هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
اون دوستمون که فک میکردیم عاشق ترینن
یهو اول مهری خبر طلاقشو شنیدم و دیگه آدم قبلی نشدم
اصلا باور نکردیم!
بعد -
خیانت...طلاق...
چقد بد شده همه چی..زهرا بنده خدا 2 البته طلاق همیشه بد نیست
-
یه استادم داشتیم
که پسرش هم سن و سال ماهاست
اونم خیلی عاشق بود
همسرش چقد همراهش بوده
قبل از کنکور ازدواج کرده بود و تا دکتری خونده بود و استاد خوبیه...سطح سوادش خوبه...خوشگله...خانمه...
همیشه میگفت ازدواج خوبه زود ازدواج کنید
بعد
بچه ها میگن استوری گذاشته که وقتی منو تو این وضعیت دیدی و ولم کردی و رفتی و...
️
گفتیم شاید مسئلهی دیگه ای باشه
اما نزدیک ترینش به ذهن همینه...
و اینکه این ترم کلا من ۲ثانیه دیدمش
خوب نبود...
مثل همیشه نبود...
یعنی حواسم بهشنبود
گفت سلام زهرا خوبی؟
جواب دادم و لبخندزد
اما لبخندش اون لبخند همیشگی نبود... -
زهرا بنده خدا 2 البته طلاق همیشه بد نیست
Aqua
اون که آره...
یه جاهایی بهترین کار همینه...
اما خب واقعا به این نتیجه رسیدم که از روی ظاهر زندگیا قضاوت نکنم...
این دو نفر ظاهرا خیلی خوشبخت بودن...
چقد ما خوشحال بودیم که یه لیلی مجنون بالاخره پیدا شد...
و خب باورش سخت بود...
اونم دقیقا یکی دوماه بعد عروسی... -
نمیدونم کار درستیه که حرفامو بزنم و بعدم حذف حساب کاربری کنم یا نه...
اصلا چی بگم با این کاراش؟... -
کاملا عصبانی ام
هرچی تایپ میکنم تیکه است
اما حقشه -
@هویججج
مرسی عزیزم که نظرتو گفتی
آره سربسته حرف میزدم
یعنی ابراز احساسات صفر بود...
و پشیمونم نیستم از این مورد...
اون مسئله برام مهم بود و حل نمیشد و منم نمیخواستم مخ بزنم که بعدا اذیت شه...
وگرنه حداقل اونقدری کتاب خوندم که حداقل یه کم بدونم چیکار کنم مخ زده میشه...اما نمیخواستم این کارُکنم...
اما تو موارد دیگه ام همین بود...که درست میگی..
باید واضح تر حرف میزدم...
اما هیچ کدوم مثل آدم حرف نمیزدیم...من بدتر...
اما من یه چیزایی گفتم...
ایشون خیلییی تلاش کردن که بشه
و من واقعا داشت حالم بد میشد که مجبور بودم بگم نه...
گفتن به اون دلایلی که گفتم،دوست داشتم این اتفاق بیفته
منم گفتم خب منم دوست داشتم بشه اما منطقیش اینه که تمومش کنیم...(و البته کاملا جدی و بی احساس اینو گفتم...
️)
یا اونجایی که حضوری نرفتم صحبت کنم
دلیلمو گفتم
اما تو یه جمله
و فک کردم قانع شدن
چیزیم نگفتن که ناراحتن
خب من که علم غیب ندارم که...
اما الان دیگه بخوان بیان هم من نمیذارم...
مسئله اینه که نمیخوام فک کنه اذیتش کردم
و اینکه بدونه منم ازش ناراحت بودم...
و فک نکنه قصدم بد بوده...دلش ازم گرفته نباشه...
اما متاسفانه حتی دست و دلم نمیره که بخوام چیزی تایپ کنم...
بازم خیلی خیلی مرسی که راهنماییم کردی
درست میگی...من خیلی حرف نمیزدم و این بد بود...زهرا بنده خدا 2
من الان گیج شدم
شما چندتا خواستگار داشتین
یکیش رو چند وقت پیش رد کردن چون اعتقادات مذهبی تون شبیه نبود
یکی دیگه هم بود که شما واقعا دوسش داشتین
درسته؟
الان درمورد دومی صحبت میکنید؟
نمیدونم کلا یادمه یکی رو دوست داشتین
بنظرم اینکه کسی رو دوست داشته باشین بد نیست
منم نگفتم مخ بزنید
من فقط گفتم نسبت به احساستون صادق باشین
اگه دوستش دارین بهش بگین
اگه حس میکنید از یه سری رفتارها بدتون میاد
یا یه سری چیزا باعث سوء تفاهم شده بگین
توی این موارد غرور خوب نیست
درضمن لفظ مخ زنی رو هم اصلا دوست نداشتم -
فکر خیلی چیزا اذیتم می کنه ولی نمی تونم تایپش کنم نمی تونم
-
هزار و یک مورد الان تو ذهنمه که باعث میشه از خودم بدم بیاد
-
@هویججج در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ولی بنظرم باید سفره دلتون رو باز میکردین و واضح تر صحبت میکردین اینکه انقدر سربسته صحبت کنید جالب نیست
اکثر دخترا این ویژگی رو دارن
و خب پسرا توی فهمیدن این چیزا واقعا خنگن
بنظرم اگه مستقیم صحبت میکردین بهتر بودوالا کلا قصد نداشتم کوچک ترین نظری درباره این موضوع بدم یا چیزی بگم! ولی الان اینجا اجازه بدین این یه تیکه رو تایید کنم چون خیلی خیلی موافقم باهاش:)))
بازم می گم که اصلا نمی خوام بحثی رو راجع به تودلیا باز کنم