-
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخورروح پدرم شاد که میگفت به استاد
فرزند مرا هیچ نیاموز به جز عشق:)نوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker
قاصدک!
شعر مرا از بر کن برو آن گوشه ی باغ
سمت آن نرگس مست و بخوان در گوشش
و بگو باور کن.. -
@miss-joker
قاصدک!
شعر مرا از بر کن برو آن گوشه ی باغ
سمت آن نرگس مست و بخوان در گوشش
و بگو باور کن..نوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
قاصدک!
شعر مرا از بر کن برو آن گوشه ی باغ
سمت آن نرگس مست و بخوان در گوشش
و بگو باور کن..نیست شیرینی که تا مانَد ز ما افسانه ای
وَر نِه در عشق و جُنون استاد فرهادیم ما -
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
قاصدک!
شعر مرا از بر کن برو آن گوشه ی باغ
سمت آن نرگس مست و بخوان در گوشش
و بگو باور کن..نیست شیرینی که تا مانَد ز ما افسانه ای
وَر نِه در عشق و جُنون استاد فرهادیم مانوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker
آدمیزاد اگر بی ادب است آدم نیست
فرق در بین بنی آدم و حیوان ادب است -
@miss-joker
آدمیزاد اگر بی ادب است آدم نیست
فرق در بین بنی آدم و حیوان ادب استنوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
آدمیزاد اگر بی ادب است آدم نیست
فرق در بین بنی آدم و حیوان ادب استتا توان داری ز حالِ ناتوانان یاد کُن
خاطرِ افسردگان را با محبت شاد کن -
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
آدمیزاد اگر بی ادب است آدم نیست
فرق در بین بنی آدم و حیوان ادب استتا توان داری ز حالِ ناتوانان یاد کُن
خاطرِ افسردگان را با محبت شاد کننوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker
نمی دانم چه می خواهم بگویمزبانم در دهان باز بسته ست
-
@miss-joker
نمی دانم چه می خواهم بگویمزبانم در دهان باز بسته ست
نوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
نمی دانم چه می خواهم بگویمزبانم در دهان باز بسته ست
تو را گُم میکنم هر روزُ پیدا میکنم هر شب
و این سان خواب ها را با تو زیبا میکُنم هر شب... -
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
نمی دانم چه می خواهم بگویمزبانم در دهان باز بسته ست
تو را گُم میکنم هر روزُ پیدا میکنم هر شب
و این سان خواب ها را با تو زیبا میکُنم هر شب...نوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker
بی تو یک ثانیه تکرار شدن حال بدی است
خاطرت جمع نبودی که چنین سال بدی است -
@miss-joker
بی تو یک ثانیه تکرار شدن حال بدی است
خاطرت جمع نبودی که چنین سال بدی استنوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
بی تو یک ثانیه تکرار شدن حال بدی است
خاطرت جمع نبودی که چنین سال بدی استتا تو حریف من شوی ای مَهِ دلسِتانِ من
همچو چراغ میجهَد نورِ دل از دهانِ من -
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
بی تو یک ثانیه تکرار شدن حال بدی است
خاطرت جمع نبودی که چنین سال بدی استتا تو حریف من شوی ای مَهِ دلسِتانِ من
همچو چراغ میجهَد نورِ دل از دهانِ مننوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۲۲ آخرین ویرایش توسط _Biliifti_ انجام شده@miss-joker
نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سرودمکه به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیایی
-
@miss-joker
نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سرودمکه به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیایی
نوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سرودمکه به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیایی
یادم نمیکنی و ز یادم نمیروی
یادت بخیر یارِ فراموش کارِ من:) -
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سرودمکه به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیایی
یادم نمیکنی و ز یادم نمیروی
یادت بخیر یارِ فراموش کارِ من:)نوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker
نه دل بسته به این دنیای فانی
نه غمناک است از بهر زندگانی -
@miss-joker
نه دل بسته به این دنیای فانی
نه غمناک است از بهر زندگانینوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
نه دل بسته به این دنیای فانی
نه غمناک است از بهر زندگانییا قهر کن یا که لطف بکن هرچه میکنی
داده است امتحانِ وفا بارها دلم -
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
نه دل بسته به این دنیای فانی
نه غمناک است از بهر زندگانییا قهر کن یا که لطف بکن هرچه میکنی
داده است امتحانِ وفا بارها دلمنوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker
من چشم ازو چگونه توانم نگاه داشت کاول نظر به دیدن او دیده وَر شدم -
@miss-joker
من چشم ازو چگونه توانم نگاه داشت کاول نظر به دیدن او دیده وَر شدمنوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
من چشم ازو چگونه توانم نگاه داشت کاول نظر به دیدن او دیده وَر شدممیرود عمر گران مایه و ما غافل از او
وه که جُز محنت و اندوه نشد حاصل از او -
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
من چشم ازو چگونه توانم نگاه داشت کاول نظر به دیدن او دیده وَر شدممیرود عمر گران مایه و ما غافل از او
وه که جُز محنت و اندوه نشد حاصل از اونوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker
و دلم غصه به یادت می شود یار بیا -
@miss-joker
و دلم غصه به یادت می شود یار بیانوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
و دلم غصه به یادت می شود یار بیاای که از کوچه معشوقه ما میگذری
در حذر باش که سر میشکند دیوارش -
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
و دلم غصه به یادت می شود یار بیاای که از کوچه معشوقه ما میگذری
در حذر باش که سر میشکند دیوارشنوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker
شیرین سخنی در دل ما میخندد
بر خسرو شیرین سخنی میبندد -
@miss-joker
شیرین سخنی در دل ما میخندد
بر خسرو شیرین سخنی میبنددنوشتهشده در ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۷:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
-
@narjes-hashemi درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
نوشتهشده در ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۹:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmatin shirinkam
دل دیوانه که خود را به سر زلف تو بستستکس بر او دست نیابد که سر زلف تو بستست
-
matin shirinkam
دل دیوانه که خود را به سر زلف تو بستستکس بر او دست نیابد که سر زلف تو بستست
نوشتهشده در ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۹:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهpouya hosein pour توانا بود هرکه دانا بود ز دانش دل پیش برنا بود