Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خــــــــــودنویس
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
ف
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
ف
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
ف
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
ف
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد
خاطرات خواهر برادری
Gharibe GomnamG
خب سلام اینم از تاپیکی که قولشو داده بودم خاطرات خنده دار یا تلخ خودتونو که با خواهر برادراتون دارین بیاین بگین ترجیحا خنده دار باشه خب دعوت میکنم از @roghayeh-eftekhari @F-seif-0 @Ftm-montazeri @Ariana-Ariana @Infinitie-A @ramses-kabir @Zahra-hamrang @Fargol-Sh @مجتبی-ازاد @Yasin-sheibak @Elham650 @Mehrsa-14 @گروه-بچه-هایی-که-خواهر-یا-برادر-دارن فعلا شماهارو یادم بود که خواهر برادر دارین @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
بحث آزاد
کتابخانه رنگی
_MILAD__
سلام به همه دوستان عزیز در جهت گسترش فرهنگ کتابخوانی تصمیم گرفتیم تایپکی راه اندازی کنیم که شما یکم کتاب غیر درسی بخونید خب همین اول بگم همتون لایک میکنین اول بعد پست میذارین اشتباه نزنین یدفه و منفی بدید اصلا هم دستوری نبود خلاصه نمیدونم چه چیزایی میتونید بذارید : -بریده ای از کتاب ها -معرفی کتاب -گذاشتن لینک دانلود کتاب اگه صوتی و ایناست و از سایتی برداشتید نگاه کنید حتما %(#ff0000)[منبع ] بذارید با تشکر @دانش-آموزان-آلاء
بحث آزاد
کمکککک
S AlihoseiniS
سلام من امسال بعد از ده سال تغییر رشته دادم از هنر به تجربی و هیچی نمیدونم الان نمیدونم از کجا شروع کنم؟چجوری پیش برم؟چجوری برنامه ریزی کنم؟نیاز دارم یکی یا چند نفر پایه باشن با هم پیش بریم و بخونیم که اگه سوالی چیزی بود بشه پرسید🥲🥲 میشه کمکم کنین؟!
بحث آزاد

خــــــــــودنویس

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
1.7k دیدگاه‌ها 248 کاربران 75.3k بازدیدها 213 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • Narges_N آفلاین
    Narges_N آفلاین
    Narges_
    تجربی
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #1641

    در میان پستی و بلندی های زندگی
    گاهی به نقطه ای می‌رسیم که راهی جز ایستادن به ما نمی‌دهند
    در فراسوی بلند ترین قله می ایستیم
    قله ای از درد ، از رنج
    از نرسیدن های بی پایان، از نتیجه هایی که باب میل ما نیستند...اما در مقابل راهی جز سراپا ماندن نداریم
    نباید زانو ها را خم کنیم
    کمترین میزان ضعف نیز باعث می شود دست نامهربان باد وجود زخمی ما را به قعر دره ای عمیق بفرستد
    دره ای که از آن جان سالم به در نمی بریم چه رسد به مقاومت های دوباره....

    تمام وجود خود را برای پیمودن این دامنه های کولاک گرفته خواهم گذاشت....
    با چیزی جز امید زنده نیستیم
    باشد که روزی قله ی این دامنه های صعب العبور شکوهی بی پایان را به ما هدیه دهد:)

    و بازم بعد مدت ها شد که بنویسم

    ...Life goes on
    زندگی سوپه و من چنگالم...

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    12
    • officer kO آفلاین
      officer kO آفلاین
      officer k
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط officer k انجام شده
      #1642

      همه ی ما تو چرخ و فلک زندگی جایی واسه خودمون داریم جایی که ثابت نیست و تغییر پذیره؛ بعضی وقتا تو بالاترین نقطه ممکن و تو اوجیم بعضی وقتا هم جامون اون پاییناست ولی قسمت خوبش اینه که میچرخه این چرخ فلک ...
      میچرخه و هر لحظه جامونو عوض میکنه اصلا براش مهم نیست که فقیری یا پولدار ، زنی یا مرد ، خانواده داری یا نه...
      این تویی که باید بسازی باهاش
      و خودتو باهاش وفق بدی!
      یهو از فرش به عرش میبرتت و برعکس ...
      مهم اینه که هر وقت هر جای این چرخ و فلک بودی از تک تک لحظه هات نهایت استفاده رو ببری ...
      خوشت بیاد یا نه چرخ و فلک زندگی منتظرت نمیمونه
      اون کار خودشو میکنه ...

