هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
فقط لازم نیست از اتاقت بیای بیرون، همین.
اگرم میای بیرون حرف نزن، مطلقا حرف نزن -
میدونم سخته ولی تموم میشه عین مسائل قبلی.
عین قبل که نیست دیگه، قابل تحملتره
همهی تلاش منم برای این بود که تو ۲۱ سالگی نسبت به ۱۸ سالگی بیشتر بخندی. -
همین چندوقت پیش یادت نیست چی گفتی؟
دقیق یادمه
گفتی کاش گوش نمیدادم، کار خودمو انجام میدادم -
دوباره داری همون اشتباهای قبلتو تکرار میکنی ولی.
اصلن یادت نیست استاد چی گفت؟
گفت ممکنه کلی بهتون فحش بدن، حرف بد بزنن اگه بخواین واکنش بدین که جونی نمیمونه براتون -
صداهاش عین بیمارستان روانه.
صدای شکستنی میاد. -
_ Reza _ چشم
Michael Vey چشمت سلامت
-
یهکوچولو دیگه مونده، فقط یکم صبر کن.
میفهممت، ولی بخدا راه دیگهای نداره جز صبر
هر اقدام دیگهای اشتباهه مهدیه، هیچ راه چاره و میونبری وجود نداره. -
حرفزدن دربارهش با هرکسی اشتباهترینه.
فقط طرفو ناراحت میکنی که خودت موقتی برای چند ساعت خوب شی، با کوچیکترین اتفاق دوباره میشی عین قبل. -
تو دختر خوشگل خودمی، حتی اینجور مواقع که رنگت رو به زردی میزنه و چشمات پف کرده
-
الاه اکبر
-
واقعا دارم تبخیر میشم.
-
کی گفته تو همیشه همه چیو درست میگی
-
کی گفتههههه
-
یه لحظه تصور کن...
زورکی روحت رو از تنت و از تمام خاطراتت بیرون میکشن
میندازنت توی یه جسم دیگه
یه تن تازه که هیچ خاطرهای ازش نداری...
و اون جسم قبلیتو میدن به یه نفر دیگهاون لحظه که از بیرون خود قبلیت رو میبینی...
با همه زخمهاش دغدغههاش شادیهاش دلتنگیاش...
میبینی چقدر دلت براش تنگ شده
با خودت میگی
من همون دردا رو میخوام...
همون شبایی که با فکر و غم خوابم نمیبرد...
همون خندههای از ته دل وسط گریههام...
من همه اون بدبختیای خودمو میخوام...
من دلم برای خودم تنگ شده...اون لحظهست که میفهمی
با تمام سختیاش تو زندگی خودتو دوست داشتی...
چون فقط مال تو بود
قدر خودمونو بدونیم :))