اعتراف میکنم که....
-
نوشتهشده در ۲۸ فروردین ۱۳۹۸، ۹:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اعتراف میکنم که شیش سال پیش گوشیه مامانمو من شکستم
هنوزم نمیدون کی شکستش
-
مداد رنگی حالا خوبه تو دعوا کردی باهات قهر کردن من دوستم یه هفته اس همینجوری الکی باهام حرف نمیزنه
منم گفتم به درک :face_with_stuck-out_tongue_closed_eyes: فک کرده التماس میکنم :smiling_face_with_open_mouth_closed_eyes: هیشکی ام نه منننننننننننن:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye:@mahsaaaaa82 در اعتراف میکنم که....
گفته است:
مداد رنگی حالا خوبه تو دعوا کردی باهات قهر کردن من دوستم یه هفته اس همینجوری الکی باهام حرف نمیزنه
منم گفتم به درک :face_with_stuck-out_tongue_closed_eyes: فک کرده التماس میکنم :smiling_face_with_open_mouth_closed_eyes: هیشکی ام نه منننننننننننن:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye:خوب کردی
-
اعتراف میکنم لایق هیچی نیسم.....
لایق نگرانیه بابام و دلواپسهای مامانمم.....
لایق دوستای خوبم ک کنارمن و پی گیر تر خودمن......
اعتراف میکنم بد کردم ....ب خودمو اطرافیانم......نوشتهشده در ۲۸ فروردین ۱۳۹۸، ۲۱:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ASMA-MORADI دیگ واقعا زیادی متواضع و خاکی هستی
-
اِهِم
اعتراف می کنم
واسه یکی 106 تا صفحه چت خالی باز کردم پاکیدم الان اون مجبوره پاک کنه معلومم نیس من باز کردم کار خوبی نیس اما خوب کردم- هیییس .خب برم تست قرابتمو بزنم
نوشتهشده در ۲۹ فروردین ۱۳۹۸، ۱۷:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده! - هیییس .خب برم تست قرابتمو بزنم
-
نوشتهشده در ۲۹ فروردین ۱۳۹۸، ۱۹:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ASMA-MORADI
نمیدونم شاید
-
نوشتهشده در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۵:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلم پره گلومم چشمم هم ولی اشک نمیباره.انگار خشکسالیه
-
اعتراف میکنم وقتایی که حوصله ندارم از جام بلند بشم همه قسمتای سیب رو میخورم تا مجبور نشم بندازم سطل اشغال
نوشتهشده در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۹:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m__sadra__b منم تقریبا همیشه اینکارو میکنم چون همیشه خسته ام:smiling_face_with_open_mouth_closed_eyes: خیلی هم تنبلم
-
سلااااام به روی ماه دوستااااان آلایی
حالتون چطووووره؟
این از تابستون مابعد سختی ها وپیچ وخم های کنکور ...وقتشه یه سری به بازیگوشی های غبار زده مون بزنیم وبمب درونمون رو بپوکونیم (بعد کنکور بمب درونتون را پوکاندیدینین ؟؟اگه میتونی بخونش)
اینم یه# چالش هست
میخوام اعترااااف کنید چه کارا وعادتهای عجیبی میکنید....
شاید برا بقیه جالب باشه ...مثلا من پوست لبمو میکنم بعد دردشو تحمل میکنم
یکی از خنگ بازیای دیگم تایه سال بعدعضویتم هروقت میخواستم برم بیرون از انجمن گزینه بیرون رفتن رو میزدم بعد موقه برگشتن مجبور میشدم دوباره اطلاعت وارد کنمفک کنید روزی چندین بار اینکارومیکردم....
خب وقتشه جانب هیجان انگیز وعجیب شخصیتتون رو به چالش بکشید.
موفق باشید
خبرگزاری #آبودان
#یاسی
#آلا
#ریبون
#برزیل
نوشتهشده در ۱۲ تیر ۱۳۹۸، ۹:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهیه زمانی آلایی
اتفاقی یه پستتو دیدم...
چقد دلم برات تنگ شده یاسمین :))
کاش بیای -
نوشتهشده در ۱۳ تیر ۱۳۹۸، ۱۶:۱۷ آخرین ویرایش توسط Dr.agon انجام شده
اعتراف میکنم ک هنوز سرم درده بابت گریه های غروب
دلیلشو نمیتونم ببخشم.ادمی ک ب همه ما بد کرد .
