هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نمیتونی بپذیری حقیقت چیزی باشه جز اون چیزی که تو میگی
-
ولی میتووووونه باشههههههه
-
گوش نمیدی چی میگم فقط الکی حرف خودتو تکرار میکنی
-
اگر یه ذره گوش میدادی متوجه میشدی که منم حرف خودتو میزنم
-
خسته شدم از این مسخره بازیا دیگه
-
باشه اصلا تو درست میگی همیشه
-
امروز با اینکه غم سنگینی تو وجودم بود رفتم تمرین
استرسی که این چند وقت بهم وارد شده بود بدنمو خالی کرده بود
حس میکردم ایمنی بدنم دیگه جواب نمیده
بدنم یخ کرده بود دست و پام بیجون شده بودن
اما وقتی حرص زندگیمو سر وزنهها خالی کردم یهجوری سبک شدم انگار یه کوه از روم برداشته شد
وسط اخم و فکری که تو سرم بود آهنگ شاد باشگاه دلبری کرد
یه رقص ریز زدم و یه لبخند ناخودآگاه مهمون صورتم شد
همون لحظه به خودم گفتم رضا تو واقعا اسکلی
ولی راستش باشگاه برام یه عشق واقعیه یه پناه امن وسط همه طوفانای زندگیم -
من آدم اجتماعی ام بخوام میتونم راحت ارتباط بگیرم
ولی در حد لزوم حرف میزنم ارتباط هم میتونم بگیرم
و این خوبه نه چیز دیگه
ایرادی هم بهش نیست
اینکه یه غریبه بیاد پیشت و تو دقیقه پنج دقیقه کل شجرنامه زندگی خودتو بهش بدی رو من نمیگم بهش اجتماعی بودن
کم حرف میزنم چون حرفا مهمو میگم ارتباط لازم رو میگیرم
نمیام راجب مسائل و خصوصی زندگیم به بقیه بگم یا کسی رو مجبور کنم راجب این چیزا باهام حرف بزنهکاشکی اینو میتونستی درک کنی
مشکلی هم ندارم باهاش
شما مشکل داری -
میدونم باید آخر روز چیزایی که خوندمو مرور کنم ولی واقعا حالشو ندارم
اصلا نمیتونممم -
کتابو باز میکنم ولی واقعا نمیتونم مرور کنم
همیشه با مرور مشکل دارم -
استرس گرفتم سر یه چیز بیخودی
سر یه امتحان مسخره ای که مهم نیست صرفا مستمره....
دست خودمم نیست ناخودآگاه استرس دارم -
امروز هشتمین سالگرد برادر رفیقمه
-
حقمون بود امروز من در کنارش باشم
این غم 8 ساله کمرشو خم کرد ولی خیلی قوی بود -
f.nalist
دقیقا
کلا اوضاع ناامید کنندستمن که بیست روز از هوای فوق العادهش دور بودم رفتم شهرستان
الان دارم برمیگردم
من هی بد نیستم خداروشکر -
روزیکه اون اتفاق افتاد
حتی فکرشم عذاب اوره -
کاش این کارو با خانوادت نمیکردی داداش
که من ذره ذره شدن رفیقمو نبینم