هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
حس میکنم تیکه تیکه شدم و اون تیکه ها گم شدن
-
همیجوری یهویی از اون زیر میر ها
یکی آپلود میشه و پلی میشه
توی مغزماين روزگار بد کرده با قلبم
کم بوده از اين زندگي سهمم
دليل می بافم برای عشق
براي چيزی که نميفهمم
از آدماي شهر بيزارم
چون با يکيشون خاطره دارم
به من نگو با عشق بی رحمی
من زخم دارم تو نمی فهمی -
هویججج اره خبر استاد های اونجا رو دارم
حالا ترم ۲ که بشی
عرفان عبدلی
یکی دیگه از دانش آموزام ( ورودی بهمن ) میاد دانشگاه
اون خبر اکثر استادان رو داده
میگفت بالا ۷ بشی
بری پیش استاد بگی خدایا قحطی بنداز به بروگرد
بهت ۱۰ میدن ( این جمله رو فقط یک خرم آبادی میفهمه ) -
فقط میدونم خیلی حالم بده
-
خیلی خیلی خیلی
-
Rahman Aa در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
یکی دیگه از دانش آموزام ( ورودی بهمن ) میاد دانشگاه
اتفاقا موقعه ثبت رو چند نفر کراش زدم حیف ورودی بهمن بودن هفته بعد که بیان خودم میرم باهاشون آناتومی کار میکنم
راست میگهههه بروجرد و خرم اباد خیلی براهم دیگه کوری میخونن -
زهرا بنده خدا 2 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ولی جالب بود که ایشون بهتر از خودمون ما رو میشناختن
من اون روز گفتم نه
و استاد بنده خدا هم یه لحظه با اون"نعع"ای که من گفتم و بچه ها زدن زیر خنده
یهو ساکت شدن و میخ کوب️
تازه بعدشم با تعجب پرسیدن،نه؟!!
من: نععع!!!!
.
چون هنوز تنفرم از بیوشیمی عمومی سر جاش بود(هم درس مزخرف بود هم استاد بد درس میدادن...)
و تازه امسال بعد از آزمایشگاه
استاد اومدن و سلام کردیم
مجدد یادآوری کردن که شما عاشق بیوشیمی اید
و مثل اینکه آره...
درس قشنگیه( : -
-
شاید خودکشی نمیکنم ولی اگه برم بیرون ماشین بهم بزنه اصلا ناراحت نمیشم
143901/148274