ادمی ک با همه نزدیک بودنش مث زهر میمونه ذره ذره وجودمونو میمکه و عین خیالش نیس.
ادمی ک دیگه دوسش ندارم.ادمی ک حرف زدن باهاش شده عذاب جونم.
ادمی ک یکی از اعضای خونوادس ولی ..من دیگ ب رسمیت نمیشناسمش.
منتظرم.منتظر روزی ک قوتمو بالا ببرم اونقدی ک زورم بهش بچربه و بقیمونو از دستش نجات بدم.
فقط ..
نمیدونم تا اون روز چقدر از ما باقی مونده...شاید کم...شاید هیچی
تنها چیزی ک اینروزای بدو تلخوبرام قابل تحمل میکنه امید ب همون روزه.وبودن باقی خونوادم و غصه هایی ک تنهایی خورده نمیشه.. -
نوشتهشده در ۱۳ تیر ۱۳۹۸، ۱۸:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حالا که شب کنکور تجربیاس
میخام اعتراف کنم
هیچکی به اندازه من بد شانس نبوده
البته خودمم یه جاهاییشو مقصرم
یادش بخیر شب های کنکور با صد امیدو ارزو
هعیییی -
نوشتهشده در ۱۵ تیر ۱۳۹۸، ۱۷:۰۱ آخرین ویرایش توسط amir bahrami انجام شده
اعتراف میکنم این که نمیدونم مشکل دارم یا نه مشکل چیه نمیدونم. تعریفام از خیلی چیزا با ادمای دیگه فرق میکنه چرا هم نمیدونم. نمیدونم مشکل دارم یا چی. وقتی کسی رو دوست دارم , دوست دارم که پیشرفتش رو ببینم برای من از همه چی این مهمتره و وقتی برعکس میشه و راهی که میره اخرش هیچ هست یه ناامیدی بهم دست میده و تحملش سخت میشه و من دور میشم. اعتراف میکنم بعضی وقتا از اینکه دوست داشتنم رو اینطوری درک نمیکنن ناراحت میشم وو برای اینکه کمتر عذاب ببینم تنهایی رو ترجیح میدم. میگم که دوست داشتنم رو برای یه ادم با این نشون میدم که چقدر برام مهمه که پیشرفت کنه و به چیزایی که میخواد برسه و خوشحال باشه و دایم و تکراری از گفتن "تو رو دوست دارم" بدم میاد. اعتراف اینکه حتی توی خونوادم هم هنوز کامل منو نشناختن پس حرفی نمیمونه.
یه اعتراف دیگه این که (این خیلی شخصیه هیچوقت به هیچکس نگفتم به یه دلایلی شاید قضاوت بد و ... ولی اینجا اینترنته میذارمش) نمیدونم من مشکل دارم یا چی... همیشه دوست داشتم به جای حرف زدن با ادم ها و مسافرت کردن و درگیر شدن به چیزایی که توی زندگی وجود دارن میتونستم یه ماشین فضایی داشته باشم و هیچوقت نمیمردم و میرفتم موجودات دیگه رو میدیدم... احساس میکنم زمین خیلی کوچیکه کاش میشد تنها رفت و اون دور دورا رو دید... یه اعتراف کنار این که بعضی وقتا به خاطر این موضوع یه حالت بغض/گریه ای دارم و داشتم که کاش میشد با استیون هاوکینگ با انشتین با داوینچی با نیکولا تسلا رو در رو میشدم و میتونستم ازشون سوال بپرسم و ارام بشم که چرا و چرا و چرا... شایدم مشکل یا کمبودی دارم که میگم کاش میشد با استیون هاوکینگ حرف بزنم یه ادم که دغدغه اش پول نبود یه ادم کنجکاو یه ادم که میگم میشد باهاش حرف زد و لذت برد بعضی وقتا میگم انشیتین استیون هاوکینگ کاش میشد یه 24 ساعت زنده بودین و میشد تنها باهاتون حرف زد یا ......
اعتراف میکنم که خسته شدم از صحبت های عادی زندگی از حرف نزدن از زندگی از تحمل خیلی چیزا از نبودن که جاش نیست بگم به جز توی ذهنم...
