هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Matin Mousavi 1]

Succinate لامصب چرا ایجوعه اصن یه لحظه استرس بدی گرفتم‍️

[Zahra2020]

زیست ۴۰////:
و خیر نوا

پرستو بابایی

[Akito]

jahad_121 این مای سنجشه
https://my.sanjesh.org

[Succinate]

Matin Mousavi 1 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

Succinate چه عجیب و یهویی

سالی که من شرکت کردم 1 شب اینا اومدکلا حس میکنن کادویی چیزیه باید سوپرایز کنن

[Matin Mousavi 1]

Akito خاک تو سرشان برا قدردتشان

............
ای فوش بود

[Succinate]

Matin Mousavi 1 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

Succinate لامصب چرا ایجوعه اصن یه لحظه استرس بدی گرفتم‍️

کلا ماهیت کنکور همینه

[Matin Mousavi 1]

Succinate برا ما ساعت ۴ صبح آمد

[Akito]

Anzw 18 امیدوارم نتیجه دلخواهتون بیاد رو صفحه گوشیتون
بقیه بچها خیلی سریع نتایج دیدن وقت نشد براشون دعا کنم:/

[Succinate]

Matin Mousavi 1 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

Succinate برا ما ساعت ۴ صبح آمد

سال 1400 بودید یا 99؟

[Matin Mousavi 1]

Succinate تف تو ماهیتش

[Matin Mousavi 1]

Succinate

۴۰۰
۴۰۱

[Anzw 18]

عجب بابا عجب این اشکا چیه دختر؟!

[Anzw 18]

باز نکردههه

[Akito]

Matin Mousavi 1

[Succinate]

Matin Mousavi 1 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

Succinate

۴۰۰
۴۰۱

عه منم 401 بودم 1 شب دیدم
اصلا چیز مزخرفی بود

[mr.vinyzo]

ari_14 معلوم نیست داریم چه غلطی میکنیم...

[زهرا بنده خدا 2]

دلم برا استاد بیوشیمیمون تنگ شد🥺
یه جلسه واسه آزمایشگاه
قرار بود یه مبحث رو بخونیم که بپرسن
و من حتی پاورشم باز نکرده بودم ببینم موضوع چیه
خلاصه ما رفتیم تو آزمایشگاه
طبق معمول ما ۴تا نشستیم صندلیای نزدیکتر به تخته(چیدمان آزمایشگاه اینجوری بود که یه میز دراز وسطه که یه طرفِ عرضش تخته است؛ یه سری وسایل کوچیک‌همیشه روی میزن؛ اطراف هم وسایل بزرگ و دستگاها و بقیه‌ی وسایل تو کابینت چیده شدن)
استاد اومدن
و همون اول
خیلی جدی خواستن بپرسن
یه چشم تو کل کلاس چرخوندن
و زل زدن تو چشای ما۴تا:شما خوندین.

من در حالی که داشتم خندمو قورت میدادم و سعی میکردم سرمو بندازم پایین که از تو چشام نخوندنم مشخص نشه:‍️
استاد اومد رد شه از ما
من سرمو راحت تر گرفتم بالا
مشکوک شدن برگشتن زل زدن تو چشام
منم سعی کردم با اعتماد به نفس باشم که تهش خنده‌ام گرفت به این حرکات دزدگیرنده‌شون ولی با یه لبخند جمعش کردم
خلاصه ولم کردن رفتن سراغ بقیه(به جز ما۴تا)
از همه پرسیدن
همه با تقلب و خلاصه مِن و مِن یه چی گفتن
(البته تو کلاس ایشون تقلب معنایی نداره و لو میره)
از اون ۳تا دوستمم پرسیدن همون آخرا
نوبت من رسید
حالا کجا نشسته بودم؟
نزدیک ترین صندلی به تخته و خیلی علاقه‌مند به شروع تدریس‍️
استاد تا این مرحله همه رو خوب حدس زده بودن که کی خونده و کی نخونده(البته یه عده رو مثلا میگفت تو اصلا نخوندی ولی یه چیزایی جواب میداد که نمیدونم با تقلب بود یا چی)
خلاصه آخرین نفر نوبت به من رسید
فک میکردن من خیلی خوندم که رفتم اونجا نشستم
اومدن ازم بپرسن که اثبات کنن من درسخونم و درسخونا اینجوری با اعتماد به نفس جلو میشینن و خوب درس جواب میدن و منم خوب تشخیصشون میدم
استاد:
خب خانم فلانی شما...
من: استاد نپرسید من نخوندم(دستام در همین حالت تسلیم)
‍️‍️
بنده خدا خیلی ناامید شد و چون ضایع بشو نیستن گفتن نخوندین؟!
من:نه
استاد:پس صفر میگیرید(و خودکاری که خیلی محکممممم صفرمو ثبت کرد )
من: بله مرسی
‍️
البته اینجا میخندم
اون روز خیلی سرخورده شدم

[Succinate]

نتیجه دلخواه تون رو بگیرید بچه ها
البته میگن ترازا نسبت به اردیبهشت کمتره

[Anzw 18]

Akito مرسی مرسی امیدوارم ایشالا

[Matin Mousavi 1]

Succinate یک بود یا ۳ و ۴ بود؟ یک نبود بابا قشنگ یادمع با بچه ها منتظر بودیم دی همه رفتن خوابیدن ولی مه ماندم. هوا روشن شد جوابا آمد یک نبود