هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده در ۶ دی ۱۴۰۳، ۱۷:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یک درصد شارژ
-
نوشتهشده در ۶ دی ۱۴۰۳، ۱۷:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بیشتر غمگین شدم
-
-
Anzw 18
داشتم فکر میکردم وقتی بلو جزو «بزرگترا»ی انجمنه، چه وضعیت اسفباریهنوشتهشده در ۶ دی ۱۴۰۳، ۱۷:۳۴ آخرین ویرایش توسط officer k انجام شده@danial-hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Anzw 18
داشتم فکر میکردم وقتی بلو جزو «بزرگترا»ی انجمنه، چه وضعیت اسفباریهشت
-
نوشتهشده در ۶ دی ۱۴۰۳، ۱۷:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قرار بود یه هفته از اینستا دور باشم
شد چهار روز
اما نتیجه این یه هفته
تقریبا یک کتاب تموم شد... -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۴۰۳، ۱۷:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اسم تو مصطفی است تموم شد و با هر روایت اشک ریختم
-
@jahad-20
سخته واقعا برا خانواده و کادر درمان فک کن باید همه صحنه رو ببینن
دم عطاره گرم، حداقلش درس خوبی واسه پسره و خانوادش شدنوشتهشده در ۶ دی ۱۴۰۳، ۱۷:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAqua در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
@jahad-20
سخته واقعا برا خانواده و کادر درمان فک کن باید همه صحنه رو ببینن
دم عطاره گرم، حداقلش درس خوبی واسه پسره و خانوادش شداون روز داشتم به استاد میگفتم سخته این صحنه هارو ببینی عادت کردن به اینکه همیشه ببینی هم سخت تر
گفت اتفاقا عادت کردن خوبه..
برای روح و روان خودت خوبه(: -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۴۰۳، ۱۸:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هووووووووووممممم
-
نوشتهشده در ۶ دی ۱۴۰۳، ۱۸:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
:////
-
نوشتهشده در ۶ دی ۱۴۰۳، ۱۸:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اجازه بده سرمو پنج شیش باری بزنم ب دیوار
-
نوشتهشده در ۶ دی ۱۴۰۳، ۱۸:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قلبم درد میکنه اصلا
پولم رفت
از عرش ب فرش رسیدم
لعنت -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۴۰۳، ۱۸:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قشنگ سه ماه عشق و حال میشد
الان ی ماهم نمیتونم پیش ببرم -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۴۰۳، ۱۸:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
با کلی زحمت جمع کرده بودم
دود