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      9
      • officer kO آفلاین
        officer kO آفلاین
        officer k
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط officer k انجام شده
        #1643

        دل به احتمالات نبندیم
        اگه بستیم هم زیاد درگیرش نشیم
        اگه درگیرش شدیم هم باهاش هیجانی برخورد نکنیم
        اگه هیجانی برخورد کردیم هم بهتره واسه یه مقطع کوتاه باشه
        چون اون هنوز یه احتماله
        یه احتمال که بهش دل بستیم
        بعضی وقتا گذر زمان باید بهمون بفهمونه اون احتمال شدنیه یا نه
        حالا این به این معنی نیست که امید نبندیم بهش
        چون کلا آدم به امید زنده‌ست
        فقط اینکه بهترین کار اینه آروم پیش بریم
        وقتی آرامش داشته باشیم بهتر فکر میکنیم
        منطقی تر فکر میکنیم
        ذهن و دلمون مدام تو جنگ نیست

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        12
        • Reza-HR آفلاین
          Reza-HR آفلاین
          Reza-H
          فارغ التحصیلان آلاء
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #1644

          ای خفتگان!
          دوش کلبه احزانِ قلب، میهمان سماع ماه و ستاره باران پایاپای اختران و گردش و بزم خورشید شررانگیز
          و شمع ها به دور پروانه ها
          و چمن ها در آغوش بلبلان
          و فرهادها چشم در چشم شیرینشان
          و دست لیلی و مجنون به هم پیچیده
          و کنعانیان، در گفت و گو با گمگشته شان
          و می در قدح لبریز، گشته بود.
          دوش، شبی روشن بود که روز های تاریک بر او رشک بردند...
          .
          ر.ح

          در به در به دنبال خود

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          10
          • S.daniyal hosseinyS آنلاین
            S.daniyal hosseinyS آنلاین
            S.daniyal hosseiny
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #1645

            «بَشّاش»
            ‌
            یا رب وه از این کاسهٔ وه! داغ‌تر از آش
            در پرده بگویم چو بدانی تو خودت فاش

            حق کی قد علم کرد که من حقم و من حق
            با زور نیاریش به دست ای ید کلّاش
            ‌
            ای کاش در اندیشه نپویی که خدایی
            در آینه بینی تو درون دل خود کاش
            ‌
            صورتگر هستی نکشیده‌ست رخم را
            ای کاش که لبخند کشد حضرت نقّاش
            ‌
            زخمی تن خود بیهُده دیدم چو بدیدم
            زخمین‌‌تنِ من سود، نمک بود به پاداش
            ‌
            هیچم گله‌ای نیست که قلبم بشکستید
            خود جمع کنم تکه به تکه چو به منقاش
            ‌
            با صورتِ خود نقش زمین گشتم و لٰکن
            نقشی به زمین است، یکی صورتِ بشّاش
            ‌
            ‌۲۴ آذر ۱۴٠۲

            «گلی نمانده خودت گل باش»

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            10
            • Dr-aculaD Dr-acula

              %(#c5e7fa)[به] %(#4fcdf3)[نام] %(#26b6f3)[خالق] %(#18a6f2)[زیـبــــــــــــــــــآیی] %(#007ec2)[ها]

