هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@سالی-هبیجه میگما خوشبحالت هم خوابگاهی هات
باحاله هم خوابگاهی اینجوری D:: -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اما مجبور شدم دوباره هزینه ارسال بدم چون تو انبار دیجی کالا نبود
-
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آقا راحت باشید
من این چیزا واقعا به کارمنمیاد
خودم میرم و یه کیف کوچیکککک
که روپوشمم میذارم تو همون
خوشم نمیاد خیلی وسیله دستم باشه
چادرم دارم سخت میشه
کوله هم سختمه
من با این کیف کوچیکا خیلی راحت ترممم
شما راحت باشید -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا ۴۸ ساعت اینده پولم برگشت میخوره
️
حالا اگ نخوره چی
️
-
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وااای شت... قبل سفارش دادنم پیامک کد ارسال رایگان اومده بود پاک کردم..
وااای پرنیااا خیلی خرییی -
@mahdi-ek
من ساعت ۳ شب وقتی به هم خوابگاهیام رقص لری یاد دادم : -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وای امروز
چادر عربیِ فاقد کش
۵تا ظرف غذا+۵تا دوغ
کیفم
پوشهی بچههای پرستاری
اینا دستم بود
باید بالا و پایین چادرمم مواظب بودم
+شالم که نره عقب
تو این موقعیتا حس میکنم یه خانمیم که غذای هیئت رو بار زده -
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
-
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
با اینکه دیوار حاشا بلنده
یه چیزایی رو نمیشه بزنم زیرش -
️
️
️
️
️
️
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۰۱ آخرین ویرایش توسط jahad_121 انجام شده
@سالی-هبیجه
وای سارااا
عالییی هستی -
گر چه پـروانه دلی سوخت ز شمـعی چه عجب
شمع از او، محفل از او، هستی پروانه از اوست -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
jahad_121
والا
-
️
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMichael Vey اون سیاه سفارش اولی چیه ؟
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۰۲ آخرین ویرایش توسط Reza-H انجام شده
نفس زدن شعله های شمع را، آتش چشمان پروانه می بلعد...
-
Michael Vey اون سیاه سفارش اولی چیه ؟
@mahdi-ek جامدادی فکر کنم
-
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
این چندروز بچه هامون نیومدن
از دخترا فقط ۳نفریم
پسرا فک کنم اومدن
(در واقع میشه کلاس تشکیل داد
️)
ولی نمیریم سرکلاس تا اونام بیان
خلاصه این چندروز برا ناهار که میرفتم در تلاش بودم که چشم اساتید بهم نخوره
امروز رفتم آموزش و این ور اون ور برا اتیکت کارآموزی بچه های پرستاری
بعد یهو ۳تا استادم جلوم سبز شدن
۲تاشون استادای ترمای اولم بودن و فک نکنم میشناختن
سرمو انداختم پایین رد شم
سومیشون نگام کرد
من: سلام استاد
اون: سلام بانو()خوبید؟
من: متشکرم شما خوبید؟
استاد:مگه قرار نبود این هفته نیاید؟!
من:(وای)
عا
بله استاد!!
نیومدن بچه ها
من برا کارای انتخاب واحدم اومدم
استاد: آهاا
موفق باشید
من: ممنون همچنین
خسته نباشید
خدا نگه دار
️
پن: دروغم نگفتم
انتخاب واحدمم مشکل داره
ولی خب پسرامون از سم بودنشون از همون دور مشخصه که اومدن
قطعا دیدشون
️
-
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
همینجوری رندوم یاد اون جامدادی ها افتادم که مستطیلی بودن دکمه میزدی یه بخشی باز میشد و... :)) اونا از آیفون الان کلاسشون داخل مدرسه بیشتر بود
یادش بخیر
-
Michael Vey اون سیاه سفارش اولی چیه ؟
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده