-
مپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهایی
شب هجرم چه میپرسی که روز وصل حیرانم -
نوشتهشده در ۱۴ بهمن ۱۳۹۷، ۱۷:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@shiima
دلاراما
چنین زیبا چرایی
چنین چُست و چنین رعنا چرایی؟:)) -
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبرو با یاروفادار چه کرد -
@amir19 دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
گرچه دربانی میخانه فراوان کردم -
نوشتهشده در ۱۴ بهمن ۱۳۹۷، ۱۷:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟
ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد -
@shiima
درازنای شب از چشم دردمندان پرس
تو قدر آب چه دانی که بر لب جویی -
نوشتهشده در ۱۴ بهمن ۱۳۹۷، ۱۸:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 یاس و مریم می گذارم ،
توی گلدانی که نیست... -
@shiima تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای بفدای چشم تو این چه نگاه کردن است -
نوشتهشده در ۱۴ بهمن ۱۳۹۷، ۱۸:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@amir19 تا که آمد رخ زیبات به چشم خسرو
بر گل و لاله کنون میل نظر نیست مرا -
@shiima او صبر خواهد از من بختی که من ندارم
من وصل خواهم از او قصدی که او ندارد -
نوشتهشده در ۱۴ بهمن ۱۳۹۷، ۱۸:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@amir19 دانم که نخواهم یافت از دلبر خود بویی
تا من ز وجود خود بیزار نخواهم شد -
@amir19 دانم که نخواهم یافت از دلبر خود بویی
تا من ز وجود خود بیزار نخواهم شدmissgoli016 درشتی کند با غریبان کسی
که نابوده باشد به غربت بسی -
missgoli016 درشتی کند با غریبان کسی
که نابوده باشد به غربت بسی@saraa-66 یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند -
@amir19 درونها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوت نشینی -
@saraa-66 یار من خسرو خوبان و لبش شیرین است
خبرش نیست که فرهاد وی این مسکین است -
@amir19 تا میتوانی آتش دلها خموش کن
مگذار بر فلک برود دود آه را -
@saraa-66 از خدا جوييم توفيق ادب
بي ادب محروم ماند از لطف رب -
@amir19 بستری از درد و هذیان
تا ضیافت تا عیادت
اولین بار اولین بار
آخرین فرصت ما بود -
@saraa-66 دارد تمام عشق من از دست می رود
انگيزه های زيستن از دست می رود