              سلام به خـودتــــــــــــــ(: 0_1534586486711_balloons-smiley.gif
              همه ی ما هنرها و استعداد هایی رو توی وجود خودمون داریم که تا به سمتشون نریم و ازشون بهره نبریم ، شکوفا نمیشن ! ):
              هدف این تایپیک اشتراک گذاری تولیدات ذهنی خودمون هست %(#ff0000)[(] تاکید میکنم خودمون %(#ff0000)[)] ، اینجا هر چیزی که منشاش خود شما باشید ارزش داره نه کپی کار های بقیه 😒
              حتی میتونید فیلمی ک دیدید یا کتابی رو که خوندید رو با قلم و فکر خودتون نقد کنید و اینجا قرار بدید (:

              همه به اینجا دعوت هستن دانش-آموزان-آلاء
              بخصوص (:
              🍃@zedtwo / بهاره / FLY -----> طراحان فوق العاده انجمن 0_1534586514665_scrap-books-smiley.gif
              🦋@SOBHAN-1999 / najafiali78 / sattaralipour -----> خوشنویسان خوش قلب 😘
              🍄negaarin / @M-an / chakame / دکتر علی ----->نویسندگان عجیب الفکر ! 🤖 🧠
              🍁@njzamin / revival / @_Ata_ / @javadm328 ----> شاعران شهره انجمن 👳🏻♂ 👳🏼 👳♂ 👳🏼♂
              ⚡@faezeh-r / blue ----> دو عدد عکاس تیز بین 🧐 🤩
              💧 @zedtwo / Vezra / @Dr-Bernosi / بهاره ----> گرافیک بازان 😉 😂 🕸
              ....................................
              ازتون خواهش میکنم 😥 به پست ها ریپلای نزنید تا یه مجموعه خوب و یک دست از هنر های آلایی ها رو داشته باشیم (:
              %(#6bffe6)[توجه !] این تایپیک شعبه دیگری ندارد 😒😂
              %(#ff0000)[پ ن] : اگه پستای هنریتون رو توی تایپیک دیگه ای جز اینجا ببینم مورد پیگیریتون قرار میدم تا اخراج کامل هم دست بردار نیستم 0_1534586535363_cowboy2-smiley.gif 😂 😂

              0_1534586548670_coke-smiley.gif

              هویجججه آفلاین
              هویجججه آفلاین
              هویججج
              دانشجویان پزشکی
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #1646
              این پست پاک شده!
              1 پاسخ آخرین پاسخ
              0
              • Dr-aculaD Dr-acula

                %(#c5e7fa)[به] %(#4fcdf3)[نام] %(#26b6f3)[خالق] %(#18a6f2)[زیـبــــــــــــــــــآیی] %(#007ec2)[ها]

                سلام به خـودتــــــــــــــ(: 0_1534586486711_balloons-smiley.gif
                همه ی ما هنرها و استعداد هایی رو توی وجود خودمون داریم که تا به سمتشون نریم و ازشون بهره نبریم ، شکوفا نمیشن ! ):
                هدف این تایپیک اشتراک گذاری تولیدات ذهنی خودمون هست %(#ff0000)[(] تاکید میکنم خودمون %(#ff0000)[)] ، اینجا هر چیزی که منشاش خود شما باشید ارزش داره نه کپی کار های بقیه 😒
                حتی میتونید فیلمی ک دیدید یا کتابی رو که خوندید رو با قلم و فکر خودتون نقد کنید و اینجا قرار بدید (:

                همه به اینجا دعوت هستن دانش-آموزان-آلاء
                بخصوص (:
                🍃@zedtwo / بهاره / FLY -----> طراحان فوق العاده انجمن 0_1534586514665_scrap-books-smiley.gif
                🦋@SOBHAN-1999 / najafiali78 / sattaralipour -----> خوشنویسان خوش قلب 😘
                🍄negaarin / @M-an / chakame / دکتر علی ----->نویسندگان عجیب الفکر ! 🤖 🧠
                🍁@njzamin / revival / @_Ata_ / @javadm328 ----> شاعران شهره انجمن 👳🏻♂ 👳🏼 👳♂ 👳🏼♂
                ⚡@faezeh-r / blue ----> دو عدد عکاس تیز بین 🧐 🤩
                💧 @zedtwo / Vezra / @Dr-Bernosi / بهاره ----> گرافیک بازان 😉 😂 🕸
                ....................................
                ازتون خواهش میکنم 😥 به پست ها ریپلای نزنید تا یه مجموعه خوب و یک دست از هنر های آلایی ها رو داشته باشیم (:
                %(#6bffe6)[توجه !] این تایپیک شعبه دیگری ندارد 😒😂
                %(#ff0000)[پ ن] : اگه پستای هنریتون رو توی تایپیک دیگه ای جز اینجا ببینم مورد پیگیریتون قرار میدم تا اخراج کامل هم دست بردار نیستم 0_1534586535363_cowboy2-smiley.gif 😂 😂

