-
maryam111
تا دل مرد خدا نامد بدرد
هیچ قومی را خدا رسوا مکردنوشتهشده در ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهamir ahmadi
دل بردی و تن زدی همین بود
من باتو بسی شمار دارم
سعدی -
@narjes-hashemi
(کرونا گرفتند)
در میخانه نبد بسته ولی حرمت می
آنچنان بود که آنها در میخانه زدندنوشتهشده در ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهamir ahmadi
دیوانه میکند دل صاحب تمیز راهر گه که التفات پری وار میکند
-
amir ahmadi
یا ک خاکی به سر آیینه بکر کنیدیا از اینجا به غبار سخنم فکر کنید
نوشتهشده در ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@سجاد-ذوالفقاری
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا -
maryam111
تا دل مرد خدا نامد بدرد
هیچ قومی را خدا رسوا مکردamir ahmadi دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟
طوطی سفتی طاقت اسرار نداری
پ.ن:بسیار به جا و مخاطب دار -
amir ahmadi
دل بردی و تن زدی همین بود
من باتو بسی شمار دارم
سعدینوشتهشده در ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi
می زدم و لولم
شادم و شنگولم
حال خوشیییی دارم
مستم و شنگولم -
amir ahmadi دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟
طوطی سفتی طاقت اسرار نداری
پ.ن:بسیار به جا و مخاطب دار -
@narjes-hashemi
می زدم و لولم
شادم و شنگولم
حال خوشیییی دارم
مستم و شنگولمنوشتهشده در ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهamir ahmadi در " مشاعره " گفته است:
@narjes-hashemi
می زدم و لولم
شادم و شنگولم
حال خوشیییی دارم
مستم و شنگولم -
amir ahmadi
دیوانه میکند دل صاحب تمیز راهر گه که التفات پری وار میکند
نوشتهشده در ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@سجاد-ذوالفقاری
دیشب تو را خوب تشبیه ماه کردم
تو بهتر از ماهی من اشتباه کردم -
@narjes-hashemi
می زدم و لولم
شادم و شنگولم
حال خوشیییی دارم
مستم و شنگولمنوشتهشده در ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهamir ahmadi
من نمیدانم ک تو بحر چه داری این چنین؟
یا برو یا که بمان -
@سجاد-ذوالفقاری
دیشب تو را خوب تشبیه ماه کردم
تو بهتر از ماهی من اشتباه کردمنوشتهشده در ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهamir ahmadi
من ره نمیبرم مگر آن جا که کوی دوستمن سر نمینهم مگر آن جا که پای یار
-
amir ahmadi دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟
طوطی سفتی طاقت اسرار نداری
پ.ن:بسیار به جا و مخاطب دارنوشتهشده در ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmaryam111
یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند در این عهد خریدار ندارد -
amir ahmadi
من ره نمیبرم مگر آن جا که کوی دوستمن سر نمینهم مگر آن جا که پای یار
@سجاد-ذوالفقاری روح من نیز به دنبال تو گیرد پرواز
دگر از صحبت این دلشده دیر آمده است -
نوشتهشده در ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
maryam111
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟ -
amir ahmadi
من نمیدانم ک تو بحر چه داری این چنین؟
یا برو یا که بماننوشتهشده در ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi
نمی دانم نمی دانم نمی دانم
تو میدانی تو میدانی تو میدانی -
amir ahmadi
من ره نمیبرم مگر آن جا که کوی دوستمن سر نمینهم مگر آن جا که پای یار
نوشتهشده در ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@سجاد-ذوالفقاری
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
وندر طلب طعمه پر و بال بیاراست -
@narjes-hashemi
نمی دانم نمی دانم نمی دانم
تو میدانی تو میدانی تو میدانینوشتهشده در ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهamir ahmadi
یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا -
amir ahmadi
یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا@narjes-hashemi الا یا ایها الساقی ادرکاسا وناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها -
amir ahmadi
یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرانوشتهشده در ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حل معما نه تو خوانی و نه من -
@narjes-hashemi الا یا ایها الساقی ادرکاسا وناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل هانوشتهشده در ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۲۰:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmaryam111
از وفاها هرچه بتوان می کنم
وز جفاها هرچه نتوان می کند
داغون کرد -
@narjes-hashemi
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حل معما نه تو خوانی و نه منamir ahmadi ناله ام در سینه ماند و استخوانم در گلو
تا خروش خفته را از دل برارم چاه کو؟