است که بود
-
@Mohsen-Taheri-0
نیست ممکن که دل ما ز وفا برگرددما همانیم اگر یار همان است که بود
نوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۹، ۲۰:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAiran Aihan دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم -
Airan Aihan دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنمنوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۹، ۲۰:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-Taheri-0
میساخت چو صبح لاله گون رنگ هوا
با توبهٔ من داشت نمک جنگ هوا
هر لکهٔ ابرم چو عزائم خوانی
در شیشه پری کرد ز نیرنگ هوا -
@Mohsen-Taheri-0
میساخت چو صبح لاله گون رنگ هوا
با توبهٔ من داشت نمک جنگ هوا
هر لکهٔ ابرم چو عزائم خوانی
در شیشه پری کرد ز نیرنگ هوانوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۹، ۲۰:۳۱ آخرین ویرایش توسط MohsenTaheri انجام شدهAiran Aihan آفرین بر زبان شیرینت
کاین همه شور در جهان انداخت -
Airan Aihan آفرین بر زبان شیرینت
کاین همه شور در جهان انداختنوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۹، ۲۰:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-Taheri-0
تسبیح ملک را و صفا رضوان را
دوزخ بد را بهشت مر نیکان را -
@Mohsen-Taheri-0
تسبیح ملک را و صفا رضوان را
دوزخ بد را بهشت مر نیکان رانوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۹، ۲۰:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAiran Aihan آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم -
Airan Aihan آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایمنوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۹، ۲۰:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-Taheri-0
ما کسی را نشناسیم که غم نشناسد
هست بیگانه مرا آن که الم نشناسد
یا رب آن کس که کند تهمت شادی بر من
تا ابد کام دلش لذت غم نشناسد -
@Mohsen-Taheri-0
ما کسی را نشناسیم که غم نشناسد
هست بیگانه مرا آن که الم نشناسد
یا رب آن کس که کند تهمت شادی بر من
تا ابد کام دلش لذت غم نشناسدنوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۹، ۲۰:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAiran Aihan دور به آخر رسید و عمر به پایان
شوق تو ساکن نگشت و مهر تو زایل -
Airan Aihan دور به آخر رسید و عمر به پایان
شوق تو ساکن نگشت و مهر تو زایلنوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۹، ۲۰:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-Taheri-0
لب فرو بسته ام از ناله و فریاد، ولیدل ماتمزده، در سینه من نوحه گر است
-
@Mohsen-Taheri-0
لب فرو بسته ام از ناله و فریاد، ولیدل ماتمزده، در سینه من نوحه گر است
نوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۹، ۲۰:۳۷ آخرین ویرایش توسط MohsenTaheri انجام شدهAiran Aihan تو به آرام دل خویش رسیدی سعدی
می خور و غم مخور از شُنعت بیگانه و خویش -
Airan Aihan تو به آرام دل خویش رسیدی سعدی
می خور و غم مخور از شُنعت بیگانه و خویشنوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۹، ۲۰:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-Taheri-0
شمع از سر خود گذشت و آزاد بسوخت
بر آتش غم خندهزنان شاد بسوخت
من بندهٔ شمعم، که ز بهر دل خلق
ببرید ز شیرین و چو فرهاد بسوخت
-
@Mohsen-Taheri-0
شمع از سر خود گذشت و آزاد بسوخت
بر آتش غم خندهزنان شاد بسوخت
من بندهٔ شمعم، که ز بهر دل خلق
ببرید ز شیرین و چو فرهاد بسوخت
نوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۹، ۲۰:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAiran Aihan تا کی ای آتش سودا به سرم برخیزی
تا کی ای ناله ی زار از جگرم برخیزی -
Airan Aihan تا کی ای آتش سودا به سرم برخیزی
تا کی ای ناله ی زار از جگرم برخیزینوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۹، ۲۰:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-Taheri-0
یا گل نورسته شو، یا بلبل شوریده باش
یا چراغ خانه، یا آتش به جان پروانه باش -
@Mohsen-Taheri-0
یا گل نورسته شو، یا بلبل شوریده باش
یا چراغ خانه، یا آتش به جان پروانه باشنوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۹، ۲۰:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAiran Aihan شهره ی شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکُنی فرهادم
شب تون خوش -
Airan Aihan شهره ی شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکُنی فرهادم
شب تون خوشنوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۹، ۲۰:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-Taheri-0
ما زنده به آنیم که آرام نگیریمموجیم که آسودگی ما عدم ماست
-
@Mohsen-Taheri-0
ما زنده به آنیم که آرام نگیریمموجیم که آسودگی ما عدم ماست
Airan Aihan تا تونگاه میکنی کار من آه کردن است
ای بفدی چشم تو این چه نگاه کردن است -
Airan Aihan تا تونگاه میکنی کار من آه کردن است
ای بفدی چشم تو این چه نگاه کردن استنوشتهشده در ۸ مهر ۱۳۹۹، ۱۵:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmrrf
تا درون آمد غمش از سینه بیرون شد نفس
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را -
mrrf
تا درون آمد غمش از سینه بیرون شد نفس
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه رانوشتهشده در ۸ مهر ۱۳۹۹، ۱۵:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAiran Aihan ای که به هنگام درد راحت جانی مرا
وی که به تلخی فقر گنج روانی مرا -
Airan Aihan ای که به هنگام درد راحت جانی مرا
وی که به تلخی فقر گنج روانی مراMahdyer Mahdavi آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد -
Mahdyer Mahdavi آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کردنوشتهشده در ۸ مهر ۱۳۹۹، ۱۶:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmrrf دانی که چرا سر نهان با تو نگویم طوطی صفتی طاقت اسرار نداری