                0_1534586548670_coke-smiley.gif

                هویجججه آفلاین
                هویجججه آفلاین
                هویججج
                دانشجویان پزشکی
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #1647
                این پست پاک شده!
                1 پاسخ آخرین پاسخ
                0
                • Reza-HR آفلاین
                  Reza-HR آفلاین
                  Reza-H
                  فارغ التحصیلان آلاء
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Reza-H انجام شده
                  #1648

                  آه....
                  پروانه ام ماه هاست که در پیله به خود می پیچد...

                  و من در پشتِ مشبکِ روان و لغزان پلک هایم، تنها اورا می نگرم
                  و نفس هایمان را که یکی شده است می شمرم.
                  و صعب تر بر او، بر من می گذرد.

                  عقل و دل را میانه آشوبی تنگاتنگ می بینم...
                  عقل فریاد برآورده؛ تا پروانه ام در پیله بماند و بسازد خویش را.
                  و دل اشک می ریزد که منتهای ساختنش، سوختن خواهد بود.
                  دل من،
                  سال ها پیش، پروانه اش با شعله های شمع یکی شد...
                  و او دید و چشید سوختن را...
                  و حال، باز، دلِ دلسوخته ام می گرید...

                  ر.ح

                  در به در به دنبال خود

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  8
                  • SachliS آفلاین
                    SachliS آفلاین
                    Sachli
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #1649

                    IMG_۲۰۲۳۰۵۱۶_۱۹۲۴۱۰.jpg

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    12
                    • SachliS آفلاین
                      SachliS آفلاین
                      Sachli
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #1650

                      IMG_۲۰۲۳۰۵۱۶_۱۸۴۱۱۵.jpg

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      13
                      • SachliS آفلاین
                        SachliS آفلاین
                        Sachli
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #1651

                        IMG_۲۰۲۳۰۵۱۶_۱۹۱۳۰۹.jpg

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        15
                        • SachliS آفلاین
                          SachliS آفلاین
                          Sachli
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #1652

                          IMG_۲۰۲۳۰۵۱۶_۱۹۱۴۴۸.jpg

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          16
                          • S.daniyal hosseinyS آنلاین
                            S.daniyal hosseinyS آنلاین
                            S.daniyal hosseiny
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #1653

                            یاد گرفته‌ام که بعضی چیزها را باید با مداد نوشت.
                            شاید بعدا بخواهیم بعضی چیزها را از زندگی‌مان پاک کنیم...

                            «گلی نمانده خودت گل باش»

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            14
                            • S.daniyal hosseinyS آنلاین
                              S.daniyal hosseinyS آنلاین
                              S.daniyal hosseiny
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #1654