دل نوشته با فکرای شخصی
-
نوشتهشده در ۱ مرداد ۱۳۹۸، ۱۵:۳۱ آخرین ویرایش توسط Dr.agon انجام شده
سلام . ای ن اخرین اعترافه . دیگه اعتراف نمیکنم!
اعتراف میکنم ی تصمیم بزرگو دردناکی برای خودم گرفتم.فقط خداست ک میدونه واسم چقد سخته
میخوام کنکور ندم.بشم ی بچه کاری و حرف گوش کن.برای پدرو مادرم.چیزی ک تا الان نبودم.میخوام این چند سالو کامل گوش بفرمانشون باشم.شما ت انجمن اولین کسایی هستین ک از تصمیمم خبر دارین.دل من مهم نیس.مهم اینه برام ی باری از دوش خونوادم بردارم.
میدونم همه چیزم تموم میشه و میشم ی مرده ک مردگی میکنه جای زندگی.شایدم تا سال دگ شوهرم دادن و با خفت رفتم سر ی زندگی ک برام سرتاسر عذابه و رنجو درد.اما ی چیز.از انجمن خدافظی نمیکنم حتی اگ منفور ترین کاربر باشم. میدونم ک بقیه چطور قضاوتم خواهند کرد.
این بود اخرین اعتراف من...
فقط خدا ازدلم خبر داره و بس... -
سلام . ای ن اخرین اعترافه . دیگه اعتراف نمیکنم!
اعتراف میکنم ی تصمیم بزرگو دردناکی برای خودم گرفتم.فقط خداست ک میدونه واسم چقد سخته
میخوام کنکور ندم.بشم ی بچه کاری و حرف گوش کن.برای پدرو مادرم.چیزی ک تا الان نبودم.میخوام این چند سالو کامل گوش بفرمانشون باشم.شما ت انجمن اولین کسایی هستین ک از تصمیمم خبر دارین.دل من مهم نیس.مهم اینه برام ی باری از دوش خونوادم بردارم.
میدونم همه چیزم تموم میشه و میشم ی مرده ک مردگی میکنه جای زندگی.شایدم تا سال دگ شوهرم دادن و با خفت رفتم سر ی زندگی ک برام سرتاسر عذابه و رنجو درد.اما ی چیز.از انجمن خدافظی نمیکنم حتی اگ منفور ترین کاربر باشم. میدونم ک بقیه چطور قضاوتم خواهند کرد.
این بود اخرین اعتراف من...
فقط خدا ازدلم خبر داره و بس...نوشتهشده در ۱ مرداد ۱۳۹۸، ۱۶:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Fre-que-nce
میدونم پیامم اسپم احتمالا حساب میشه ولی لازمه بگم.
آدم که نباید احساسی تصمیم بگیره یکم فکر کنید. تنهانیستید بعضیای دیگه هم هستن به خاطر بعضی از اعضای خانواده یا فامیل نزدیک همه چیشون داره نابود میشه مهر محبت خانواده و درس اعصاب و ... باید قوی باشید . مثل اونا. اگرقرار به شکستن باشه به عنوان جوان خانواده خب بقیه خانواده هم میشکنن زیر فشار. اگر خم بشید اون کسی که داره عذاب میده بقیه رو خب موفق میشه خوشحال میشه. شما که چنین چیزی رو دوست ندارید؟ پس با موفقیت و خوشحالی زندگی کنید تا اون فرد عذاب بکشه -
سلام . ای ن اخرین اعترافه . دیگه اعتراف نمیکنم!
اعتراف میکنم ی تصمیم بزرگو دردناکی برای خودم گرفتم.فقط خداست ک میدونه واسم چقد سخته
میخوام کنکور ندم.بشم ی بچه کاری و حرف گوش کن.برای پدرو مادرم.چیزی ک تا الان نبودم.میخوام این چند سالو کامل گوش بفرمانشون باشم.شما ت انجمن اولین کسایی هستین ک از تصمیمم خبر دارین.دل من مهم نیس.مهم اینه برام ی باری از دوش خونوادم بردارم.
میدونم همه چیزم تموم میشه و میشم ی مرده ک مردگی میکنه جای زندگی.شایدم تا سال دگ شوهرم دادن و با خفت رفتم سر ی زندگی ک برام سرتاسر عذابه و رنجو درد.اما ی چیز.از انجمن خدافظی نمیکنم حتی اگ منفور ترین کاربر باشم. میدونم ک بقیه چطور قضاوتم خواهند کرد.
