هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده در ۲۷ آذر ۱۴۰۳، ۲۱:۱۹ آخرین ویرایش توسط Ramos9248 انجام شده
از گرگ بودن دم نزن، انسانم گاهی آرزوست
ما از خودی زخم میخوریم، بند نفس یک تار موست
تو از جنس ما نیستی، یک شب به فقرم سر بزن
مظلوم گر گشنه بود، تیری خورد بر قلب من -
تصویر اگر زیبا نبود نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن، تصویر را باور نکن
خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو، زنجیر را باور نکننوشتهشده در ۲۷ آذر ۱۴۰۳، ۲۱:۱۹ آخرین ویرایش توسط Aqua انجام شده@AmirBarsam
عکس هما که گذاشتی چند روز پیش همین البرز دیده شده بود اونجا انداختن -
نوشتهشده در ۲۷ آذر ۱۴۰۳، ۲۱:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ایران من ای جان من، ای باور و ایمان من
گر رو به ظلمت نیروی من میدهم این جان و تن
ای ساربان آهستهران، من میهنم غمدیده است
غم را نمیفهمد کسی جز راوی عاشق پرست -
نوشتهشده در ۲۷ آذر ۱۴۰۳، ۲۱:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
با اینکه دیوار حاشا بلنده
به چیزایی رو نمیشه بزنم زیرش -
نوشتهشده در ۲۷ آذر ۱۴۰۳، ۲۱:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اونجا که فدایی تو آهنگ بیلیت میگه:«خفهشو»
دقیقا همونجا -
نوشتهشده در ۲۷ آذر ۱۴۰۳، ۲۱:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@AmirBarsam آره هعییی
طالقان کرج زیاد رفت و آمد میکنه -
نوشتهشده در ۲۷ آذر ۱۴۰۳، ۲۱:۲۶ آخرین ویرایش توسط Ramos9248 انجام شده
خدمتی که فدایی و شاپور و رضا پیشرو به رپ فارس کردن قابل بیان نیست یعنی واژه ها کم میارن
خیلیه تو این دوره زمونه که خیلیا نون سکوتشونو میخورن بیایی حرف بزنی -
قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد جانش را گرفت...زهرا بنده خدا 2 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد جانش را گرفت...حتی خدا به خاطر دست بریده ات
واجب نکرده بین نمازش قنوت را
(: -
نوشتهشده در ۲۷ آذر ۱۴۰۳، ۲۱:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از طرف راه ندیده ها سرزمینی به اسم کشف
توان پذیرش یه صدا، حتی مخالف عقیده ها
از طرف شکاف لایه ها، اوج حضورم توی عمق عبورت -
نوشتهشده در ۲۷ آذر ۱۴۰۳، ۲۱:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شب خوش
-
نوشتهشده در ۲۷ آذر ۱۴۰۳، ۲۱:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اونا گفتن دستای خدا رو زمینن
ما نفهمیدیم کی خدا دستو مشت کرد
و کوبید تو شیکم اونایی که گشنهن
معلوم نی درد دارن یا توی سجدهن -
ای کاش بتونم چندوقت از مجازی دور باشم فکرم دوباره تمام روی درسم متمرکز باشه
هر چند ساعتم خیلی کم نبود ولی اصلا راضی نبودم و حس می کنم شب اومدم جلو
اتلاف وقت خیلی خیلی زیاد داشتم
این هفته دقیقا مثل پارسالم درس خوندم و این من رو شدیدا شدیدا می ترسونه