                              IMG_20240222_202511_316.jpg

                              مآه
                              ‌
                              تا مختصر بگویم، آنجا که گشت راهی
                              اشکم نداد مهلت، حتی کنم نگاهی
                              گفتم که غربتم را، درمان به عشق یابم
                              حالا ولی فتادم، از چاله‌ای به چاهی
                              اکنون که روزنی شد، سهمم ز دیدنی‌ها
                              در خاطرت بماند، گفتم مرا چو ماهی
                              دیدار تو دلم را، خوش می‌کند به دیدن
                              حتی اگر به یک دم، ثانیه‌ای، به گاهی
                              هر شب در این سیاهی، در فکر روشنایت
                              جانا سپیدگشتِ این موی‌ها گواهی
                              چون ماه آسمانی، صبحم ندای مرگ‌ست
                              چشم ترم ببندم، تا می‌رسد پگاهی
                              «ترسم چو باز گردی، از دست رفته باشم
                              وز رستنی نبینی، بر گور من گیاهی»
                              شکوه ز خوبرویان از خیل ما به دورست
                              شاید بسنده دارم، در انتها به آهی
                              آخر همین غزل‌ها، دستان من بگیرد
                              من شهریار شعرم، کو لشکر و سپاهی؟
                              تا می‌کشد مرا هم، با خویش تیره‌بختی
                              رنگی مباد یا رب، تیره‌تر از سیاهی
                              لٰکن به هر طریقی، بی‌هیچ سرپناهی
                              در منتهای ظلمت، در قعر هر تباهی
                              آتش به سینه دارم، بویت نگاهدارم
                              چون نیست دور چندین، از ماه تا به ماهی
                              ‌
                              ۳ اسفند ۱۴٠۲

                              «گلی نمانده خودت گل باش»

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              17
                              • پرستو باباییپ آفلاین
                                پرستو باباییپ آفلاین
                                پرستو بابایی
                                فارغ التحصیلان آلاء
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #1655

                                ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ..
                                ﺑﺮﺍﯼ ﺷﯿﻄﻨﺖﻫﺎﯼ ﺑﯽﻭﻗﻔﻪ، ﺑﯽﺧﯿﺎﻟﯽِ ﻫﺮ ﺭﻭﺯﻩ، ﻧﺎﺯ ﻭ ﮐﺮﺷﻤﻪﯼ ﻣﻦ ﻭﺁﯾﯿﻨﻪ.. ﺧﻨﺪﻩﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪﻭ ﺑﯽﺩﻟﯿﻞ.. ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﻬﺎﺭ ﻧﺸﺪﻧﯽ ...
                                ﺣﺎﻻ ﺍﻣﺎ ... ﺩﺧﺘﺮﮎِ ﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﻧﺎﺯﮎ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽِ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﭼﻪ ﺑﯽﻫﻮﺍ ﺍﯾﻦﻫﻤﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ ..
                                ﭼﻪ ﻗﺪﯼ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻃﺎﻗﺘﻢ ..
                                ﺿﺮﺏ ﺁﻫﻨﮓِ ﻗﻠﺒﻢ ﭼﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻣﻨﻄﻘﯽ می‌زند!...
                                ﭼﻪ ﺷﯿﺸﻪﺍﯼ ﺑﻮﺩﻡ ﺭﻭﺯﯼ، ﺣﺎﻻ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺳﺨﺖ ﺷﺪﻥ ﻫﻢ ﺭﺿﺎیت نمی‌دهم، ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺷﺪﻥ ﻣﯽﺍﻧﺪﯾﺸﻢ..
                                ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻧﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ .
                                ﺟﺎﯼ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﯾﺨﯽﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭﺍﻥِ ﮐﻮﺩﮐﯽاﻡ ﺭﺍ،
                                ﻗﻬﻮﻩﻫﺎﯼ ﺗﻠﺦ ﻭ ﭘﺮاز ﺳﮑﻮﺕِ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ .
                                ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻟﺤﻦِ ﺣﺮﻑﻫﺎﯾﻢ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺟﺪﯼ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ، ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺣﺴﺎﺏ می‌برم ...
                                ﺩﺭ ﺍﻭﺝِ ﺷﺎﺩﯼ ﻫﻢ دیگر ﻗﻬﻘﻬﻪ ﺳﺮ نمی‌دهم ﻭ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺍﮐﺘﻔﺎ می‌کنم .
                                ﭼﻪ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻠﻤﻪی ﺧﺎﻧﻢ؛
                                ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﭘﯿﺶِ ﺍﺳﻤﺖ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﺪ، ﺗﻤﺎﻡِ
                                ﺳﺮﺧﻮﺷﯽ ﻭ ﺑﯽﺧﯿﺎﻟﯿﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ می‌گیرد
                                ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﺶ ﻭﺯﻧﻪﯼ ﻭﻗﺎﺭ ﻭ ﻣﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ
                                ﺭﻭﯼ ﺷﺎﻧﻪﺍﺕ می‌گذارد... نه ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﺑﺪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﻪ،
                                ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﮐﻨﺪ ﻭﺯﻧﺸﺎﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻧﺸﻮﺩ
                                ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮﮎِ ﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺷﯿﺮﯾﻦِ ﺩﺭﻭﻧﻢ
                                ﺯﯾﺮِ سنگینیِ آن ﺑﻤﯿﺮﺩ.!

