هرچی تودلته بریز بیرون۶

[پرستو بابایی]

یه تیکه بودی از تنم بهش چجوری گند زدن
ببین برعکس تو منو به گذشته زوری بستنم

[پرستو بابایی]

قبلنا با اراده تر بودم میومد اسمت
نمیزدم تنها از خونه بیرون از حرصت

[پرستو بابایی]

بودی معروف ترین عشق میون قصه ها
چقد گفتم دیگه نمیاد دیوونه مثلت

[پرستو بابایی]

قبلنا عکسامون بود همه به دیوارا
هیچ جا ندیدم اون خنده ی زیبارو

[Zahra.tg]

0-0ftm خوبم منم مرسی
چه خبر
اره امروز روز اول بود

[پرستو بابایی]

نمیشنید شکستن بغضمو کسی
اشکامو ندیدن تو جمع رفیقامون

[پرستو بابایی]

قبلنا با تو چقد آرزوهام فرق داشت
از اولی تا آخریش بودی تو همراش

[پرستو بابایی]

کنار هم بودیم یه دنیا نبود حریفمون
قسم میخوردن عشقمونو کل شهر پاش

[jahad_121]

هوففف

[پرستو بابایی]

الانم که تنها بغض قلب منی
منتظرم که یه موقع زنگ بزنی

[پرستو بابایی]

حیف که نشد تو هم بفهمی نقطه ضعف منی

[jahad_121]

برام دعا کنید

[jahad_121]

حالا
نمی تونم
ازش بیام بیرونم
طرف هم آنلاین ه منم تا به نتیجه نرسم نمیشه

[هویججج]

jahad_121
چشم

[مِهردُخت]

jahad_121 چیکار کردی

[jahad_121]

@Sally
مرسیییی

[jahad_121]

مِهردُخت

یکی از اقوام دورمون
خب
شیمی خونده.
خودشم استاد دانشگاه ه
بعد
منه
عجولللل
مجنون که میگن منم
شیمی دیونم کرد
هیچی طاقت نیاوردم
هنوز برنامه کلاسی م نیومده
رفتم خودم معرفی کردم بهشون
گفتم چی قبول شدم می خوام ازتون درباره شیمی سوال کنم
(حالا بنده خدا نمی دونه یعنی اغاز بیچارگیش اگر جوابمو بده
چون در اینده احتمالی که زیاد ازشون سوال کنم خیلییییه)

حالا هم زمان می ترسم از این کاری که کردم
ولی نمی تونستم هیچی نگم
چه الان چه بعد مطمئنا به کمکشون نیاز داشتم

از یک طرفم میگم زشته انگار خود خواهی یا چمی دونم سو استفاده هست از این فرصت
که اقوام مون هستند

هعیییی
نمی دونم
توکل بر خدا
دیگه اغاز راهمه منم هیچی نمی دونم یعنی خیلییی کم می دونم

[jahad_121]

ای وایییی
هنوز انلاینه
ولی ندیده
حتما سرش خیلی شلوغه

[jahad_121]

اشتباه کردم اشتباه

[Akito]

خب خب 40 دقیقه طول کشید تا از اولین روزم تو دانشگاه تعریف کنم
الانم کار دارم
به زودی آپلود میکنم