این بود اخرین اعتراف من...
فقط خدا ازدلم خبر داره و بس...نوشتهشده در ۲ مرداد ۱۳۹۸، ۴:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Fre-que-nce شما درس بخون موفق شو ببین چقدر مادرت خوشحال میشه
این خوشحالی رو ازش نگییر
و اینده ی خودتو خراب نکن
از درس هم فرار نکن
باتشکر -
@Fre-que-nce
میدونم پیامم اسپم احتمالا حساب میشه ولی لازمه بگم.
آدم که نباید احساسی تصمیم بگیره یکم فکر کنید. تنهانیستید بعضیای دیگه هم هستن به خاطر بعضی از اعضای خانواده یا فامیل نزدیک همه چیشون داره نابود میشه مهر محبت خانواده و درس اعصاب و ... باید قوی باشید . مثل اونا. اگرقرار به شکستن باشه به عنوان جوان خانواده خب بقیه خانواده هم میشکنن زیر فشار. اگر خم بشید اون کسی که داره عذاب میده بقیه رو خب موفق میشه خوشحال میشه. شما که چنین چیزی رو دوست ندارید؟ پس با موفقیت و خوشحالی زندگی کنید تا اون فرد عذاب بکشهنوشتهشده در ۲ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۳۷ آخرین ویرایش توسط Dr.agon انجام شدهMahdi2001 گاهی نمیشه حرف زداز خیلی چیزا
اما ب محضی ک ی روزنه پیدا کنم برمیگردم ب راه دوست داشتنی خودم.ممنون از حرفاتون
از تنها چیزی ک تو زندگیم لذت بردم ت تمام این روزا درسامن ک الان ازشون دور موندم و حالو روزم اینه -
Mahdi2001 گاهی نمیشه حرف زداز خیلی چیزا
اما ب محضی ک ی روزنه پیدا کنم برمیگردم ب راه دوست داشتنی خودم.ممنون از حرفاتون
از تنها چیزی ک تو زندگیم لذت بردم ت تمام این روزا درسامن ک الان ازشون دور موندم و حالو روزم اینهنوشتهشده در ۲ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Fre-que-nce خب پس برید درستونو بخونید. تصمیم گیری موقعی که احساس حاکم بر آدمه بزرگترین اشتباه یک نفر میتونه باشه. من چون کسایی میشناسم که مشکلات خانوادگی دارن حالا چه کم چه زیاد چه مشابه شما طبق اون کامنت چه متفاوت نمیگم درک میکنم ولی میتونم بگم تنها نیستید پس محکم باشید و با موفقیتتون اون کسی مانع پیشرفت و باعث آزار اذیت هست رو اذیت کنید تا بفهمه هر کاری کنه انگار نه انگار
-
Mahdi2001 گاهی نمیشه حرف زداز خیلی چیزا
اما ب محضی ک ی روزنه پیدا کنم برمیگردم ب راه دوست داشتنی خودم.ممنون از حرفاتون
از تنها چیزی ک تو زندگیم لذت بردم ت تمام این روزا درسامن ک الان ازشون دور موندم و حالو روزم اینهنوشتهشده در ۲ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Fre-que-nce درضمن سعی کنید حتی در اوج ناراحتی از آهنگ و عکس و متن های غمگین فرار کنید که به شدت حال و احوال آدم رو بدتر نابود میکنه. این تجربه شخصی خودمه. وقتی دیگه سمت هیچ کدوما نرفتم زندگیم خیلی تغییر کرد
-
@Fre-que-nce خب پس برید درستونو بخونید. تصمیم گیری موقعی که احساس حاکم بر آدمه بزرگترین اشتباه یک نفر میتونه باشه. من چون کسایی میشناسم که مشکلات خانوادگی دارن حالا چه کم چه زیاد چه مشابه شما طبق اون کامنت چه متفاوت نمیگم درک میکنم ولی میتونم بگم تنها نیستید پس محکم باشید و با موفقیتتون اون کسی مانع پیشرفت و باعث آزار اذیت هست رو اذیت کنید تا بفهمه هر کاری کنه انگار نه انگار
-
نوشتهشده در ۲ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Fre-que-nce خب پس اگر اونا خوش حال میشن چرا قصد چنین کاری دارید؟ درس بخونید موفق بشید تا خانواده خوشحال بشن نه اینکه بدتر ناراحت