                                آدمی دوام می‌آورد،
                                وَرایِ
                                حدِ
                                تصور

                                پرستو باباییپ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                6
                                • mahdi.ekM آفلاین
                                  mahdi.ekM آفلاین
                                  mahdi.ek
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #1656

                                  شوق و ذوق تک تک سلولها بافت ها و ریز مولکول های این پیکر و تماما این سیستم فقط به هدف بقا در همه لحظات زندگی کنار ما آرام گرفته وگرنه بدون اونها در کنجی از این دنیا هیچ وقت با بقا دست صلحی نمیدادیم ، چه میانجی گر ماهری است ! اما کل این حیات و کل این تلاش اعضای این کالبد برای چیست ؟ در پس پایان عمر قرن ۱۴۰۰ هیچ‌ کدوم از ما در آمار بازماندگان دنیا نیستیم مگر خاطراتی که اون هم مجهول است که زنده باشه یا نه ، مثل میلیارد ها بشری که قدم در این زندگی گذاشتند ولی ما بازمانده ها دریغ اندک اطلاعاتی که از آنها آگاه باشیم.
                                  این عمر فانی زودگذر آخر قرار است با تلاطم خاطرات در یک مقصد ، خواه روزی جایی به مجهول زمانی برسد که پایان این دفتر باشد ، تکلیف ردپای از پیش رسیدگان یه همان نقطه ختم شده ؟ یا آخر این همه رشد و سختی و تعالی و تلاش و زندگی و لذت و خوشی و بدی و غم و خوشحالی و... واقعا به کجا میرود ؟ پس آن ابدیتی که وعده اش میدهی را با جوهر ناب توفیقت هماهنگ کن ، طعم دیدار تو تنیده در شناخت ماهیتی است که حقیقت دنیا را می‌طلبد و همراه می‌سازد ، به راستی معرفت حقیقی تو چیست ؟ در کوچیکترین لحظه ها نیز ما را به حال خودمان واگذار نکن این بنده تو در این اقیانوس نامتناهی به فانوس محبتت نیاز دارد..بی تو غرق در سردرگمی های خود جان می‌دهد ، من در کوشش رهایی از غرق شدن و حرکت در این اقیانوس باشم و‌ تو نیز مرا در آغوش پناهت تا ساحل حقیقتت همراهیم کن که من بی تو هیچ نیستم و این را بدان دوستار بهترین صلاح هایت هستم اما چه کنم که خود آگاه شدن بر من سخت است و راحت غرق در فرعیات این کوچک دنیایت میشوم هرگز مرا به فراموشی واگذار مکن ، کاش میشد این حس های نوجوانانه پا به پای ما تا آخر این جاده دنیا بیایند تا طعم حقیقت دنیاست همیشه زیر زبانهایمان باشد🍀 💙

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  1
                                  • Narges_N Narges_

                                    گاهی یک بغل محکم می تواند به همه ی آنچه به تو آسیب می رساند پایان دهد!
                                    گاهی فقط نیاز داری صدایی بامحبت اسمت را بگوید و دستانت را بگیرد و تو را به آغوش بکشد
                                    صدایی که به تو آسیب نزند و تو را عزیز کرده خطاب کند محبتی عمیق از اعماق وجود
                                    گاهی نوشتن سخت است دلت یا آنقدر پر است یا آنقدر خالی که سکوت بلند ترین صدا برای بیان توست فریادی عمیق از پاره پاره های قلبت که برای بودن، تو را صدا میزنند
                                    خوانده بودم زخم ها از بین نمی‌روند فقط با به وجود آمدن زخمی جدید درد قبلی کم و کم تر می‌شود و خاطره ی وجودش از ذهنمان محو
                                    بی آنکه بدانیم زخم هنوز به اندازه ی اولین آسیب باز است...

                                    Narges_N آفلاین
                                    Narges_N آفلاین
                                    Narges_
                                    تجربی
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #1657

                                    Narges_
                                    گاهی یک بغل محکم می تواند به همه ی آنچه به تو آسیب می رساند پایان دهد!
                                    گاهی فقط نیاز داری صدایی بامحبت اسمت را بگوید و دستانت را بگیرد و تو را به آغوش بکشد
                                    صدایی که به تو آسیب نزند و تو را عزیز کرده خطاب کند محبتی عمیق از اعماق وجود
                                    گاهی نوشتن سخت است دلت یا آنقدر پر است یا آنقدر خالی که سکوت بلند ترین صدا برای بیان توست فریادی عمیق از پاره پاره های قلبت که برای بودن، تو را صدا میزنند
                                    خوانده بودم زخم ها از بین نمی‌روند فقط با به وجود آمدن زخمی جدید درد قبلی کم و کم تر می‌شود و خاطره ی وجودش از ذهنمان محو
                                    بی آنکه بدانیم زخم هنوز به اندازه ی اولین آسیب باز است...
                                    زندگی کردن رنج کشیدن است....

                                    ...Life goes on
                                    زندگی سوپه و من چنگالم...

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    2
                                    • هویجججه آفلاین
                                      هویجججه آفلاین
                                      هویججج
                                      دانشجویان پزشکی
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #1658

                                      Up...

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      2
                                      • هویجججه آفلاین
                                        هویجججه آفلاین
                                        هویججج
                                        دانشجویان پزشکی
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #1659

                                        IMG_۲۰۲۴۰۷۱۷_۱۴۵۷۴۶.jpg
                                        دختر تابستون به خورشید نگاه کرد.
                                        خورشید بهش گفت:«من برای تو می‌سوزم پریزاد. چرا اینقدر سردته؟ چرا از من قایم شدی و توی سایه ها خودت رو از دست میدی؟»
                                        دخترک قلب پژمرده اش رو سمت خورشید گرفت و گفت:« ولی من از دستش دادم»
                                        و غم دیوارش رو گسترده تر کرد. حالا سایه همه جارو احاطه‌ کرده بود و صدای خورشید به دخترش نمی رسید.
                                        نمی‌تونست قلب پژمرده دخترکش رو بغل کنه و باز مثل همیشه به دروغ بگه فردا بهتر میشه...

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        4
                                        • S.daniyal hosseinyS آنلاین
                                          S.daniyal hosseinyS آنلاین
                                          S.daniyal hosseiny
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #1660

                                          «بی‌قدر»
                                          ‌
                                          دیوان بنوشتیم و یک واژه که خواندند
                                          گفتند کفاف‌ست، کسی قدر ندانست
                                          از خویش نوشتیم و از خویش بگفتیم
                                          گفتند که لاف‌ست، کسی قدر ندانست
                                          صد راه نشان داده، دو صد پند نوشتیم
                                          گفتند گزاف‌ست، کسی قدر ندانست
                                          گفتیم دو صد پند، به آسان نگرفتیم
                                          سوغاتی قاف‌ست، کسی قدر ندانست
                                          ما رقص‌کنان در حرم شعلهٔ یک شمع
                                          گفتیم طواف‌ست، کسی قدر ندانست
                                          مستانه به رقص‌ آمده بودیم که گفتند
                                          «مستید؟ خلاف‌ست»، کسی قدر ندانست
                                          ‌
                                          ۸ مرداد ۱۴٠۳

                                          «گلی نمانده خودت گل باش»

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          10
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 80
                                          • 81
                                          • 82
                                          • 83
                                          • 84
                                          • درون آمدن

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع